🌹🌹پنج شنبه های شهید وشهادت بیان معنوی🌹🌹
🍀کلام شهید
☀️ سخن ما آگاهانه زیستن است و آگاهانه مردن. شهيد محمود سهرابي
🍀خاطره
☀️موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. سر كه بلند كردم، آقا مهدى را توى صف ديدم. تازه فرمانده لشكر شده بود. به احترامش بلند شدم. گفتم بيايد جلوى صف. نيامد، ايستاد تا نوبتش شد. موقع رفتن، تا دَمِ در دنبالش رفتم. پرسيدم «وسيله دارين؟» گفت «آره.» هر چه نگاه كردم، ماشينى آن دور و بر نديدم. رفت طرف يك موتور گازى. موقع سوار شدن، با لبخند گفت «ما ل خودم نيست. از برادرم قرض گرفتم.» شهید مهدی زین الدین
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
و
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️آستان مقدس امامزاده محمد؛ نگین معنوی شهر کرمان ☀️
https://telegram.me/joinchat/CaxidgDnDt9cU9aeEjwSzw
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
🌹پنج شنبه های شهید وشهادت بیان معنوی
شهید که شد، جنازش موند تو منطقه. حاج حسین خرازی منو فرستاد تا دنبالش بگردم. رفتم منطقه، همه جا رو آب گرفته بود. هرچی گشتم اثری از علی نبود. خبرش رو که به حاجی دادم، باورش نشد. خودش اومد باز گشتیم. فایده نداشت. جنازش موند که موند...🍀
°
علی دو سال قبل توی بقیع، متوسل شده بود به بانوی مدینه . خواسته بود شهید که شد بی مزار بمونه؛ شبیه بی بی. حاجتش رو گرفت، همون طور که میخواست گمنام باقی موند و بدون مزار...🍀
☀️سردارشهید_علی_قوچانی
فرمانده تیپ یکم لشکر 14 امام حسین(ع)
تولّد: 1342
شهادت: 1364
والفجر 8 - سه راه ام القصر
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
و
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️آستان مقدس امامزاده محمد؛ نگین معنوی شهر کرمان ☀️
https://telegram.me/joinchat/CaxidgDnDt9cU9aeEjwSzw
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️پنج شنبه های شهید وشهادت بیان معنوی
🌹کلام شهید
🍀 فرزندان تان را طوري تربيت کنيد که آماده شوند براي خدمت کردن به اسلام و مسلمين. شهيد مهدي رحيمي
🌹 خاطره از شهید
🍀دريكي از شبهاي مهتابي آبادان سيد به ميان كارگران رفت و گفت: «نفت از آن ملت ايران است، خارجي ها آمده اند، تا براي ما كاركنند؛ نيامده اند كه ما را زير سلطه خود درآورند، آنان قسمت هايي از آبادان را در اختيار گرفته و اجازه ورود به ما نمي دهند؛ اين چيست كه به شيشه كافه ها، نوشته اند، «ورود ايراني و سگ ممنوع» خارجي ها، ايراني ها را [مساوي] سگ قرار داده اند، در حاليكه آنان مستخدم ما هستند، و آمده اند تا براي ما كار كنند.» شور و هيجان خاصي سراسروجود كارگران را فرا گرفته بود، سخنان نواب اولين جرقه هاي عدالتخواهي را در ذهنشان پديد آورد شهيد نواب صفوي
⚡️منبع : برگرفته از پايگاه منبرك
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
☀️ کلام شهید☀️
ارج نهيم به خون شهيدان اسلام و نگذاريم كه خون مطهرشان ضايع شود و هدفشان پايمال هوسمان نگردد.بياييم تا پيام آوران اين خونها باشيم و اين را بدانيد كه اگر رعايت مراتب فوق را ننماييم، خداوند منتقم معذبمان خواهد فرمود به نفرين ارواح شهدا و آن وقت خداي نخواسته، سلب نعمت مي شود و عذاب فرود خواهد آمد. شهيد ابوالقاسم بزاز
🌹 خاطره ازشهید🌹
