eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ حضرت امام حسین علیه السلام مَن نَفَّسَ کُربَةَ مُومِنً فَرَّجَ اللهُ تَعالی عَنهُ کُرَبَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ هر کس که رنج و اندوهی را از مؤمنی ، برطرف سازد ، خداوند متعال غمهای دنیا و آخرت را از او دور می سازد.... 📕 مستدرک الوسائل ، ج۱۲ ، ص۲۰۹ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهدا ✍باور کنید که جنگ است و جنگ امروز بسی سخت تر از دفاع هشت ساله ؛ دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست ؛ حرکتی کنید.... مدافع حرم #شهیدحامد_کوچک_زاده 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ در عملیات سه ، وقتی دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم ، نگران و متحیر ، ستون در حال حركت در آب را كنترل می ‌كردم. 💠 وقتی دیدم كه یكی از بچه ‌ها سرش را بدون حركت در آب قرار داده است ، بیشتر نگران شدم. شانه‌ ایشان را گرفتم و تكان دادم ، سرش را بلند كرد و با نگرانی و تعجب پرسیدم ، چی شده؟! ، چرا تكان نمی خوری؟! خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت ، مشغول بودم و ضمناً با طناب متصل به ستون ، بقیه را همراهی می ‌كردم !! 💠 اطمینان و آرامش خاطر این نوجوان بسیجی تنها زبانم را بند آورده بود . گفتم ، اشكالی نداره ، ادامه بده ! التماس دعا 💠صبح روز بعد ، روی سكوی ، اَلاُمیه ، اولین بود كه به دیدار معشوق نایل آمد.... 📕 نمازشب شهیدان ، ص ۱۰ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿خوشبختــے یعنـے حس‌ ڪنـی‌ #شهیـد دارد تو را‌ می‌نگرد و تو به احتـرامش از گنـاه فاصله می‌گیری ... #نگاه_شهدا_به_ماست 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸 شهید مهدی زین الدین🌸 💎 دو سه روزی بود می دیدم توی خودش است. پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست. » گفتم » همین جوری ؟ » گفت » نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی ره.» ➖🔘➖🔘➖🔘➖🔘➖🔘➖🔘➖   💎شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده. #اربعین #صلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زیبا_ترین_عکس زیباترین عکسی که از #تواضع، #احترام، بزرگواری و #عظمت یک #شهید می توان دید، فقط این است. #سردار شهید "علی رضا نوری" قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله (ص) هنگام ادای #احترام و #بوسیدن #دست #مادر خود. #شهید نوری بهمن 1365 در عملیات کربلای 5 در #شلمچه به #شهادت رسید. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
همیشه روی لبش لبخند بود. نـه از این بابت که مشکلی ندارد. من خـبر داشتـم کـه او بـا کوهـی از مشـکـلات دسـت و پـنجـه نــرم مـی کرد. اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که میفرماید: مومـن شادی هایش در چهـره اش و حـزن و اندوهـش در درونش می باشـد.. اولین چیزی که از هادی در ذهـن دوستـان نـقش بسـته بود چـهره‌ای بود با لبخند آراسـته شده رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد. شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌷یادش با ذکر اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📖 #خاطرات_شهدا 🌈 #مامانما_گم_ڪردم امروز سالروز شهادت شهید بهنام محمدی دانش آموز خرمشهری است . نوجوان ۱۳ ساله‌ای ڪه به منظور مقابله با دشمن و ضربه زدن به آنها ، به شناسایی مواضع عراقی ها می‌رفت و غنائم و اطلاعات مهمی را با خود می‌اورد . بهنام می‌رفت شناسایی چند بار گفته بود : « دنبال مامانم می‌گردم ، گمش ڪردم .» « عراقی‌ها هم فڪر نمی‌ڪردند " بچه ۱۳ ساله " بره شناسایی ، رهاش می‌ڪردند . یه‌بار رفته بود شناسایی ، عراقی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی بهش زدند . جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مونده بود ؛ وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود ؛ هیچ چیز نمی‌گفت ؛ فقط به بچه‌ها اشاره می‌ڪرد ڪه عراقی‌ها ڪجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند . « یڪ بار یڪ اسلحه به غنیمت گرفته بود و با همان یڪ اسلحه ، هفت عراقی را اسیر ڪرده بود .» #شهید_نوجوان #شهید_بهنام_محمدی #سالروز_شهادتشان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خاطــره ای بسیار عجیب از شهید ✨ #ابراهیـــم_هادی 🌷یادش با ذکر #صلوات #سلام_بر_ابراهیم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚠️ 🔺حواسـت باشد ڪودڪانۍ در سن ڪم پدرانشان به خاطر امنیت من و تو فدا شده‌اند مبادا با بدحجابۍخونشان را پایمال ڪنیم؛ 🔻پس حواست باشد؛ مبادا با خون به دل فرزندان شهدا ڪنۍ... چون هیچ ڪداممان نمۍتوانیم دلتنگۍ خانواده شهدا را درڬ ڪنیم.... 🌷 اللهم عجل لولیڪ الفرج🌼 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۲۹ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍...ده روزی مانده به عید نوروز ۹۶.آمد که جایی سراغ نداری در وقت های بایستم کار کنم؟ گفتم:اتفاقا این که کار می کنم.نیرو می خواد. 🍀خب اگر من بودم قاعدتا برایم مهم بودکه چقدر حقوق می دهد، می کند یا نه وساعت کاری اش به چه شکل است.اولین سوالش این بود:سر ظهر می ذاره برم بخونم؟