✅ شهیدی که امام خمینی دلتنگش شده بود...
💐عهد کرده بود تا وقتی که دشمن توی خاکِ ایران حضور داره، برنگرده تهران.
👌نه مجلس میرفت، نه شورایِ عالیِ دفاع...
یک روز آقا سید احمد خمینی تماس گرفتند و گفتند: به دکتر چمران بگین بیاد تهران...
بهشون گفتم:
دکتر عهد کرده تا دشمن توی ایران حضور داره، نیاد تهران...
آقا سید احمد گفتند:
👌به دکتر بگید امام دلتنگشون شدند و گفتند که آقا مصطفی بیاد می خواهم ایشان رو ببینم...
وقتی به دکتر چمران گفتم امام خمینی میخواهد شما را ببیند، گفت:
❤️چشم! همین فردا می روم...
🌺خاطره ای از زندگی سردار شهید دکتر مصطفی چمران
📚منبع: یادگاران۱ «کتاب شهید چمران» صفحه ۹۲
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
#متن_کوتاه #تلنگر #تربیتی #همراه_با_علما #همراه_با_شهدا #حزب_الله #سیاسی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📖 #خاطرات_شهدا
برا انجام ڪاری از خونہ رفت بیرون ؛
شب دیدم با پای برهنہ و بدون ڪاپشن برگشت . با نگرانی ازش پرسیدم : اتفاقی افتاده ؟
گفت : نہ پدر جان !
« توی راه یہ جوون دیدم می خواست بره سربازی و وضع مناسبی نداشت ،
منم ڪفش و ڪاپشنم رو بهش دادم .»
#شهید_علی_اکبر_درگزینی
✍ : ڪتاب لحظہ های بی عبور ، ص۵۸
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا 🌺🍃
وقتی که کار اشتباهی انجام میداد، مادر از دستش عصبانی میشد و با تندی با او برخورد میکرد، حسین سرش را پایین میانداخت و به حرفهای مادر گوش میکرد.
اهل سادگی بود و از تجملات بیزار، از اول زندگی این خصلت، در او خوش میدرخشید.
شهید زین الدین ، خیلی کم در مقر می ماند.شناسایی ها را خودش شخصاً انجام می داد و معبرها را چک می کرد.همیشه می گفت:« وقتی گردانی را می خواهم به معبر بفرستم ، اول باید از آن مطمئن شوم » . اگر می دید معبر خطرناکی است ، اجازه عبور گردان را نمی داد . ما همیشه بیشترین و برجسته ترین نیروها را در تخریب داشتیم و فرماندهی مثل شهید زین الدین ، که معبرها را خودش چک می کرد.
#شهید_مصطفی_زینالدین
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹 شهیدی ڪه در وصیتنامهاش از دیدار امام زمان (عجل الله تعالی الفرجہ الشریف) خبر داد ...
✍ فرازی از وصیت نامہ شهید « مجد » :
بگذارید بعد از مرگم بدانند ڪه همانطور ڪه اساتید بزرگمان می گفتند «نوڪر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را ، محبوبم را دیدار ڪردم .»
اما افسوس ڪه تا این لحظہ ڪه این وصیت را مینویسم ، دیدار مجدد او نصیبم نگشت .
بدانید ڪه امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان می باشد . از یاد او غافل نگردید .
دیگر در این مورد گریہ مجالم نمی دهد بیشتر بنویسم و تا این زمان دیدار او را برای هیچڪس نگفتم مبادا ڪه ریا شود و فقط میگویم ڪه از آن دیدار بہ بعد چون دیگر تا این لحظہ او را ندیده ام تمام جگرم سوختہ است .
#شهید_مصطفی_ابراهیمی_مجد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📖 #خاطرات_شهدا 🌷
داستان زیبای دو رفیق ♥️
دو شهید .... ♥️
همہ جا معروف شده بودن بہ باهم بودن ؛
تو جبهه حتی اگہ از هم جدا شونم میڪردن آخرش ناخواستہ و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم ...!
خبر شهادت علی رو ڪه اوردن ، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت : بچم
اول همه فڪر میڪردن علی رو هم مثل بچش میدونہ بہ خاطر همین داره اینجوری گریہ میڪنہ .
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی ، تو هنوز زانوهات محڪمہ ، تو باید ننہ علی رو دلداری بدی .
همونجوری ڪه های های اشڪ می ریخت گفت :
زانوهای محڪمم ڪجا بود ؟
اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محالہ از هم جدا بشن .
🔹 عهد بستن آخہ مادر ...
عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....!
مأمور سپاهی ڪه خبر اورده بود ڪنار دیوار مونده بود و بہ اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشتہ شده بود خیره مونده بود ....
نوشتہ بود #شهید_سید_محمد_رجبی ...! 🌷
✍ پ.ن : خدایا بہ حق شهدا ... دلم یہ رفیق خدایی میخواد.♥️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهدای علم و اخلاق
#القصه
هواپیماهای فرانسوی✈️
طبق گزارشها، عراق پنج فروند هواپیمای پیشرفتهی فرانسوی رو تحویل گرفته بود و پیش بینیِ کارشناسان، شکستِ قطعی ایران در آیندهای نزدیک بود.
