eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰گزیده ای از 🍀خامنه ای عزیز را عزیز جان خود بدانید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷 سلام دوستان مهمون امروزمون داداش رضا هست✋ 💫 سردار شهید رضا بخشی🌹 نام جهادی: فاتح🌹 تاریخ تولد: ۹ / ۷ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۹ / ۱۲ / ۱۳۹۳ محل تولد: مشهد محل شهادت: درعا / سوریه 🌹جانشین جوان فرمانده فاطمیون بود. از آنجایی‌که شهید فاتح یک جوان تحصیل کرده در رده بالای علمی در فضای دانشگاهی و حوزوی بوده است، او شهادت را به بورسیه تحصیلی مسکو ترجیح داد.💫 دکتری حقوقش را نگرفت اما دکتری بالاتر از آن را از دستان با کفایت ابوالفضل العباس(ع) و حضرت زینب (س) گرفت.💫🌹 و همچون عباس(ع) دستش را فدا کرد💫 به قول خودش دست و پا که سهل است جان و سرمان به فدای حضرت زینب(س). خیلی از رزمنده های ایرانی و عراقی و سوری و دیگر مدافعان حرم، او را به نام «فاتح» می شناختند 🌷و می دانستند هرجا که فاتح پا بگذارد، عملیات حتماً با پیروزی همراه است✨ بار آخری که رفت قول داده بود به مادر که دو هفته ای برگردد؛🕊️ و به قولش عمل کرد و درست دو هفته بعد در سن 27 سالگی در حال و هوای ایام فاطمیه🏴 در درگیری با تروریست های تکفیری❌ در جریان عملیات آزادسازی تل قرین در حومه درعا دعوت حق را لبیک گفت🖤 و در کنار فرمانده ابوحامد، جان به جان آفرین تسلیم کرد🕊️🕋 🌷سردار شهید رضا بخشی(فاتح) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشیش مسیحی: راه سليمانی همچون راه مسیح بود... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کلیپ تصویری سردار دلها... 🍃شادی روحش صلوات...🍃 متن دعای که سفارش کردند: 💠«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ» ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ♨️ برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🔸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ✳️ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) ▫️ خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی قرار بده! 🔸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 📚 بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•|﷽|• بچــــــہ‌ها، اگر شهر سقوط ڪرد، آن را دوبارہ فتح میڪنیم، مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند. 💔 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا زنده است باید کار کند،کار در جهت حق. کاری که صفات خدایی را در ایجاد کند. 📚 منبع:اسک دین 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ يك وانت سه چرخ خريده بود، چهار هزار تومان. صاحب ماشين رويش نوشته بود «پروانه عشق، دنياى آرزو» عقبش هم نوشته بود «شصت تا، خانه; هشتاد تا، بهشت زهرا.» پاكش نكرد. مى گفت «اينجورى كسى شك نمى كنه.» باهاش همه كار مى كرد. اعلاميه ها را مى كرد لاى ابرهاى تو پشتى. پشتى ها را هم با همان پروانه عشق مى فرستاد اين طرف آن طرف. سوار شدنش دردسر بود، داخلش همه چيز پيدا مى شد; تفنگ نارنجك، فشنگ. 📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از بسیار زیبا 👌 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📸 تصویری از پدر سپهبد شهید 🔹️ پدر بزرگوار این شهید والامقام سال گذشته دعوت حق را لبیک گفتند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته‌ است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازه‌ی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری‌ها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمی‌رم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، می‌رم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل." با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالی‌شان بدتر از خودش بود. ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده. "قسمتي از کتابِ سلام بر ابراهیم۲()" 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