eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 👈سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋ 💎سردارے که بیسیم دشمن را با دندان جوید💫 سردار شهید علیرضا موحد دانش🌹 تاریخ تولد: ۲۷ / ۶ / ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۵ / ۱۳۶۲ محل تولد: تهران محل شهادت: عراق 🌹همرزم← حضور اشتباهی در چادر دشمن و قطع دست🥀 عملیات « بازی دراز» بود. صبح عملیات، حاج علی برای بیدار کردن بچه‌ها، به سمت یکی از چادرها رفت💫 غافل از اینکه شب قبل دشمن پاتک زده، چند تا از چادرها را گرفته بودند وقتی حاجی وارد چادر شد، سربازان دشمن او را به رگبار بستند💥 خیلی سریع پشت یکی از صخره‌ها سنگر گرفت، اما لغزش پا روی ریگ‌ها باعث سقوط او شد و در اثر اصابت سر به تخته سنگی، برای مدتی بیهوش شد🥀 پس از به هوش آمدن، دشمن نارنجکی را به سمت او پرتاب کرد💥 حاج علی که قصد داشت نارنجک را به سمت دشمن بازگرداند، آن را در دست گرفت اما نارنجک منفجر شد💥 و دستش را از مچ قطع کرد🥀 ولی بعد از جانبازی باز هم به جبهه برگشت🕊️ مادرش← لحظه شهادت علی که زخمی شده بود، در آخرین لحظات به سختی خودش را به بیسیم دشمن رسانده، سیم آن را با دندان جوید تا مانع ارتباط آنان با عقبه گردد💫 پس از قطع سیم که دشمن متوجه این کار علی شد🥀 او را به رگبار بستند🥀🖤 حدود چند ماه بعد از شهادت دخترش به دنیا آمد🌷 و پیکرش همانطور که آرزو داشت پس از مدتها، به وطن بازگشت🕊️🕋 🌷سردار شهید علیرضا موحد دانش 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗   مروری اجمالی به زندگی داشته باشد. جمشیدی در این کتاب تا حد زیادی توانسته شخصیتِ ساختارگریزِ دوران به تصویر بکشد. ♦️کتاب هر چند به زبان داستان است اما با اتکا به مستندات و واقعیت نوشته شده است و نثر روانی دارد. مطالعه این کتاب می‌تواند دریچۀ جدیدی به شناخت شخصیت کسی باز کند که تا زمان حیاتش، رکوردارِ پروازهای جنگی و برون‌مرزی بود و تا پایان حیاتش برای بیرون راندن دشمن از پا ننشست. 🔹️ «بالِ آتش، بالِ خون» به قلم مصطفی جمشیدی و توسط «نشر اجا» راهی بازار نشر شده است.  🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔹️ 🔸️شهید وحید زمانی‌نیا می‌گوید... ♦️راه ما حق است... 🍀 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◀«»️ ۳۱ 🔹️گام‌های دشمن در تغییر معنای زندگی(۲) ⚡اما سؤال اینجاست: شیطان چگونه معنا و هدفی که انسان از زندگی دارد را تغییر می‌دهد؟ چگونه است جوانی که روزگاری محبّت به اهل‌بیت (علیهم السلام) در سینه‌اش می‌جوشید و هدف و آرزویش همنشینی با شهدا در بهشت بود، پس از مدّتی، بدون آنکه خود بفهمد تمام آرمان‌های معنوی خود را گم کرده و دغدغه‌اش در حدّ اینکه نمازهایش قضا نشود تنزل پیدا می‌کند؟ 🔸️در قرآن کریم در آیات مرتبط با داستان حضرت آدم (علیه السلام) و فریب شیطان، از قول ابلیس چنین آمده است: ☀️«هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ ِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى» (اى آدم آيا تو را به درخت خلود و سلطنتى كه كهنه نمى‏شود راهبرى بكنم؟) 🍂جاودانگی، خواسته¬ی آدم (علیه السلام) بوده و این تعبیر نشان می¬دهد که شیطان نیز به این خواستة آدم (علیه السلام) توجه داشته و مستقیما از ابتدا مخالفت خود با جاودانگی او را ابراز نکرده است بلکه می‌گوید ای آدم! اگر می‌خواهی جاودانه شوی از من تبعیت کن و از این درخت بخور! 