مرحوم آیت الله العظمی صدر (امام موسي صدر) تابستانها به قریه کرمجگان میرفت که هوای معتدلی داشت. آقا موسی روزها را در قم بود و عصرها به آن قریه میآمد. وقتی ما تابستانها به قم میرفتیم من نیز با وی همراه میشدم. بسیار شگفت زده شدم وقتی دیدم آقا موسی نزد پزشکان قم میرود و پس از گرفتن دارو از آنان به روستا میآید. وقتی او حیرت مرا دید، گفت: ""آقا سید شما میدانید که مردم روستای ما فقیرند و از بهداشت هم چیزی نمیدانند. در آنجا پزشک وجود ندارد و بیماریهای تابستانی مثل چشم درد و اسهال کودکان و کمبود آب بدن هم در آنجا شیوع دارد. به همین سبب من هر نوبت، داروهایی را که روستاییان به آنها نیاز دارند برایشان تهیه میکنم."" حیرت و شگفتی من پایان یافت اما هنگام ورود به روستا بار دیگر شگفتزده شدم. وقتی دیدم که دهها کودک با مادرانشان منتظر آقا موسی نشستهاند. آقا موسی هم مشغول شد، قطره در چشم های بیماران میچکاند یا محلولی درست میکرد تا آن را به بیماری که دچار کمبود آب است، بنوشاند، یا به مادری قرص آسپرین میداد و با مادران گفتگو میکرد و با زبانی ساده آنها را نسبت به امراض و بیماریها آگاه میکرد. امام موسي صدر
☀️منبع : کتاب امام موسی صدر، گذارها وخاطره ها
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
و
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️آستان مقدس امامزاده محمد؛ نگین معنوی شهر کرمان ☀️
https://telegram.me/joinchat/CaxidgDnDt9cU9aeEjwSzw
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ کلام شهید وپنج شنبه های بیان معنوی
نماز، مؤمن را عوض ميكند و به انسان سير ميدهد، از معقول به سوي مشهود. نماز براي سلب عادت است پس بايد مواظب بود كه خودش يك عادت نشود.
شهيد فرهاد حسينعلي
☀️خاطره شهید
بعد از فرار بنی صدر، قرار شد فرد دیگری از درون سپاه فرمانده این ارگان شود. به نظر من نخستین گزینه برای این مهم، سردار محمد بروجردی بود. او در آن موقع در كردستان بود. با او تماس گرفته، درخواست كردم به تهران بیاید؛ قبول نكرد. به ناچار به سرعت به كردستان رفتم. چند ساعت ـ تا حدود 2:30 بعد از نیمه شب با او در این باره صحبت كردم كه اصلاً زیر بار نرفت. قرار شد بخوابیم و صبح من به تهران بازگردم. تازه خوابیده بودم كه با صدای هق هق گریه محمد بیدار شدم؛ اما تظاهر به بیداری نكردم. دیدم میگوید: «خدایا! چگونه شكرت را بگزارم كه همین قدر هم حبّ دنیا رادر دل من قرار ندادی.» هر چند كه پیشنهاد فرماندهی سپاه، برای دنیا نبود؛ اما محمد طالب آن هم نبود. سپس من بلند شدم و نشستم. گفتم: یعنی تا اینجا؟ گفت: حاج محسن! اینجا بیشتر میتوانم خدمت كنم و احساس میكنم از اینجا به خدا نزدیكتر هستم تا فرماندهی سپاه. گزینه بعدی سردار كلاه دوز بود. در تهران با مسئولان در باغ شیان گرد آمده، درباره او به رایزنی پرداختیم تا فرماندهی كلاه دوز رأی آورد. میخواستیم فردای آن شب خدمت حاج احمد آقا (خمینی) برویم تا نظر شورای فرماندهی سپاه رادر مورد آقای كلاه دوز اعلام كنیم. صبح زود ـ در هوای گرگ و میش ـ زنگ محلی را كه در آن بودیم، زدند. وقتی در را باز كردم، دیدم كلاه دوز است. عبایی به دوش انداخته بود و قرآنی هم زیر عبا در دست داشت. گفت: فلانی! تو را به این قرآن مرا فرمانده نكن! گفتم: پس چرا دیشب حرف نزدی؟! گفت: شما نگذاشتید من حرف بزنم
شهيدان بروجردي و كلاه دوز
منبع : راوي: محسن رفيق دوست، ر.ك: فرهنگ پايداري، ش7، ص135 و 136.
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
و
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️آستان مقدس امامزاده محمد؛ نگین معنوی شهر کرمان ☀️
https://telegram.me/joinchat/CaxidgDnDt9cU9aeEjwSzw
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️کلام شهید وپنج شنبه های بیان معنوی
خوشا آنان كه در موتشان نيز زندهاند «والسعاده لهم» و واي بر آنان كه در زندگاني مردهاند «و لهم الشقاوه».
