┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
💫 شرحی بر زندگانی شهیدی از شهدای شاخص ماه مبارک رمضان که با زبان روزه شهد شیرین شهادت را نوشید...
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
🔶 "شهید محمد سعید شادکار" فرزند محمد یوسف در تاریخ ۱۳۳۵/۱۰/۲۹ در خانواده ای مذهبی واقع در جنوب شهر تهران دیده به جهان گشود. و تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت با اوج گیری انقلاب به صفوف مبارزین ملحق و با پیروزی انقلاب به خیل سبز پوشان پیوست و ازدواج کرد وحاصل ازدواجش یک پسر شد. با آغاز جنگ تحمیلی باعضویت در واحد اطلاعات سپاه پاسداران رهسپار جبهه ها شد.
🔶سرانجام و در در تاریخ ۱۳۶۰/۵/۸ مصادف با اواخر ماه رمضان طی درگیری مسلحانه در یکی از لانه های تیمی گروهک منافقین در حوالی خیابان سمیه تهران به درجه رفیع شهادت نائل گردید و طی مراسم با شکوهی در گلزار شهدای بهشت زهرا {س} قطعه ۲۴ / ردیف ۸۸ / شماره ۷ به خاک سپرده شد. تا تربتش زیارتگاه اهل یقین باشد. روحش شاد، یادش گرامی ، و راهش پر رهرو باد.
🔶 بخشی از وصیتنامه شهید :
« پروردگارا زمان مرگ مرا برایم شهادت قرار بده . می گویند که اگر مسلمان، شهید شود تمام گناهان او، آمرزیده می شود.ان شاءالله که موقع فوت ما خدا ما را آمرزیده، بمیراند حالا نوعش را مشیّت خدا است که توانا و بر همه چیزآگاه است »
🔶شادی ارواح طیبه شهدا به ویژه روح بلند و ملکوتی شهید محمد سعید شادکار صلوات.
# اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
🇮🇷 🇮🇷
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینمعیدی من به شما☺️
🌙دیدار ماه
🔸 ثبتنام حضور در دیدار رمضانیه دانشجویان با رهبر انقلاب
🔸«اگر شما در دیدار دانشجویی فرصت صحبت با رهبر انقلاب اسلامی را داشتید، مهمترین نکتهای را که با ایشان در میان میگذاشتید چه بود؟»
🔸با ثبتنام در سایت didar.nahad.ir و پاسخ به پرسش فوق به قید قرعه در دیدار رمضانیه دانشجویان با رهبر انقلاب حضور داشتهباشید.
🔸مهلت ثبتنام تا ۹ فروردین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
▫️دانشگاه جامع امام حسین (ع)
🌐 https://Www.ihu.ac.ir
▫️پیامرسان ایتا، بله و روبیکا:
🆔 @ihu_ac_ir
اقا جان عطر بوی امدنت ،دیر زمانیست که نایاب شده است
پس کی رخ ماهت نمایان میشود،بر ما سیه چهرگانِ پر از گناه؟
دعای اول ظهورتان و دوم خواسته ای اجابت شده میخواهم
شفای هرکه در درد و رنج و بیماری به سر میبرد
اگه مقدور بود هرچقد که در توان داشتید این شبا حمد شفا مهمان خانه های درد مند کنید🤲🏻
ملتمس دعای شما خوبان هستم🌱
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 علی پروین داره از گرونی زمان شاه میگه
پروین : من بچه کلهپز بودم بابام پولدار بود بازم سالی یکبار ماهی میخوردیم....
حالا یه عده که سنشون به دهه هفتادم نمیرسه از ارزونی زمان شاه میگن😐
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دیگر نیازی به تعزیهبازی نیست
همزمان صدا و تصویر دارد
پنج ماهه
گرسنه و تشنه
با مادر گرسنهتر از خودش
که دیگر شیر ندارد💔😢
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم ایران بدبختن یا اروپا؟کدمشون افسرده ترن؟
دو نفر از هموطنانی که هم اینجا بودن هم اونجا جواب میدن 👌
زنده باد ایران🇮🇷
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
*
جرجرداق مسیحی:
"ای کاش هر صد سال یکبار کسی مانند علی(ع) به دنیا می آمد تا ما به هر کس
انسان نمی گفتیم🫀"
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
هدایت شده از نادر
📌 شهادت حسین معز غلامی به روایت فرمانده
🔷️ فرمانده شهید حسین معز غلامی روایت می کند: شهادت انگار از یک هفته قبل به ایشون الهام شده بود
◇ دقیقا یک هفته قبل از شهادتش تو ماموریت گشت زنی با موتور زمین خورده بود و یه طرف بدنش زخم بود
◇ گفتم که برگرده عقب و حتی به شوخی و جدی گفتم: "تخطی از حکم مافوق" برات میزنم که گفت: "چک برگشتی دردسره"!
🔻 چهارروز بعد تو یه جریان دیگه ترکش خورد و کتف چپ و بازوشو پاره کرده بود و با یه وضع اسفباری تو درمانگاه افتاد
◇ براش حکم زدم برگرده درمانگاه دمشق و باتوجه به اینکه سال جدید شده، عیدو بره تهران.
◇ با اون حالش از درمانگاه اومد و گفت "یه ترکشه دیگه، گفتم که مارو خرج کردن ، برگشت نزنید حاجی" و به اصرار خودش موند
◇ ما در وضعیت بدی بودیم و پاتک های سنگینی میخوردیم و حضور سیدمجتبی (شهید معز غلامی) و نیروهای تحت فرمانش برای ما نعمت بود.به همین علت من مخالفت نکردم
◇ بانداژ دستشو نیمه شب چهارم بازکرد و رفت خط و وقتی بیسیم زد که نیروهاش عقب نشینی کردن و تک و تنها مونده تو خط، بهش گفتم: اگر میتونی مقاومت کن تا نیرو برسه همه جا درگیرن و دیگه بیسیم نزد تا خودم بزنم.
🔸️ وقتی بیسیم زدم و گفت: تونسته مقاومت کنه و نگذاشته بود خط بشکنه اما خودش شکسته بود.
◇ بسیم بعدیو دیگه جواب نداد و پشت بیسیم فریاد میزدم: که جواب بده؛ بهش گفتم به جانبازی راضی نشدی که آخرم شهید شدی سیدمجتبی
#شهید_حسین_معزغلامی
به او گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشی ، بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم . گفت : نه ، نه ! حرف این چیزها را نزن ، دنیا هیچ ارزش ندارد شما هم غصه مرا نخور ، خانه من عقب ماشینم است ، باور نمی کنی بیا ببین . همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد : سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، یک سفره پلاستیکی ، دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر . گفت : این هم خانه … دنیا را گذاشته ام برای دنیا دارها ، خانه هم باشد برای خانه دارها .
#شهید_ابراهیم_همت