فرماندههای #سپاه دست به کار شدند و طرحهای پیشنهادی برای مقابله با این نوع هواپیما رو بررسی کردند.
از بینِ همهی طرحها، طرح ساده و کم هزینهی «حسین قاسمی» انتخاب شد.
طبق طرح، یه سری سازههای فلزی ساخته و اطراف شناورها و کشتیهای ایرانی رها شد. اولین هواپیمای فرانسوی اومد، کشتی ایرانی رو نشونه گرفت و موشک فوق پیشرفتهی اگزوسه* رو شلیک کرد، اما در عین ناباوری به یکی از همین سازههای شناور خورد و عراقیها رو ناکام گذاشت.
موشکهای بعدی هم سرنوشتی بهتر از موشک اول نداشتند و رویای شیرین پیروزی رو به کابوسی تلخ تبدیل کردند.
شدت ناکامیها اونقدر زیاد بود که هواپیماهای فرانسوی توان تحمل ناکامیها رو نیاوردند و صحنهی جنگ خلیج فارس رو ترک کردند.
* موشک اگزوسه(به فرانسویexocet)، موشکی هوا به سطح و ضد کشتی، ساخت فرانسه است که به همراه هواپیماهای میراژ به عراق تحویل شده بود.
#شهید_حسین_قاسمی
🍃سایت ساجد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍اگر شهید شدم، به مادرم تبریک بگویید
💠در کلاس ما علی و تعداد کمی از بچهها نماز خواندن بلد بودند؛ معلم روستا مأموریت یاد دادن نماز را به علی داد. علی در کمتر از چند روز همه را مسجدی کرد.
💠بخشی از وصیت این نوجوانِ مدرسهای را با هم بخوانیم:
🕊«چقدر شهادت در راه خدا زیباست، مانند گل خوشبوست! من در این سرزمین، اینقدر با دشمن میجنگم تا پیروزی و موفقیت نصیبم گردد و یا به درجه رفیع شهادت نائل گردم. اگر لیاقت داشته باشم که در راه اسلام و قرآن شهید بشوم، به مادرم تبریک بگویید، چون به مهمانی خدا رفتهام. راستی که مرگ در راه خدا چه خوب و خواستنی است.»
#شهید_15_ساله_علی_مؤمنی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#القصه...
#شهدای علم و اخلاق
🔰شناسایی با موتور!
♻️چند نفر از قهرمانهای موتورسواری کشور رو آورده بود جنوب.
یه مدرسه هم در اختیارشون گذاشته بود به عنوان پایگاه. تیپ و قیافه و رفتارشون به بچههای جبهه نمیخورد.
♻️از همه بدتر اینکه، رسیده و نرسیده گفته بودند: "برامون کیسه خواب آمریکایی تهیه کنید!"
♻️بچهها کفری شده بودند و به دکتر میگفتند: "اینا دیگه کیاند برداشتی آوردی؟!"
دکتر هم مثل همیشه آروم جواب میداد:
"این باب شهادت فرصتیه که شاید بعدها از بین بره. بذارید اینها هم از این فرصت استفاده کنند."
♻️از رفتارشون که بگذریم واقعاً قهرمان بودند. مهمترین و خطرناکترین شناساییها و شبیخونها رو همین موتورسوارها انجام میدادند. طوری که بعد از اون، شناسایی با موتور توی جبهه باب شد.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
📚مرگ از من فرار می کند، ص 54
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهدا
#طنز_جبهه
🌰آجیل مخصوص🌰
#شوخ طبعی اش باز گل کرده بود.
همه ی بچه ها دنبالش می دویدند
و اصرار که به ما هم آجیل بده؛
اما او سریع دست تو دهانش می کرد
و می گفت
نمی دم که نمی دم.😋😜
آخر یکی از بچه ها پتویی آورد
و روی سرش انداخت
و بچه ها شروع کردند به زدن.
حالا نزدن کی بزن
آجیل می خوری؟ بگیر، 😠
تنها می خوری؟ بگیر.😠
و بالاخره در این گیر و دار
یکی از بچه ها در آرزوی رسیدن به آجیل
دست توی جیبش کرد
اما آجیل مخصوص چیزی جز
نان خشک ریز شده نبود.
همگی سر کار بودیم. 😂
📋 منبع: مجله جاودانه ها، شماره مجله:49
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
﷽؛
✨ نظافت برای عبادت #شهید_صیاد_شیرازی ✨
🌸 زمستان بود. توی راه کرمانشاه، بچه بغلش بود. زد و لباسش را نجس کرد. رسیدیم به یک قهوه خانه ی بین راهی. گفت: نگه دار.
پیاده شد. همه پیاده شدیم.
🌸 از قهوه چی سراغ آب گرم را گرفت. فکر کرد برای چای می خواهیم. گفت: داریم. بعد که فهمید می خواهد خودش را آب بکشد، گفت: نه، نداریم. این جا حموم نداریم که.
🌸 صیاد دست بردار نبود. بالاخره هر طور بود، خودش را آب کشید و لباسش را عوض کرد که پاک باشد، که #نماز_اول_وقت را از دست ندهد.