شهيد ايرج اميري
☀️خاطره شهید
در فتح المبین به سختی مجروح شد. منتقل شد به بیمارستانی در تهران. وقتی حالش بهتر شد قصد بازگشت به جبهه داشت. اما هیچ پولی همراهش نبود. اما می دانست چه کند! عصر جمعه بود. مشغول دعای فرج شد. از خود آقا تقاضای کمک کرد. بعد از نماز جمعه جمعیتی برای ملاقات با جانبازان به بیمارستان آمدند. سیدی از جمع خارج شد و به سراغ مصطفی آمد. یک کتاب دعا به او هدیه داد و رفت! در میان صفحات کتاب چند اسکناس بود. این پول هزینه کرایه و شام او را تامین کرد. به جبهه که رسید این پول تمام شد! شهید مصطفی ردانی پور
منبع : راوی: برادر شهید و کتاب یادگاران منبع:کتاب یادگاران و سلوک سرخ و شهید گمنام
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
و
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️آستان مقدس امامزاده محمد؛ نگین معنوی شهر کرمان ☀️
https://telegram.me/joinchat/CaxidgDnDt9cU9aeEjwSzw
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️☀️مناجات شبانه بیان معنوی ☀️☀️
🍀شهید احمد رضا احدی:
دیگر نمی خواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج توام. خدایا! بگو ببارد باران؛ که کویر شوره زار قلبم سال هاست که سترون(نابارور) مانده است. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم... خدایا! دوست دارم سوختن را؛ فنا شدن، از همه جا جاری شدن، به سوی کمال انقطاع روان شدن...
@majnon313
☀️ پنج شنبه های بیان معنوی وبرنامه شهید وشهادت
✨کلام شهید
به مسؤوليني كه بر قدرت نشستهاند، بايد گفت كه بر خون شهداي مظلوم و گمنام نشستهايد.آگاهي كامل و خدمتگزاري بر امت و ادامه راه و حمايت از امام و رزمندگان و استقامت تا پيروزي را در نظر داشته باشيد. شهيد جواد قاسم پور
✨ خاطره ازشهید
در معراج، روى كفنش نوشته بودیم: «شهید گمنام.» بارها مىخواستیم براى تشییع بفرستیمش تهران؛ ولى دلم نمىآمد. در دلم یكى مىگفت: دست نگهدار تا موقعش برسد. به خودم گفتم: «همتى - مكانیك تفحص - وقتى دنبال آچار مىگردد، صلوات مىفرستد؛ چرا من با صلوات، دنبال پلاك شهید نگردم؟» همین كار را كردم و دوباره سراغ پیكر رفتم و كفنش را باز كردم. در جمجمه شهید، قطعهاى گِل بود. آن را درآوردم، دیدم پلاك شهید است. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد شهید گمنام
منبع : راوى: گل محمدى، به نقل از: محمّد احمدیان، ر. ك: نشانه، ص 24.
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
@majnon313
☀️پنج شنبه های بیان معنوی وبرنامه شهید وشهادت
🌻کلام شهید
بر آموزش و پرورش و معلمان گرامي است كه در تربيت فرزندان انقلاب اسلامي كوشش لازم را در ابعاد مختلف و رشد نيروها بنمايند؛ چون انقلاب به رشد فرهنگي و شناخت كامل احتياج دارد. شهيد جواد قاسم پور
🌻خاطره ازشهید
با بهشتی رفته بود برای تدوین کتب درسی زمان طاغوت خیلی ها گفتند با رژیم همکار شده اید ... با حالت مسخره هم میگفتند. میگفت :« جایزه می دهم اگر یک کلمه تأیید رژیم در نوشته ها پیدا کنید .» کتابها پر شده بود از اصطلاحات نفی طاغوت و استکبار و استبداد و مبارزه علیه ظلم. شهيد باهنر
منبع : برگرفته از كتاب ، هنر آسمان ، مجيد تولايي
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
@majnon313
🌹پنج شنبه های بیان معنوی وشهید وشهادت
🌹کلام شهید
اي عزيزان نوجوان و جوان! مخصوصاً سنگر مدرسه و تحصيل و علم و دانش را به همه شما عزيزان که وصيت اين بنده عاجز و برادر کوچک خود را مي شنويد و يا مي خوانيد، سفارش مي کنم. با قلم و زبان خود بهتراز اسلحه مي توانيد در آينده وهمين الآن به دهان دشمن جنايتکار بکوبيدَ
. شهيد حميد كاظمي
🌹 خاطره شهید
اسماعیل در مرحله دوم عملیات فتح المبین در اثر اصابت گلوله ی کالیبر به شکمش به سختی مجروح شد. او را به بیمارستان مشهد منتقل کردند. او در وضعیت بسیار وخیمی به سر می برد.به هیچ وجه قادر به سخن گفتن نبود. بعد از چهل روز ناگهان به حرف آمد. با هیجان به طرف او دویدم. نمی دانم با چه نیروی صحبت می کرد؟ از من تقاضای مقداری خاک برای تیمم کرد. برایش آوردم. به همان صورت که خوابیده بود تیمم کرد و نماز خواند. بعد از نماز چشمانش را بست. فهمیدم که حال او بد شده، پرستاران را خبر کردم. پرستاران و پزشکان به سرعت به سوی او دویدند. همه ی آنها در آن فضای معنوی تحت تاثیر قرار گرفتند و اشک در چشمانشان حلقه زد. اسماعیل به شهادت رسیده بود.