🍂امروزه نیز می‌بینیم که استکبار جهانی هیچ‌گاه «حقوق بشر» را تخطئه نمی‌کند؛ هیچ‌گاه «آزادی» انسان‌ها در اختیار و اراده را نفی نمی‌کند! اما با تنظیم ساختارهای ظالمانه در جهان و تحمیل فرهنگ غلط خود، تبعیت از هوای نفس و خواسته های حیوانی را به اسم «آزادی» بر ملّت‌ها تحمیل می‌کند. همچنین به اسم دفاع از حقوق بشر، به مناطق مختلف در جهان لشکرکشی می‌کند و می‌گوید هر کس خواستار حقوق بشر است باید از این مسیری که من می‌گویم تبعیت کند. می‌گوید برای برقراری عدالت باید مثلا از سند 2030 تبعیت کند. 🔹️بنابراین اولين راهکار شیطان این نيست كه بيايد اعتقاد انسان را بی¬مقدمه دستكاري كند. گام اولی که شیطان برمی¬دارد، وسوسة انسان برای تبعیت و اطاعت عملی از اوست و بدین وسیله زمینه را برای تغییر باورها مهیا می¬کند. ♦️اطاعت، ساده محقق مي‌شود و بسیار فراگير است. انسان در لحظة عمل فكر نمي‌كند كه اطاعت تا چه اندازه می¬تواند خطرناك باشد. با خود می¬گوید يك اطاعت است ديگر و آنقدر که خطرناك نيست! اما حقیقت این است که اغواء، از راه تبعیت از گام‌های شیطان و به تدریج واقع می‌شود: 💢<وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين» و از گامهاى شيطان، پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست (بقره/208) 💥با تبعیت از گام‌های شیطان است که معنای زندگی برای انسان تغییر می‌کند به گونه‌ای حتی گاهی متوجه این چرخش هم نمی‌شود. البته گام اول مثل «دنده یک» خودرو است. دندة اول، دندة سنگين و سخت است. براین اساس مي‌بينيم اگر انساني برای اولین بار گناهی را مرتكب شود، در درون خود معارضة سختی با نفس خویش خواهد داشت. قرمز مي‌شود، سرخ مي‌شود، عرق مي‌ريزد؛ همه برای اینکه اولين بار است که مثلا به يك دروغي مبتلا شده است. اما كم كم این آثار کاسته می¬شود بار دوم آنقدر عرق نمي‌ريزد وبعد از آن هم به تدریج دفعة سوم و چهارم با ارتکاب گناه به آن عادت می¬کند. ⭐انسان نسبت به این تبعيت احساس هراس و خطر زیادی نمي‌كند در حالی که قرآن به شدت انسان را از تبعیت شیطان برحذر داشته و اگر توبه را در این مسیر قرار داده¬اند براي برگشتن از تبعيت شیطان است. زیرا تبعيت آنقدر خطرناك است كه بايد سریعا با توبه جبران شود. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ⚡﷽⚡ 👈قرار بود چند نفری را از طرف لشکر اعزام کنیم سوریه. ساعت ⏰ یازده، یازده و نیم شب بود که آمد دم مان⊙﹏⊙ رفتم دم در. گفتم: "خیر باشه آقا محسن." گفت: "آقای رشید زاده. شما فرمانده لشکر هستید. اومده ام از شما خواهش کنم که بذارید من برم."🙏🏻😢 💥گفتم: "کجا؟" گفت: "سوریه." شدم.☹️ صدایم را آوردم بالا و گفتم: "این موقع شب وقت گیر آوردی!? امروز که بودم. چرا اونجا نگفتی؟"🤨 ♦️گفت: "اونجا پیش بقیه نمی شد. اومدم دم خونه تون که التماس تون کنم."😔 گفتم: "تو یه بار رفتی محسن. نوبت بقیه است." گفت: "حاجی قسمت میدم."گفتم: "لازم نکرده قسمم بدی. این بحث رو تموم کن و برو رد کارت."😒 🍂مثل بچه کوچک زد زیر . باز هم شروع کرد به التماس. کم مانده بود دیگر به دست و پایم بیوفتد.😭 💥دلم به حالش سوخت. کمی نرم شدم.😌 گفتم: "مطمئن باش اگه قسمتت نباشه من هم نمیتونم درستش کنم. اگه هم قسمتت باشه، نه من و نه هیچ کس دیگه نمیتونه مانع بشه."😉👌🏻 این را که گفتم کمی آرام شد.😇 اشک هایش را پاک کرد و رفت. به رفتنش نگاه کردم.😞 با خودم گفتم: "یعنی این بچه چی دیده سوریه?"⁉️😌 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋ شهیدے که با کلمه‌ے شهادت زبانش باز شد💫 شهید مهدی عزیزی🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۷ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱۱ / ۵ / ۱۳۹۲ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه 🌹مادرش← شهيدم من... شهيدم من...»