📚 یادگاران، جلد 11، ص 78
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️خوابی که مادربزرگ شهید جهاد مغنیه دید.
دو هفته بعد از شهادت جهاد، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر میزد و میآمد پیشم. گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم. جهاد گفت: بازرسیها طول کشید، برای همین دیر آمدم. در عالم خواب یادم نبود شهید شده، فکر کردم بازرسی های سوریه را می گوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد می شوی؟
گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب گفتم بازرسی چی؟ گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از #نماز صبح سؤال می شود. نماز صبح. تازه یادم آمد جهادم شهید شده. پرسیدم: حساب قبر چی؟ گفت: شهدا حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم...
#شهید_جهاد_مغنیه
#درس_اخلاق
@Afsaran_ir
«#شهیــــــد»
خوش به حال #شهدا نور صفا را دیدند
درشب واقعه مصباح خدا را دیدند
خوش به حال #شهداچشم زدنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند
خوش بحال #شهدا بنده شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند
خوش بحال #شهدا؛وای بحال من و تو
ما کجا و شهدا؛ بین که کجا را دیدند
ما پی تذکره کرب و بلا می گردیم
#شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند
ما دعای فرج و ندبه زبر میخوانیم
#شهدا #مهدی خورشید لقا را دیدند
ماهرویان ره صدساله به یک شب رفتند
قدمی پیش نهادند قدما را دیدند
خوش بحال #شهدا عقده گشایی کردند
اهتزاز علم عقده گشا را دیدند
دست بر سینه نهادند و سلامی دادند
تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند
نام فرمانده کل #شهدا #عباس است
ای خوش آن قوم یل #شیرخدا رادیدند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ شیخ فضلالله محلاتی، از سوی ستاد مرکزی راهیان نور حوزه، بهعنوان شهید شاخص جامعه روحانیت در سال ۹۸، اعلام شد
با آغاز سفرهای نوروزی راهیان نور، شهدایی از جامعه روحانیت، بانوان، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی، جهاد سازندگی و مدافعان حرم بهعنوان شهید شاخص معرفی میشوند تا ضمن تبیین ابعاد زندگی آنها برای جوانان، الگو گیری از شهدا سرمشقی برای همگان باشد.
در نوروز سال ۹۸، شهید محلاتی، نخستین نماینده بنیانگذار جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهعنوان شهید شاخص جامعه روحانیت، معرفی شد.
http://hawzahnews.com/detail/News/483684
💠﷽💠
همسر سردار #شهید_عباس_کریمی:
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠 تواضع و #فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق میشدم، بلند میشد و به قامت میایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی #زانویش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت:«نه شما بد عادت شدهاید؟ من همیشه جلوی تو بلند میشوم. امروز خستهام.به زانو ایستادم». میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و میایستاد. اصرارکردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از #پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.
📕 کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#چرا_خانــمها_شهیـد_نمیشن⁉️
👤| #حاج_آقا_پناهیان:
🔴 چون به شهادت احتیاج ندارن.این
آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت
برسن
🔴 خانم ها یه تحمل بکنند تو خونه،
اجر یه شهید رو بهشون میدن
دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن
🔴 خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست
فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند
مرد بداخلاقشو تحمل ڪنه, بچه " #ولایتمدار " میشه...
🔴 اون رفتارهایے ڪه براے آقایون گفتیم هم همین تأثیر رو داره...
🔴 همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س)
اومدن تو خونه حضرت ،
حسنین ڪسالت داشتند، شروع ڪرد به تیمار ڪردن...
🔴 تا سالها به احترام بچه هاے حضرت،
خودشون بچه دار نشدند...
🔴 بعد ڪه چهار پسر آورد،
همیشه به پسرانش تأڪید میڪرد؛↓
📌 من ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم
و شماها خدمتگزاران بچه های آقا هستید...
🔴 " #مــادر" ولایتمدار تربیت میڪنه.
مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هست
به حق حضرت ام البنین یه همت بزرگے بڪنید،در تربیت بچه ها...
🔴 پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه،
نمیشه نقش" #مادر " رو انڪار ڪرد...
💢👈 دخترها رو دارید تربیت میڪنید؟
به گونه ای خاص تربیت بڪنید
ڪه پس فردا ام البنین باشند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهدا
🔰توی منطقه عملیاتی رمضان محاصره شده بودیم
۱۵ نفری می شدیم
تشنگی فشار آورده بود
همه بی حال و خسته خوابمون برد
💠وقتی بیدار شدیم ، شهید فایده گفت: بچه ها من خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دیدم
حضرت با دست خودشون به من آب دادند و قمقمه ی شهیدی رو پر از آب کردند ... سریع رفتم سراغ قمقمه ی یکی از بچه ها که شهید شده بود
💠دست زدیم ، پر از آب خنک بود
انگار همین الان توش یخ انداخته بودند
همه ی بچه ها از اون آب سیراب شدند
از اون آب شیرین و گوارا...
✨از مهریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها... ✨
📚راوی: غلامعلی ابراهیمی
منبع: کتاب افلاکیان ،صفحه 284
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