eitaa logo
روایتگری شهدا
23.5هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️تهية آب و آذوقه 🔹️بعد از طي مسافتي، تعدادي خانة كاه گلي ديده شدند. با دوربين به دقت آنها را نگاه كرديم. سنگرهاي ايراني بود كه در حين عقب نشيني دست نخورده باقي مانده و به دليل واقع شدن در وسط منطقه و دور از جاده، از دسترس عراقي ها در امان مانده بودند. 🔸️تصميم گرفتيم به سنگرها سري بزنيم. با گذاشتن مراقب و با احتياط كامل، يكي يكي وارد محوطه شديم. هيچ جنبنده اي پيدا نمي شد و مانند يك روستاي خالي از سكنه بود. وقتي وارد سنگرها شديم و مدارك و اسناد به جا مانده را بررسي كرديم، ديديم بنة احتياط گردان 158 چترباز تيپ 55 هوابرد است. 💥همه چيز در سنگرها پيدا مي شد؛ آب، نان، كنسرو و... انبارها را باز كرديم كه پر از برنج و قند و چاي و مواد غذايي بودند. بسيار خوشحال شديم؛ چون مي توانستيم با اين غذاها قواي خود را بازيابيم و بهتر ادامة مسير بدهيم. وارد چند سنگر شديم كه پر از اسلحه و مهمات بود. مقداري مهمات و اسلحه برداشتيم. 🔹️در سنگرهاي استراحت مقدار زيادي پول نقد بود؛ چون آن زمان پول فوق العاده جنگي در منطقه پرداخت مي شد. در هر صورت ما در آن شرايط جز رهايي و خارج شدن از محاصره به چيز ديگري فكر نمي كرديم. بچه ها يك راديو پيدا كردند كه اخبار عيد قربان را مي داد و گويندة خبر اشاره كرد كه رزمندگان اسلام از ادامة پيشروي عراقي ها جلوگيري كرده اند و در حال عقب راندن عراقي ها به مرزهاي بين المللي هستند. 🔸️همگي تعجب كرده بوديم؛ چرا خبري از ايراني ها نبود؛ چرا حتي يك جنگندة ايراني در آسمان ديده نمي شد و چرا هنوز دشمن در خاك ما به سر مي برد. بچه ها مقداري آب و آذوقه جمع آوري كردند تا خيلي سريع از آن محل دور شويم؛ چون احتمال وارد شدن عراقي ها براي پاكسازي به آنجا بسيار زياد بود و مصلحت نبود در آن محل بمانيم. 🔹️متأسفانه هيچ خودرويي در محل نديديم تا با آن ادامة مسير دهيم. با دوستان مشورت كرديم تا آن مكان و آن همه امكانات نظامي، سالم به دست دشمن نيفتد؛ به همين خاطر تصميم گرفتيم با مواد منفجره، گردان 158هوابرد را منهدم كنيم. مقدار قابل توجهي «تي.ان.تي» از اسلحه خانه برداشتيم و در سنگرهاي مهم، انبارها و ستاد فرماندهي كار گذاشتيم. بعضي از سنگرها را هم تله كرديم تا در حين ورود عراقيها، در اثر دست كاري منفجر شوند. 🔸️از محل دور شديم و سيم دستگاه انفجار را به محل مناسبي كشيديم و سپس همة سنگرها را منفجر كرده، خيلي سريع از محل متواري شديم. در همين حين ناگهان يك بالگرد عراقي كه براي كاوش محل و جويا شدن دليل انفجار آمده بود، ظاهر شد. ما سعي كرديم مخفي شويم؛ ولي آنها ما را ديده و فهميده بودند كه ايراني هستيم. از درون بالگرد ما را به تيربار بستند و ما به هر سو فرار مي كرديم؛ ولي آنان دست بردار نبودند. شرايط بدي ايجاد شده بود و به ناچار همگي به بالگرد تيراندازي كرديم. 🔸️در اثر اصابت تير، يكي از سربازان بهنام «سعيد عرب» شهيد شد. ما هم براي خلاصي از وضع موجود، بي امان تيراندازي مي كرديم. بالگرد براي در امان ماندن از تيرهاي سرگردان ما، اوج گرفت و در ارتفاع بسيار بالا به پرواز ادامه داد؛ ولي همچنان ما را دنبال مي كرد. يكي از پايورها بهنام «عزيزي» گفت: ـ بالگرد حتماً محلمون رو به واحدهاي زميني خبر ميده تا ما رو دستگير كنن يا بكشن؛ براي همينه كه بالگرد ما رو دنبال ميكنه. بايد به شيارها فرار كنيم تا در امان باشيم. 