◾️امام حسین (علیه السلام) :
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.
📚بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحه ۱۲۰
@shahid_tahernia94
#مهدی
🔷ببین به چی عادت داری؟ به همان عاشق میشوی!
🔷اگر میخواهی عاشق بشوی، با عمل و رفتار، عاشق شو!
🔹علم و آگاهی، ممکن است اثر نداشته باشد اما عمل قطعاً اثر دارد؛ البته وقتی با شرایط خودش باشد. خیلیها آگاهی دارند ولی عمل نمیکنند و آگاهیشان اثر نمیگذارد، عاشق و مؤمن نمیشوند، ولی عمل قطعاً آدم را علاقهمند میکند؛ مثالش «اُنس» است.
🔹بعد از سالها، از کنار دیوار مدرسهات عبور میکنی، یکدفعهای میگویی «آه! دیوار مدرسهام...» چون با در و دیوار مدرسهات اُنس پیدا کردهای و عاشقِ آن شدهای! اما با اینهمه علم و آگاهی دربارۀ خدا و خوبیها، عاشق خدا و خوبیها نشدهای!
🔹اگر میخواهی عاشقِ چیزی بشوی، با عمل و رفتار، عاشق شو! اگر میخواهی عاشقِ حسین(ع) بشوی، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو «صلّی الله علیک یا اباعبدالله» بگو «حسینجانم میخواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم» عادت میتواند عشق را در وجود انسان بیاورد.
🔹ما معمولاً از عادت بدمان میآید و میگوییم «نمیخواهم برایم عادت شود!» در حالیکه عصارۀ وجود انسان با عادتها شکل میگیرد. امام باقر(ع) میفرماید: خودتان را به خوبیها عادت بدهید. «عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمْ الْخَيْرَ»(الخرائج/2/596) خودت را به خوبیها عادت بدهد تا عاشق و عارف بشوی! ببین به چه چیزی عادت داری؟ به همان عاشق میشوی! عاشقی به همین سادگی است! با کتاب نمیشود! زوری که نمیشود عاشق شد!
#استاد_پناهیان
@shahid_tahernia94
#مهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
*هجوم دشمن
قسمت:41
قبل از ترک شهر ،تعدادی از اهالی می آیند پیش این پنج نفر وبا اصرار والتماس ،از آن ها میخواهند حالا که دارند می روند ،زن های جوان و دختر بچه ها ی آنها را هم با خود ببرند تا این ها در معرض تعدی و هتک حرمت سربازان دشمن نباشند. البته گفته باشم که بچه ها ابتدا به ساکن این تقاضا را قبول نمی کنند .
آخر عبور از بازی دراز حتی برای نظامی های کار کشته جنگ کوهستانی هم کار بسیار سختی هست ،تا چه رسد به شماری زن و بچه . منتها بر اثر اصرار شدید اهالی شهر ،بچه ها از سر ناچاری کوتاه آمدند. تیم پنج نفره بچه ها ،به همراه حدود 100 نفر زن ودختر بچه ،شبانه از شهر قصر شیرین بیرون می زنند و پای پیاده از بازی دراز بالا می کشند .این جمع 105 نفر،به مدت 48 ساعت در بلندی های بازی دراز رو به سمت جنوب شرقی در حرکت بودند. در جریان عبور از یال ها وگردنه های سرکش این ارتفاعات؛متاسفانه تعدادی از زن و بچه ها بر اثر خستگی مفرط و از دست دادن تعادل شان ،از پرتگاه های بازی دراز سقوط می کردند و در قعر دره های آن به شهادت رسیدند .
سرانجام ،بعد از دو شبانه روز کوه پیمایی پر ماجرا و دست و پنجه نرم کردن با خطرات راه بهمنی و چهار یار دلاورش ،همراه با آن زنان و کودکان آواره قصر شیرینی ،خودشان را به سر پل ذهاب رساندند. رمقی به جان هیچ کدامشان نمانده بود . همگی به شدت خسته بودند ک از نفس افتادا .
روز پنجم جنگ ،یعنی چهارم مهر ماه سال 1359بود که سردار عزیزمان آقای بروجردی ،با هدف بازدید از وضعیت خط پدافندی تازه شکل گرفته ما ،به منطفه سر پل ذهاب آمد. در آن برهه تلخ و سراسر مظلومیت و غربت بچه ها در مواجهه با تهاجم سراسری دشمن ،تنها فریاد رس دلسوز رزمندگان ،بروجردی بود وبس . ایشان به محض این که مطلع شددر جبهه ی سر پل ذهاب ،فقر لجستیک بیداد می کند و از بابت سلاح سبک _تفنگ وتیر بار _دستمان خالی است ،سریع دست به کار شد .
کل جنگ افزار های موجود در اسلحه خانه سپاه کرمانشاه را تخلیه کرد داخل یک کامیون بنز خاور کانکس دار و با خودش به منطقه آورد .در شهر سر پل ذهاب ،ساختمان متروکه مدرسه ای ،درست روبه روی آن انبار کارخانه نوشابه قرار داشت . ما این ساختمان را تبدیل کردیم به مقر نیروهای آقای بروجردی .
ادامه دارد.....