eitaa logo
شهید غیرت حمیدرضا الداغی
350 دنبال‌کننده
523 عکس
166 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین کانال @jafarinasab
مشاهده در ایتا
دانلود
ما وارث خون سربداران هستیم ✍️ شاهد عيني 🔷 شامگاه 12 شعبان 737 هجري قمري: ... پنج ايلچي مغول در خانه حسين حمزه و حسن حمزه در قريه باشتين منزل کردند و از ايشان شراب و شاهد طلبيدند. بردادران حمزه، شجاعانه امتناع کردند. ايلچيان بر خواسته خود اصرار و به ميزبانان بي حرمتي کردند. کار را از حد گذراندند و ناموس آنها را خواستند. برادران حمزه را طاقت تمام شد و گفتند: ديگر اين ننگ را تحمل نخواهيم کرد. بگذار سر ما برود. شمشير از نيام برکشيدند و هر پنج ايلچي را کشتند. و قيام در ولايت بزرگ بيهق آغاز شد. قيام کنندگان، شعار «سر به دار مي دهيم و تن به ذلت نمي دهيم» و نام سربداران را براي خود برگزيدند و... 🔶 شامگاه 8 ارديبهشت 1402 (7 شوال 1402) ... چهار جوان مغولي خوي و شايد هم شراب نوشيده، مزاحم ناموس مردم مي شوند. اصرار و بي حرمتي را از حد مي گذرانند. حميدرضا هم مي توانست خود به نديدن بزند و در تاريکي شب به آن طرف خيابان برود که نديدم و يا به من چه. اما او از تبار سربداران بود و تن به ذلت نداد. او فاصله هفتصد ساله را در لحظه اي طي و ثابت کرد که اگر خوي مغولي هنوز نمرده، خصلت سربداري نيز از آن زنده تر است. قطرات خون حميدرضا که بر سنگ فرش خيابان ريخت، جوشيد و يک ملت را به جوش آورد. خون سربداري، ضد ظلم است و هيچ گاه از جوشش باز نمي ماند اگر چه که هفتصد سال ديگر نيز بگذرد.../ جمعه 15 ارديبهشت 1402/ ➡️ @shahidaldaghy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور مردم دیار سربداران به همراه کاروان مردمی شهر تهران در مقتل شهید غیرت 📎وعده دیدار، ساعت ١۶، آستان مقدس شهدای سبزوار 📍شما هم فیلم‌ها، عکس‌ها و روایت‌های خودتان را از مراسم آستان مقدس شهدای سبزوار برای ما ارسال کنید. ➡️ @shahidaldaghy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندک اندک جمع مستان می رسد گفت‌وگوی خودجوش شهروند سبزواری با کاروان‌های مردمی که از نقاط مختلف کشور، خودشان را به مزار شهید غیرت رسانده اند. 📍شما هم فیلم‌ها، عکس‌ها و روایت‌های خودتان را از مراسم آستان مقدس شهدای سبزوار برای ما ارسال کنید. ➡️ @shahidaldaghy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پابوس مادر یکی از کاروان‌های مردمی شهر تهران بعد از حضور در مقتل حالا به دیدار خانواده‌اش رفتند ➡️ @shahidaldaghy
46.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی در مراسم دیدار کاروان مردمی شهر تهران با خانواده شهید ➡️ @shahidaldaghy
حضور مردم در مراسم بوسه بر مزار در آستان مقدس شهدای سبزوار شما هم می‌توانید تصاویر خود را در پیام رسان بله و ایتا به ایدی یا شماره زیر ارسال کنید 🔺@shahid_aldaghi 🔻09158728945 ➡️ @shahidaldaghy
مردم دیار سربداران به انتظار کاروان خودرویی بوسه بر مزار شما هم می‌توانید تصاویر خود را در پیام رسان بله و ایتا به ایدی یا شماره زیر ارسال کنید 🔺@shahid_aldaghi 🔻09158728945 ➡️ @shahidaldaghy
مردم در آستان مقدس شهدای سبزوار به انتظار میهمانان عزیز نشسته اند ➡️ @shahidaldaghy
کاروان مردمی شهر تهران به گلزار شهدا رسید ➡️ @shahidaldaghy
ورود کاروان های مردمی بوسه بر مزار به گلزار شهدای سبزوار ➡️ @shahidaldaghy