🔹️فكر جالبي بود؛ بنابراين همه به شيارها رفتيم. خوشبختانه چيزي تا تاريكي هوا نمانده بود و بالگرد مجبور بود ما را رها كند. همه خسته شده بوديم و از شهادت سعيد بسيار ناراحت بوديم. او سربازي شجاع بود و زحمات زيادي را متحمل شده بود. كمي توقف كرديم. همه جاي بدنمان پوشيده از خار و خاشاك بود و دستها و پاهايمان زخمي شده بود. در انتظار تاريك شدن هوا بوديم تا تغيير مكان دهيم. پس از مدتي كوتاه، بالگرد از محل دور شد و ما نيز بي درنگ حركت كرديم. بر سرعت حركتمان افزوديم تا جبران تأخيرمان بشود. روز بسيار سخت و در عين حال موفقيت آميزي بود؛ به ويژه كه مواد غذايي و وسايل ديگري پيدا كرده بوديم و آذوقة كوله پشتي ها، ما را تا چند روز زنده نگه مي داشت... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🕊 هر 🌤صبـح با نگاه شما همه ے خوبـی‌ها در مـا طلـوع می‌ڪند نگاهتان را از ما دریــغ مڪـُنید 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 دنیا همه را میشکند عده ای از انجا که میشکنند قوی میشوند... شهید بروجردی❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢تنها پلی که بدون حضور مسئولین افتتاح شد!!!!! وهمه ی ما را شرمنده کرد!!!! ⬅️فردای قیامت جواب این بزرگواران را چگونه باید داد؟؟؟؟ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔻 انتشار برای اولین بار | 🔹 یک روح در دو بدن؛ «ما ملت امام حسینیم» از شهید زاهدی تا سردار سلیمانی 📌 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️حركت به سوي سومار 💥بيابانهاي سومار مملو از مارها و حشرات سمي و گزنده بود. تابستانهاي گرم و سوزان و زمستانهاي سرد و كشنده، اين منطقه را مكاني سخت براي نبرد كرده بود و آموزش زندگي و رزم در شرايط سخت، لازمة زنده ماندن در منطقة سومار بود. 🔹️نقشة ما اين بود كه خودمان را به جادة آسفالتة سومار ـ ايوان برسانيم؛ چون راه مواصلاتي مهمي بود و به طور قطع، رفت وآمد نيروها در آن جريان داشت. رسيدن به اين هدف براي ما چند امتياز داشت: 1ـ شهر سومار به دليل حساسيت در منطقه، از نظر رزمندگان دور نمي ماند و به طور قطع، نيروهاي ايراني براي باز پس گيري آنجا اقدام مي كردند. 2ـ امكان جنگ چريكي و كم شدن تلفات ما در اثر موانع طبيعي و مصنوعي وجود داشت. 3ـ نخلستان و رودهاي پر آبي كه در شهر سومار وجود داشت، مي توانست به ما كمك كند. 4ـ به دليل پيشروي دشمن به داخل مرز ايران، مواضع دشمن خالي بود و امنيت تا حدي وجود داشت. 🔹️با اين تصورات، تا نزديك طلوع آفتاب حركت كرديم. كوه ها و دره ها تمامي نداشت. هيچ كس صحبت نمي كرد و حواس ها به اطراف بود تا غافلگير نشويم. تنها صداي پاها و برخورد با سنگها و خاشاك مي آمد. 🔸️ساعت 00:05 در محلي مناسب استراحت كرديم و مقداري غذا خورديم. منطقه عاري از هر جنبندهاي بود؛ گويا پاي هيچ انساني به آنجا نرسيده بود.روحية افراد بسيار خوب بود. 🔹️تعدادي از سربازان بيماري ريوي گرفته بودند كه آنان را سخت ناتوان كرده بود؛ ولي از اينكه به منطقه اي حساس مي رسيديم و احتمال ملحق شدن به نيروها بود، انگيزة حركت و ادامة راه آسان تر مي شد. 🔸️پس از استراحتي كوتاه، همة تجهيزات خود را جمع و جور كرده، با احتياط كامل حركت كرديم. هوا هنوز به طور كامل روشن نشده بود كه در كنار جاده چند دستگاه خودرو توجه ما را جلب كرد. با احتياط كامل جلو رفتيم. ديديم خودروهاي سپاه پاسداران هستند كه از بيم به غنيمت رفتن، هر كدام را به شكلي از كار انداخته بودند. 🔹️يكي از بچه ها پيشنهاد داد دو خودرو جيپ را آمادة حركت كنيم و تا حد امكان از خودرو استفاده كنيم تا هم خسته نشويم و هم سريع تر حركت كنيم. فكر خوبي بود. يك جيپ را كه واژگون شده بود، به حالت اول درآورديم و جيپ ديگر را كه باتري و بعضي از وسايلش را جدا كرده بودند، از ديگر خودروها تأمين كرديم. 