🕊️ اولین کلمه ای بود كه مهدي در سه سالگی مرتب با خودش تكرار ميكرد. «بچه كه بود در بالكن خانه مينشست و‌گاه پيش می‌آمد چند ساعت مشغول بازی است و همين جمله را می‌گويد.💐 انگار خودش ميدانست براي اين دنيا ساخته نشده است.»🌷 او پای ثابت مكتب آيت‌الله ‌حق‌شناس بود✨ در يكی از جلسات كه با دوستانش در محضر استاد حضور پيدا كرده بود✨آيت‌الله ‌حق‌شناس به ايشان يك دستمال اشك داده بود مهدي هم آن دستمال را همراه داشت تا هر موقع براي اهل‌بيت(ع) گريه كرد اشك‌هايش را با آن پاک كند🥀مهدي دستمال اشك را نگه داشته بود تا در كفنش بگذارند🥀 «در يك جلسه كه مهدي در محضر استاد ميرود، آيت‌الله ‌حق‌شناس تا او را ميبيند به گريه می‌افتد🥀دوستانش تعجب ميكنند كه چرا استاد گريه ميكند و چه رازی بين او و مهدی وجود دارد؟💫 و هيچ‌كسی نميدانست كه مرد خدا در چهره آفتاب سوخته شاگردش، نور شهادت را ميبيند💫 او به سوریه رفت و در نهایت بعد از اقامه نماز📿 و تمام شدن نمازش📿 با اصابت دو تیر به پاهایش🥀و پرتاب نارنجک🥀 توسط تکفیری ها به شهادت رسید🕊️🕋 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده! 🔻 گفتم حاجی راستی چقدر حقوق می‌گیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم زیرا او یک سردار و فرمانده‌ نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق می‌گیرد؛ با مزایای فراوان! 💥حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش می‌گیرد. مهم این است که چه چیزی به کشورش می‌دهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک حتمی است. شیخنا! ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم. 👤 راوی: «سامی مسعودی» از فرماندهان حشد الشعبی 👌 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎شهیدی که برای آب نامه می نوشت 🌷 🍂 🍀 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
♨ از نازک‌نارنجی بودن بیرون بیا! 🔰 (ره): ❌ با نازک نارنجی‏گری، آدم بنده‌ی خدا نمی‌شود؛ اصلًا انسان نمی‌شود! آدم نازک نارنجی انسان نیست! 👈 روزه می‌گیری سخت است؛ مخصوصاً چون سخت است، بگیر! 👈 شب می‌خواهی تا صبح احیا بگیری برایت سخت است؛ مخصوصاً چون سخت است، این کار را بکن! 👈 یک مدتی هم به خودت رنج و سختی بده؛ خودت را تأدیب کن! 📚 آزادی معنوی/ ص ۱۴۳ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
شهیدی که پس از ۴ سال بی‌خبری خودش را به عروسی دخترش رساند😔 شهید سعید انصاری تاریخ تولد: ۴ / ۱۰ / ۱۳۴۹ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۰ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه همسرش← یکشب در خواب دیدم که سعید مدافع حرم شده است پیراهن سفید به تن کرده و پهلوی راستش تیرخورده و خونی شده💔من هم چادر و مقنعه سفید نماز به سرم بود📿 و میان اتفاق‌هایی که در اطرافم می‌افتاد، به دنبال پیکر سعید میگشتم از خواب که بیدار شدم برای سعید تعریف کردم او گفت: احتمالا موافقت کنند که به سوریه بروم و پیکرم جا بماند😞 او به سوریه رفت و در نهایت طبق خواب با اصابت تیر به پهلوی راستش با ذکر یا زهرا(س) به شهادت میرسد🕊️ پیکرش همانطور که گفته بود جاویدالاثر شد دخترم زینب دو سالی بود عقد کرده بود🎊 نزدیک عروسی اش بود🎈 یک شب خواب سعید دیدم گفت عروسی زینب می آیم🎊 به زینب گفتم فکر کنم خبری از بابات بشود چون همچین خوابی دیده ام، خوابم خیلی زود تعبیر شد خبر دادند که پیکر سعید تفحص و شناسایی شده😭 به معراج الشهدا رفتیم او درست نزدیک عروسی زینبش آمد😭😭 آمد تا جگر گوشه‌اش غصه دار نباشد فرزندانم حسین، زینب و فاطمه با چشمانی خیس، مات و مبهوت بودند😭 در نهایت او پس از ۴ سال در روز ولادت حضرت زهرا(س) به وطن بازگشت🕊️💔 🌹 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️ 🔸️شهید سید مرتضی آوینی می‌گوید... ♦️انسان فانی در خدا دارای عزت و عظمت بی نهایت.. 