#تلـــنــگـــــــراݩہ_امــــروز⚠️
دوستِ #بد
یا گناه رو برات خوشگل میڪنه
یا خودش گنـــاهڪاره!!
دوستِ#خوب
تو رو به یاد خدا میـندازه
وقـتی ڪنارشۍ از گنــــاه
ڪردن شـــرم داری.
⇐مواظب باشیم با گناه امام زمان رو ناراحت نڪنیم⇒
#حجاب #تلنگر #صلوات #امام_رضا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🍃
🎞 ویدیو_کلیپ_زیبا
#شهدا 🌷
حوادث را میبینند
سرنوشتها را میبینند
اعمال من و شما را میبینند
#حجاب #تلنگر #صلوات #امام_رضا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✨﷽✨
✅ " #کم_توقع_بودن_شهید_صیاد_شیرازی"
💠 هر چی به بچه ها می گفت کاراتونو خودتون انجام بدین، خودش چند برابر عمل می کرد.
♨️ یادمه یه روز که از مدرسه اومد، من توی حیاط بودم. دیگ آبگوشت روی چراغ بود و منم داشتم لباس می شستم.
🌀 اومد و گفت: عزیز! گرسنمه، ناهار چی داریم؟ می دونستم بچه ام آبگوشت نمی خوره. بهش گفتم: علی جون! چون کار داشتم، نتونستم چیز دیگه ای غیر آبگوشت درست کنم.
💢 بچم هیچی نگفت. سرشو انداخت پایین و رفت توی آشپزخونه. چند لحظه بعد رفتم دنبالش. دیدی کتری رو پر کرده گذاشته روی چراغ. چای که دم شد، شیرینش کرد و با نون خورد و بعدشم رفت خوابید. علی خیلی کم توقع بود و هیچ وقت بداخلاقی نکرد.
✍ "یکی از ریشه های ناراحتی و یا ناراحت کردن دیگران، توقع زیاد از دیگران است. پرتوقع بودن موجب انتظارات بیجا از دیگران می شود و در صورت برآورده نشدن این انتظارات، کدورت ایجاد می شود."
📚 خدا می خواست زنده بمانی (خاطرات شهید صیاد شیرازی)
#حجاب #تلنگر #صلوات #شهید
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❇️کم سن ترین شهید دفاع مقدس!
🌹 11 سال سن بیشتر نداشت که موفق به دیدار امام شد. داوطلبانه از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نخستین بار از طریق تیپ 114امام حسین(ع) به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتح خرمشهر و رمضان به همراه پدر و تنها برادرش حضور پیدا کرد. در عملیات رمضان و در روز 23 ماه مبارک رمضان، ظفر همراه برادرش "خدارحم" جانانه ایستادند و در حالی که همدیگر را در آغوش گرفته بودند، به شهادت رسیدند و پس از 10 سال، پیکرشان به همان شکل در آغوش هم، پیدا شد و به میهن بازگشتند.
🔸روحشان شاد و یادشان گرامی باد...🌸
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☘شهیدی که رهبر انقلاب را از مهلکه نجات داد
🌹حاج حميد روي مبل نشسته بود و مشغول خواندن كتاب بود
من هم تلويزيون رو روشن كردم كنار حاج
حميد نشستم
🌹تلويزيون داشت خاطرات جبهه حضرت آقا رو پخش میکرد.
آقای خامنهای گفتند : ما توی یه مهلکه ایی گیر افتاده بودیم
که یه بنده خدایی اومدو با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد
🌹حاج حمید همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان مظلومیت همیشگی گفت
اون بنده خدا من بودم. ..........
#شهيدحمیدتقوی #شهيدحاج -حميد_تقوي#ابامریم#سردارسپاه#نيروقدس#عراق#سامرا
pari.11
🍀از خاطرات همسر شهید در اینستاگرام
#گاندو #برجام #حجاب #شورای_نگهبان #نهج_البلاغه #اخلاص #تلنگر
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا 🌺🍃
از یک محله به یک مدرسه میرفتند ، اما با دو مسیرِ متفاوت.
هر چه دوستش اصرار میکرد که بیا از همین کوچه برویم ، قبول نمیکرد ، میگفت ،
این کوچه پُر از دختره ، من نمیام ،
معلوم نیست این کوچه به کجا ختم میشه!....