🌷هوا روشن شده بود. سوار جيپ ها شديم و با سرعت به سمت سه راهي منتهي به جادة سومار حركت كرديم. هر چه حركت مي كرديم، خبري از عراقي ها نبود كه اين موضوع در حركت ما تأثير زيادي داشت. پس از طي مسافتي، يك دستگاه كاميون واژگون شدة عراقي توجه ما را جلب كرد. وقتي به نزديكي آن رسيديم، ديديم چند نفر از عراقي ها در اثر درگيري با رزمندگان ما، به هلاكت رسيده اند.از آن محل دور شديم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 حب شهدا در دل ، بذریست که با خالصانه خدا را خواستن جوانه میزند زندگیت را سرسبز ، ریشه اش وجودت را محکم در راه خدا و میوه‌اش شهادت تو می‌شود ! ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. شهید علی اکبر شیرودی❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت تصویری از حضور حاج قاسم سلیمانی در حرم امام حسین (ع) با استفاده از تکنیک نقاشی با شن ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: عُمر ما می‌گذرد... تَموم می‌شه... به سرعت هم تموم میشه. چه اینجا باشیم، چه تو خونه باشیم، هر کجا باشیم، بهترین جا را داشته باشیم توی(اصلا) بهترین هتل زندگی کنیم. همه می‌میریم. رئیس جمهور عالم باشیم, می‌میریم... امّا انتخاب راه درست خیلی مهم است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️درگيري و اسير كردن سرباز عراقي 🔹️پس از گذشتن از يك ارتفاع، به پلي رسيديم كه منهدم شده بود و امكان عبور از آن محل و يا از كناره ها وجود نداشت. به ناچار مجبور شديم جيپها را به دره انداخته و پياده مسير را ادامه دهيم. 🔸️پس از طي مسافتي، جادة آسفالتة سومار به ايلام نمايان شد. از كنار جاده، رودخانه اي مي گذشت و ما در امتداد بيمارستان صحرايي ارتش در سه راهي كاشي پور قرار داشتيم كه ديديم دو نفر عراقي در كنار رود، سرگرم شستن دست و صورتشان هستند و يك عراقي ديگر هم در پشت تيربار ـ رو به سمتي ديگر ـ نشسته است. 🔹️متوجه شديم مأموريت آنان بستن تقاطع جادة فرعي به جادة آسفالته است. خيلي سريع پخش شديم تا از ديد عراقي ها پنهان بمانيم. ما بايد از اين جاده عبور مي كرديم و چارة ديگري نداشتيم. با مشورت و تبادل نظر تصميم گرفتيم حيله اي براي عراقي ها به كار ببنديم؛ 💥بنابراين دو نفر سرباز و يك درجه دار را با اسلحة خالي از روي جاده عبور داديم تا عراقي ها آنان را ببينند و در حين دستگيري دوستانمان، به مواضع آنان حمله كنيم تا ببينيم پس از آن چه اتفاقي خواهد افتاد. به همين خاطر براي مسلط شدن بر عراقي ها، آهسته به دور از چشم عراقي ها، جلو رفتيم و در محله اي مناسب و داراي ديد و تير موضع گرفتيم و آنگاه به دوستان اشاره كرديم حركت كنند. 🔸️اين دوستان شجاع بسيار از خود گذشتگي كردند؛ چون احتمال داشت عراقي ها دستگيرشان نكنند و ترجيح دهند آنان را به شهادت برسانند.آنان با سر و صدا به پايين جاده حركت كردند تا عراقي ها متوجه حضورشان شوند كه چنين هم شد. تيربارچي قبل از همه متوجه موضوع شد و با صداي بلند داد ميزد: «ايراني! ايراني!» دو عراقي كنار رود هم متوجه شدند و دوستان ما با وانمود كردن اينكه به طور ناگهاني عراقي ها را ديده اند، دستها را بالا بردند و امان امان گفتند. 🔹️هر سه عراقي به سمت دوستانمان دويدند و فقط يك نفر اسلحه همراه آورد. وقتي به چند قدمي آنان رسيدند، با صداي بلند فرياد زدند:«ايست!» و با اشاره فرمان دادند اسلحه ها را زمين بگذارند و بنشينند. آنان دستورات عراقي ها را اجرا كردند و اين در حالي بود كه فقط چند قدم با ما فاصله داشتند. در همين هنگام با رگبارهاي كوتاه و متوالي خود، دو نفر از آنان را از پاي درآورديم و عراقي سوم، مات و مبهوت، در وسط جاده افتاد. دوستان ما خيلي سريع او را دستگير كردند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