eitaa logo
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
213 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
214 ویدیو
8 فایل
𑨧اولین کانال رسمی شهید مدافع حرم آقاسجاد طاهرنیا مسافر تاسوعای94 (۹۴/۰۸/۰۱) باحضور مادر ،همسر،برادر و همرزمان شهید مدیر کانال @mohajjer
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات سراسر عشق،سردار شهید کتاب:مهتاب خین *هجوم دشمن قسمت:47 در جبهه گیلان غرب ،لشگر 4پیاده دشمن که با چند یگان تانک تقویت شده خیلی راحت خودش را تا دروازه های شهر گیلان غرب توانسته بود جلو بکشد . قرار بودلشگرهای 8و 4 پیاده دشمن بیایند و از دو جناح در سر پل ذهاب با لشگر 6زرهی الحاق پیدا کند . منتها فرماندهان بعثی سپاه دوم یک عامل مهم را در نظر نگرفته بودند ! مقاومت حیرت انگیز و کم نظیر مردم گیلان غرب را !ما در طول دفاع هشت ساله حدود 12 هزار بسیجی شجاع و پا به رکاب از همین مردم گیلان غرب در جبهه ها داشتیم .حتی علاوه بر مناطق گیلان غرب وسومار ،این دلاوران در مناطقی مثل پاوه ،جوانرود و سایر مناطق کردستان هم حظور باصلابتی داشتند . به محض اینکه خبر رسید لشگر 4پیاده دشمن دارد از طریق دشت گیلان غرب به سمت شهر پیشروی می کند ،وحتی یکی از تانک های عراق خودش را به دروازه ی شهر رسانده ،مردم گیلان غرب از شهر خارج شدند ،ولی نه به قصد فرار از آن ،بلکه برای مقابله با تهاجم این لشگر دشمن. اهالی شهر آمدند توی دشت،خیلی هیاتی خودشان را در حد فاصل ارتفاعات شیا کوه و بر آفتاب گسترش دادند و با عراقی ها رودررو شدند. از آن جا که عمده ی اهالی گیلان غرب جزء هموطنان عشایری ما هستند،نوعا به تفنگ های قدیمی برنووام_1مسلح بودند واز سال ها قبل ،این تفنگ ها را به صورت مخفیانه نگهداری می کردند. به محض تهاجم دشمن ،مردم با همین تفنگ های از رده خارج شده ،آمده بودند توی آن دشت ،به جنگ لشگر 4پیاده دشمن . علاوه برآن، وقتی مردم گیلان غرب بانیروهای پراکنده شده خودی ،که داشتند از سمت مرز به طرف شهر می آمدند روبه رو شدند،جلوی آن نیروهای فاقد سازمان وروحیه باخته را گرفتند .نمی گذاشتند به عقب بروند .به آن ها نهیب می زدند و سر غیرتشان می آوردند . می گفتند :کجا دارید می روید ؟وطن و ناموس تان را به امید چه کسی رها می کنید ؟برگردیدو بروید با دشمن بجنگید .مردم این شهر تا آخرین نفرشان پشت سرتان ایستاده اند! ادامه دارد....
بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات سراسر عشق،سردار شهید کتاب:مهتاب خین *هجوم دشمن قسمت48 مواردفراوانی را سراغ داشتیم که مردم رفتند و آن مقدار از سلاح هایی را که در جریان عقب نشینی شتابزده نیروهای پراکنده خودی در منطقه رها شده بود ،جمع آوری و خودشان را با آن ها مسلح کردند . حتی یک قبضه توپ 155م.م خودکششی را که بچه های ارتش داشتند به عقب می کشیدند ،همین مردم ظبط کردند و با آن که حتی قادر به استفاده از آن توپ نبودند ،باز نگذاشتند توپ را کسی به عقب منتقل کند . واقعا عقل این مردم شجاع وبا غیرت ،به مراتب از عقل بنی صدر و دورو بری های او بیشتر بود. خودم شاهد بودم ودیدم که همین مردم از پیرو جوان آمدند در روستاها ،کنار پل ها و نهر های حد فاصل شیا کوه تا بر آفتاب . یعنی حدود 5 کیلو متر از شهر گیلان غرب بیرون آمده بودند و با لشگر 4دشمن می جنگیدند . به خصوص شب ها ،منطقه را برای دشمن به جهنم تبدیل می کردند . دائم به واحدهای لشگر 4دشمن شبیخون می زدند .البته بعثی ها هم واقعا در آن روز های اول جنگ ،بی تجربه بودند ؛اصلا جنگیدن بلد نبودند این ها. شب ها ،واحد های این لشگر بعثی ،عوض تقسیم شدن به دسته های کوچک ،به صورت گروهانی در یک محل تجمع می کردند . نصفه نیمه های شب که مردم می رفتند دوتا گلوله برنو به سمت این ها در می کردند ،یک وقت می دیدی سربازان دشمن مثل گوسفند هایی وحشت زده،توی آن دشت آواره شده اند ؛جاسم یک طرف می دود ،ماجد طرف دیگر .... [می خندد]. آن روز ها ، خودم شاهد بودم که زن های خانه دار چادر های شان را به کمر بسته بودند و مقادیری پنیرو سبزی را توی نان لواش می پیچیدند و می گذاشتند داخل کیسه نایلون ،بعد پشت ماشین وانت می نشستند و می آمدند توی دشت ،همسران و پدران وبرادران و فرزندانشان را تغذیه می کردند .برای شان آب می آوردند ،باند زخم بندی ،مرکورکورم و کمک های اولیه می رساندند. این مردم بعد از یک هفته جنگ و گریز بی وقفه با لشگر 4 پیاده سپاه دوم ارتش بعث و آن واحد های تانکی که به این لشگر مامور بودند ،دشمن را به زانو در آوردند و سرانجام آن لشگر بعثی را مجبور کردند تا به فاصله 5 کیلو متر ی شهر گیلان غرب ،برود توی لاک پدافندی . می خواهم عرض کنم که بر سینه تک به تک مردم شجاع گیلان غرب ،مدال برجسته ای از جنس غیرت و رشادت می درخشد ،چرا که این مردم به دشمن اجازه ندادند خواب شوم اشغال شهرشان را تعبیر شده ببینند . سرانجام ،بعد از آن که دشمن توسط اهالی شهر گوشمالی دیدو پشت دروازه های گیلان غرب متوقف شد ،پناه برد به ارتفاعات کورک_بر آفتاب و بخشی از بلند ی های مسلط به شهر. این ها رفتند به سمت ارتفاعات شیا کوه و برآفتاب و دیگر همان جا زمین گیر شدند. ادامه دارد.... خاطرات سراسر عشق , شهیدحاج حسین همدانی :مهتاب خین کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
گزارشی تصویری از مراسم سومین سالگرد شهید آقا سجادطاهرنیا👇👇👇👇
#سومین_سالگرد #آقا_محمدحسین در مراسم سالگرد بابا