#شهیدعلی_صیادشیرازی
📕 یادگاران ۱۱
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#دلنوشته 💌
چقدر حسرت میخورم به کسانی که اونقدر ارادت دارند به شهدا و یقین دارند به زنده بودنشان که در خیلی از اتفاقات خوب زندگی آنها رو دعوت و شریک شادی ها میکنند ......
دوستانی که مراسم تولد و عروسی یا روضه و مولودی های خانگی در پیش دارند زنده بودن و حضور اهل بیت و شهدا رو خیلی خوب میتونید با دعوت خواهی شان حس کنید ...
(از این حرکتی که انجام شده جریانات خیلی زیاد و کرامت های خیلی جالبی دیدم و شنیدم .حتی موردی بوده که روضه خانگی داشتن و خواب دیدن امام زمان گفتن شما ما رو دعوت نکردید ولی حضور داشتیم در مراسم تون)
با آروزی سلامتی روز افزون برای ایشان و تک تک ارادتمندان شهدا
عکس برگرفته از پیج
@mim_dehghan_amiri
#شهید_رسول_خلیلی
#تولد
#تولد_شهدایی
#شهید #شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ در محضر #علماء
✅ #همه_بخشیده_میشویم #ان_شاء_الله
🔶تصوری نادرست درباره #شفاعت در #آخرت
🔴بعضی افراد خیال میکنند که شفاعتهای آخرت مثل شفاعتهای دنیاست.
در شفاعتهای دنیا آن کسی که میخواهند نزد او بروند و شفاعت کنند او میل ندارد، شفیع میرود به زور او را وادار میکند بر خلاف میلش حرفی بزند یا کاری بکند، یعنی شفیع تأثیر میکند روی مشفوعٌ عِنده، نظر او را تغییر میدهد.
💠 چنین چیزی در مورد #خدا امکان ندارد، بلکه خدای متعال رحمتش اقتضا میکند که لطفش متوجه بندگان بشود.
آنجا که رحمتش #اقتضا میکند، اوست که شفیع را برمیانگیزد نه #شفیع او را برمیانگیزد.
آنجاست که میگوید برخیز #شفاعت کن.
او به اراده خدا کار میکند نه خدا به اراده او.
#خدا تابع اراده شفیع نیست، شفیع تابع اراده اوست.
✅ #شهید مرتضی مطهری
📚آشنایی با #قرآن، ج11، ص 199
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#داستانک_شهدا | شهید مهدی زینالدین
گفته بود میآید قم مأموریت. گفتیم «حتما یه سر هم به ما میزنه.» فسنجان دوست داشت. برایش درست کردیم.
مادر اول کاسه آبگوشت روز قبل را گذاشت سر سفره. تا رفت توی آشپزخانه فسنجان را بیاورد، مهدی شروع کرد. آن روز هر چه کردیم، لب به فسنجان نزد. میگفت «من یه نوع غذا بیشتر نمیخورم.»
📚 نشریه قافله نور، شماره106، ص
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سبک_زندگی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ در محضر #شهدا
🔸 فرار از #گناه
🔸 #غیبت
🔶مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن از دیگران آمادهی آمادهس.
توی یکی از همین مهمونیها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها.
وقتی از مجلس برمیگشتیم، محمد گفت:
«میدونی #غیبت کردی! حالا باید بریم درِ خونهشون تا بگی پشتِ سرش چی گفتی».
گفتم: « اینطوری که پاک آبروم میره».
با خنده گفت:
«تو که از بندهی خدا اینقدر میترسی، چرا از خودِ خدا نمیترسی؟!»
همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه نه غیبت کننده باشم و نه شنوندهی غیبت.
🌹 #شهید محمد گرامی🌹
📙کتــاب دل دریایی، ص71-70
🔴 #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🔶هر كس امر به معروف و نهى از منكر نمايد، جانشين #خدا در زمين و جانشين رسول اوست.
📚: مسـتدرك الوسـايـل، ج12، ص179
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر🌸🍃
در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها!!!
فحش اگر بدهند آزادی بیان است
جواب اگر بدهی بیفرهنگی!
سؤال اگر بکنند آزاد اندیشند
سؤال اگر بکنی تفتیش عقاید است!
تهمت اگر بزنند درجستجوی حقیقتند
جواب اگر بدهی دروغگویی!