🍀 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادرم.... زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن! زمان تشییع و تدفینم گریه نکن! زمان خواندن وصیتنامه ام گریه نکن! فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند و زنان غفلت را❗️ وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت مادرم گریه کن که اسلام درخطر است.....‼️ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
در سال ۴۶ در خانواده مذهبی و روحانی در قم به دنیا آمد . با شروع حوادث انقلاب ، جهت یاری مردم به سبزوار رفتند . ناصرالدین در شاخه جوانان حزب جمهوری مشغول فعالیت شد ، در این مدت چهار بار برنده مسابقات قرآن شد . با سپری کردن دوران دبیرستان در دانشگاه امام صادق علیه السلام پذیرفته شد . خودش می گفت ، من دانشگاه امام صادق (ع) را به دانشگاه امام حسین علیه السلام تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان مبارک آقا ابا عبدالله (ع) گرفتم . از عملیات بدر در جبهه حضور داشت ، و در عملیات کربلای پنج در حالی که ۱۹ سال بیشتر نداشت در تاریخ ۲۱\۱۲\۶۵ به شهادت رسید . مقام معظم رهبری درباره ی این شهید بزرگوار میگویند ، نوشته های این شهید عزیز را مکرر خوانده ام و هر بار بهره و فیض تازه ای از آن گرفته ام .... 📕 پنجاه سال عبادت ، ص۲۵ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
در اوایل جنگ آیت الله خامنه ای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع به کرمانشاه سفر کردند ، در جلسه مسئولین بحث بچه حزب اللهی ها پیش آمد و پس از توضیحات حاضرین ، آقا گفتند ، حالا متوجه شدم چرا بنی صدر پس از بازگشت از کرمانشاه در آن شرایط حساس اول جنگ دستور برخورد با جریانی مرسوم به حزب شیب ( حزب اللهی های کرمانشاه ) را مطرح کرده بود..... سردار 📕 اولین فرمانده 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ⚡﷽⚡ 👈 بودم. میدانستم دارد خودش را می کشد که دوباره اعزامش کنند به سوریه.😮 🔹️من نه کمکش می کردم که برود و نه اصلاً راضی بودم.😑 حتی اگر میشد سنگ هم جلوی پایش می‌انداختم.😬 مدام بهش میگفتم: "محسن، این دفعه دیگه خبری از رفتن نیست. نمیذارم‌ بری. بی خود جلزّ ولزّ نکن."😒 🔹️نیمه های شب بهم پیام میداد. چهار پنج بار. هربار هم پیام های چهار پنج صفحه‌ای.😐 باید وقت می گذاشتم و می‌خواندم شان. براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️ 🔹️وقتی می دید زورش به من نمی رسد😌 پیام می‌داد: "واگذارت می کنم به علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی." می‌گفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ 💥چرا همه چیز را با هم قاطی می کنی؟"😥 می گفت: "برای اینکه داری میندازی جلو پام." آخر سر هم معطل من نماند. رفت و کار خودش را کرد.😔 همه زورش را زد تا بلاخره موافقت مسئولان را را گرفت. 😔😌💙 💢یک روز کشاندمش کنار و با حالت گفتم: "محسن نرو. تو زن جوون داری، بچه ی کوچیک داری."😖 گفت: "نگران نباش حاجی. اونا هم خدا دارن. خدا خودش حواسش بهشون هست."😉 💥مرغش یک پا داشت. می دانستم اگر تا فردا هم باهاش حرف بزنم هیچ فایده ای نداره. می دانستم تصمیم خودش را گرفته که برود. هیچ چیز هم نمیتواند مانعش بشود. چشمام پر از شد. لبانم لرزید. گفتم: "محسن. چون دوستت دارم دعا میکنم شهید نشی." گفت: "چون دوستم داری دعا کن شهید بشم." 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