تا بعد از سیزدهم عید آمد مغازه. راوی:مجید صالحی،دوست شهید 📚 فصل ۳ ص ۱۸۲ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حرفهای خواهر #شهید_ابراهیم_هادی در برنامه #بهشت_شهر ❤️ جای تابلوهای شهید در قلب ماست. ما تا آخر ایستاده ایم... @Afsaran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ حضرت محمد صلی الله علیه و آله ✍چه بسا لذتی کوتاه که اندوهی دراز بر جای گذارد ، پس مراقب اعمال و رفتارتان باشید که همه ی اینها بازگشتش به خود شماست..... 📚بحارالانوار ص۸۴ ج ۷۴ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍از خدا خواسته ام اینجا محل شود ، و دلم گواهی می دهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد . بعد از و دیگر یاران ، من تنها شده ام ، و به همین خاطر انتظار شهادتم را می کشم . امیدوارم خداوند با من مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند ... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا ✍برای یکی از عملیات ها آماده می شدیم. علی هاشمی اومد و مسئولیتها رو مشخص کرد ، ☘ #سید حمید شد مسئول گردان در منطقه دهلاویه ، یادم هست که فرمانده بود و با بچه ها می رفت کانال می کند ! گفتم ، سید بچه ها که هستند ، چرا شما ؟! می گفت ، بچه ها هستند ، اما خسته شدند ! 🌴خوب یادمه اون روزها گرما بیداد می کرد و پشه ها نیش های بدی می زدند ! ، کمتر کسی توی این شرایط طاقت می آورد ، #سید فرمانده بود اما وقتی دشمن جلو میومد ، جواب پاتک دشمن رو می داد ، ☘ آرپی جی زن خوبی بود ، از بس آرپی جی زده بود از گوشش خون میومد ، اسمش فرمانده گردان بود ولی با بلدوزرچی ها ، با بچه های شناسایی ، با بچه های لجستیک ، با بچه های تدارکات بود و به همه کمک می کرد ! 🌴باسردار ناصری برای شناسایی منطقه جلو می رفت ، علی هاشمی گفته بود ، خودتون جلو نرید ، فقط ناظر باشید ! ☘ولی سید قبول نمی کرد می گفت ، چطور به بچه ها بگم برید جلو و خودم نرم؟! برای همین جلو تر از بقیه درعملیات های سخت پیش قدم می شد. حتی یک لحظه هم آرامش و سکون نداشت ، بار ها دیدم که حتی در حال راه رفتن داره غذا می خوره ، انگار خستگی ناپذیر بود.... #شهیدسیدحمید_میرافضلی 📚پابرهنه در وادی عشق 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏وقتی در حین عملیات دشمن شیمیایی زد، نعمت‌الله ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داد و خودش بدون ماسک ‌ماند، وقتی از او سوال کردند چرا ماسک نزدی؟ در جواب نوشت: ماسک و لباس تا حدی دوام دارند، جائی که خدا دارد ماسک را چه کار؟ در بیمارستان از شدت تشنگی روی کاغذ نوشت:جگرم سوخت آب نیست؟ شهید نعمت الله ملیحی #کوچه_شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💐دست دراز کنید که بهترین شفیع روز قیامت شهید است... 📸تصویری ماندگار از وداع خانواده شهید مدافع حرم #مصطفی_نبی_لو در معراج شهدا #صلوات 🕊سالروز شهادت شهید نبی لو گرامی باد 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋 #برگی_از_خاطرات شهید دوچرخه ای داشت و با آن به مسجد جامع نجف آباد می رفت و نمازهای خود را #اول_وقت می خواند.وقتی از او سوال شد که چرا این راه طولانی را طی می کنی ، ایشان جواب داد: هر چه جمعیت نماز جماعت بیشتر باشد، فضیلتش هم بیشتر است، نماز در مسجد جامع شهر ، حال و هوای دیگری دارد.او اتاق کوچکی داشت .فانوس کوچکش را خودش درست کرده بودو نیمه شبها بیدار می شدو نماز شب می خواند.راز و نیازی با سوز و اشک چشم داشت.این عشق به عبادت را خانواده اش بصورت تصادفی دیدند. این شهید بزرگوار هر گاه می خواست وارد منزل شود یا خارج شود، اگر نامحرمی درب منزل یا کوچه بود، آنقدر صبر می کردتا برود.وی بسیار چشم پاک بود به حدی که هر گاه خواهر یا مادرش در خیابان از کنار او رد می شدند، آنها رانمی شناخت و متوجه آنها نمی شد.او بسیار به مسئله ی #حجاب توجه داشت و در نامه هایش به این مورد اشاره می کرد. 🌹 #شهید_رضا_رضایی #نماز_اول_وقت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
یه لحظه صبر کن 😳‼️ یه کانال پیدا کردم واستون عااالیه واسه اونایی که #دنبال _داستانند👌 اونایی که دنبال #معارف _قرانند👌 اینجا همه چی متفاوته قرائت روزانه یک صفحه قران،داستانهای قرآنی،تمثیلات قرانی، لطیفه ها و معماهای قرانی،و..... تازه کپی هم #آزاده اما ذکر صلوات☺️🌹 تازه با هر تعداد ممبری هم تب میزنه‼️ به کانال ما بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd چی بشه کانالی که ادمینشم ☺️
🔹دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم #عزاداری ائمه، گریه هاشو😭 با اون پاک میکرد و میگفت: این اشکها و این دستمال روز قیامت برام #شهادت میدن. 🔸ارادت خاصی به اربابش #امام_حسین (علیه السلام) و حضرت عبا( علیه السلام)♥️ داشت. تاکید بسیار زیادی بر خوندن "زیارت عاشورا" با ذکر صد لعن وسلام داشت. 🔹میگفت امکان نداره شما با اخلاص👌 کامل #زیارت_عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه. 🔰 #حفظ_قرآن 🌷شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر #حفظ و قرائت قرآن "بامعنی" و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط📻 میکرد #شهید_عباس_آسمیه🌷 #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