مسخرهات بکنند انتقاد است
جواب اگر بدهی بیجنبهای!
اگر تهدیدت بکنند دفاع کردهاند
اگر از عقایدت دفاع بکنی خشونتطلبی!
حزباللهی بودن را با همه تراژدیهایش دوست دارم....
سید شهیدان اهل قلم
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#حضور_امام_زمان_عج_دردفن_شهید🌷
حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر شیراز نقل میڪند :
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد را انجام دهم ، بہ محض ورود بہ قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس ڪردم .
وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز ڪردم ، بہ محض اینڪه بہ اسم مبارڪ امام زمان (عج) رسيدم مشاهده ڪردم جان بہ بدن این شهيد مراجعت ڪرد ، و شهيد بہ احترام امام زمان(عج) سرش را خم ڪرد ، بہ نحوى ڪه سر او تا روى سينہ خم شد و دوباره بہ حالت اوليہ برگشت ...
در آن لحظہ وقتى احساس ڪردم حضرت صاحب الزمان (عج) در موقع تدفين آن عزیز حضور یافتہ است ، حالم منقلب شد و نتوانستم با مشاهده این صحنہ غيرمنتظره تلقين را ادامہ دهم .
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#یادشهداباذڪرصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ #ڪلام_شـهید
خطاب به مادر بزرگوارم: مادرم! مرا ببخشيد که براي شما فرزند خوبي نبودم و نتوانستم خدمتي به شما بکنم وآن زحمات شما را جبران کنم. من از شما معذرت ميخواهم؛ چون شما براي من خيلي زحمت کشيدي. وقتي که من پدرم را از سن يازده 11 سالگي از دست دادم تنها شما يار و ياور من بوديد و تنها شما بوديد که من را چنين تربيت کردي که امرزو توانستم با اين اخلاق و حالات، روانه جبهه شوم و شهادت را که سعادت من بود بپذيرم. آفرين بر شما مادرم! که چنين شيري را به گلوي من ريختي و من به شما مادر بزرگوارم افتخار ميکنم...
#شهید_محمد_نوروزی🌷
#سالروز_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شـهید
عملیات بیت المقدس که تمام شد و رزمنده ها برگشتند، هیچ خبری از محمد نشد نه میگفتند شهید شده، نه خبر اسارتش رو می دادند...
خیلی گذشت مادرم تمام فکرش پیش #محمد بود یکی از آشناهامون داشت میرفت مشهد...
مادرم به من گفت: «یک نامه برای امام رضا علیه السلام بنویس و بخواه که از محمد خبری بیاورند لااقل اگر شهید شده، پیکرش برگردد»
دو سه روز بعد، محمد را آوردند فقط استخوان هایش باقی مانده بود..
#دانش_آموز_شهید
#محمد_اندرخور🌷
منبع: فهمیده های کلاس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها.»
🍀و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد.
🍀من گفتم: «برای چی مصطفی؟»
گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.»
🍀گفتم: از من تشکر می کنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این همه کارها میکنید.»
🍀گفت: «دستی که به مادرش خدمت می کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم.
#شهید_مصطفی_چمران
#درس_اخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه #ابراهیم_هادی بود👇👇
#شهید_داوود_عابدی🌷
💠 الگویی بنام ابراهیم:
💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک #رزمنده در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک #ورزشکار حرفه ای، #مداح خوش صدا و سیما و یک #نیروی_شجاع در کار اطلاعاتی است و ....
💟آن مرد بزرگ #ابراهیم_هادی بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و #اخلاص او برای ما حرف می زدند. بعد از #والفجر مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد.
💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار #داوود بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر #خیره شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در #کانال_کمیل، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد.
💟داوود او را #الگوی خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و #مرام ابراهیم را ادامه دهد.
اواخر سال 1361 بود که با داوود #تهران بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با #موتور بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی.
💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد #مسجد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: #ابراهیم_زنده_شده!! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از #تعجب به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود #ابراهیم اومده!
💟داوود هم با #لحن_لوتی خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما #انگشت_کوچیکه کل ابرامم نمیشیم.
💟 بعد جلسه همه با داوود کلی #عکس یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو #تازه کنی؟؟؟
من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو #خلوتاش با ابراهیم #رازها داشت....
#شهید_داوود_عابدی🌷
شادی روحش #صلوات
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