شهید اسماعیل آقاپور
🌹منبع : راوی: برادر شهید منبع: حماسه افرینان ص 58 و حکایت سرخ
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
@majnon313
🌻کلام شهید
تا دل به خدا بستيم خدا ما را کافيست و در هر لحظه که از او جدا شديم، محتاج بدبخت ترين و شديدترين کس يعني آمريکا و ديگر ياورانش خواهيم شد و اين معني را جز مردان حال و عشق و دلسوخته خدا نميتوانند بفهمند. شهيد محمد حسين دماوندي
🌻 خاطره شهید
ساعت يك و دو نصفه شب بود. صداي شرشر آب ميآمد. توي تاريكي نفهميدم كي است. يكي پاي تانكر نشسته بود و يواش، طوري كه كسي بيدار نشود، ظرفها را ميشست. جلوتر رفتم. حاجي بود. شهید ابراهیم همت
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مريم برادران
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
و
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️آستان مقدس امامزاده محمد؛ نگین معنوی شهر کرمان ☀️
https://telegram.me/joinchat/CaxidgDnDt9cU9aeEjwSzw
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
☀️ارتباط با مدیر
@majnon313
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
🌹پنج شنبه های شهید وشهادت بیان معنوی
☀️کلام شهید1
منطق شهيد منطق ديگر است. منطق شهيد سوختن و روشن کردن است؛ منطق حل شدن و جذب شدن است در جامعه، براي احياي مردم... شهيد ابراهيم رجايي باغسياهي
☀️کلام شهید 2
رسالت شما بسيار سنگين است. نكند خداي ناكرده، در روز قيامت، در برابر شهداء، سر افكنده و شرمسار باشيم. شهيد غلامرضا رحيمي
✨خاطره شهید 1
حفظ آبروی دیگران برای آقای ابوترابی اهمیت زیادی داشت . گاهی بعضی از اسرا مسائل شخصی دیگران افشا می کردند و مشکلاتی به وجود می آمد . روزی حاج آقا در میان جمع ، اهمیت این موضوع را با سوالی مطرح کرد و پرسید:« اگر قرار باشد شما پا روی قرآن بگذارید یا آبروی کسی را ببرید کدام یک را انتخاب می کنید؟ » . اکثراً جواب دادند « پا گذاشتن روی قرآن معصیت است ، ما دومی را انتخاب می کنیم » . گفت « اشتباه می کنید ؛ چرا که قرآن برای آبرو دادن به انسان آمده است . شما وقتی آبروی کسی را بردید معنایش این است که با قرآن مخالفت کرده اید » . حجت الاسلام سيد علي اكبر ابوترابي
منبع : برگرفته از كتاب "به لطافت باران "، بيژن كياني
✨خاطره شهید2
او از بچگى طلبگى را دوست داشت. حوزه درس خواند، جلسه هاى بحث با جوان هاى محل راه انداخت، زندان رفت و نوارها و اعلاميه هاى امام را به شهرهاى كوچك تر برد. بعد از انقلاب نماينده ى امام شد در سپاه. مدتى ياسوج و شيراز بود. از وقتى رفت جبهه، منتظر مزد كارهايش بود. خودش مى گفت «من سى ماه ياسوج بودم، سى ماه شيراز. حالا كه اومدم جبهه، بايد سى ماهه جوابم را بگيرم.» و گرفت. شهید عبد الله ميثمي
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مریم برادران
🍀لینک
☀️گروه بیان معنوی☀️
https://telegram.me/joinchat/Bn4n_AD3-yDA8K6T_-q1tQ
📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️📘✒️
@majnon313