قصه یک عکس| وقتی پای دانش آموزانِ پشتِ پنجره، به روزنامه باز می‌شود 📍متن خبر را در روزنامه شهرآرا بخوانید https://shahraranews.ir/fa/publication/content/13951/374872 ➡️ @shahidaldaghy
📸 عکس| مرگ تو اتفاقی نیست ➡️ @shahidaldaghy
چونان حبیبِ مظاهر، مدافعِ حرمم 📍این آقا از شهرک توحید تا گلزار شهدا (حدود ١٠ کیلومتر) پیاده قدم برداشته تا رسیده به مزار برای ادای احترام ➡️ @shahidaldaghy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ببینید همسر شهید الداغی: اگر اسم خودتان را انسان و آزادی خواه میگذارید، این راهش نیست. ➡️ @shahidaldaghy
تصاویر مراسم بوسه بر مزار در گلزار شهدای سبزوار ➡️ @shahidaldaghy
تصاویر مراسم بوسه بر مزار در گلزار شهدای سبزوار ➡️ @shahidaldaghy
پدر یکی از شهدای سبزواری دفاع مقدس، مدت زیادی است به خاطر سختی هایی که برایش دارد بر سر مزار پسرش نیامده؛ اما امروز به احترام شهید تازه از راه رسیده آمده بود زیارت مزار شهدا ➡️ @shahidaldaghy
شهید غیرت حمیدرضا الداغی
«سبزوار میزبان مهمانان شهید غیرت» با سرعت نور درگیر درست کردن ناهار بودم که به کلاس ظهر برسم. تو فکر بودم که چطور برنامه را بچینم که همسر از این کلاس بدموقع شاکی نشود. سریع خربزه ای قاچ کردم و یک متن معذرت خواهی آماده کردم توی دلم که تا همسر آمد با خربزه تحویلش دهم و فلنگ را ببندم تا به کلاس برسم. کلاس مهمی بود و نباید از دستش میدادم. صدای زنگ موبایلم همه کلمات توی ذهنم را به هم ریخت. از کنگره بود. با دیدن اسم روی گوشی شصتم آگاه شد که دنبال تقاضای صبح یکی از بچه ها درآمده اند؛ متنی که شهید حشمتی فر را گویا و شیرین معرفی کند برای روایت گری توی مزار شهدا! صبح توضیح داده بودم که سرم شلوغ است و نمی‌رسم خودم بیایم. گفتند بنویس تا بدهیم بچه ها روایتش کنند. امروز توی مزار برنامه بود برای و موقعیت خوبی بود برای جبران کم کاری های ۴۰ ساله برای معرفی شهدای شهر. تا گوشی را برداشتم گفتم: «تسلیم! بخدا نرسیدم بنویسم. الآنم تند تند فقط دارم غذا رو آماده میکنم که برم!» اون طرف دوستم با صدای متین و آروم گفت: «افسانه جان! متن نمی‌خوام میخوام خودت پاشی بیای راوی شهیدت باشی. کسی فن بیان خودتو نداره» ماندم سر دوراهی یک طرف کلاس مهمی بود که از کفم می‌رفت و آن طرف دینی بود که به شهید حشمتی فر داشتم و یک سال و نیم روایت هایش هنوز به چاپ نرسیده بود. دیگر به سفتی صبح نگفتم نمی آیم. گفتم: «تو حق شهیدم کوتاهی شده این سالها. حالا که خیلی ها امروز دارند از شهرهای دیگه میان مزار شهدا احساس وظیفه میکنم. ولی خب کلاسمو چیکار کنم_یک مکث کوتاه_ واستا ببینم بچه ها کلاس عصر رو ضبط میکنن؟ برو برو زنگ بزنم خبرت میکنم» با دوستم تماس گرفتم و گفت آره ضبط میکنم. رفتم مزار. چه خبررررر بود. مزار پر آدم بود. حمایل خادم شهدا را انداختم و رفتم سراغ مردم برای روایت گری. هر کی به پستم خورد سبزواری بود. هی که آمدم از شهید حشمتی فر بگویم، عکس صدایم میزد. یه روایت از شهید حشمتی فر میگفتم و یک روایت از . نه امر به معروف بود و نه نهی از منکر. حرف غیرت شهدا که شد متوجه شدم بعضی خانم ها روسری شان را می‌کشیدند جلو. چه کردی آقا حمید؟ امروز خیلی ها را کشاندی مزار. چه کردی با دل مردم شهرت؟ چه کردی با دل مردم ایران؟ هنوز هم بزرگ ترین سوال است، کجا خودت را برای خدا عزیز کردی جوان؟ ✍افسانه جانفزا ➡️ @shahidaldaghy
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درخت زندگی افتاد اما کوه غیرت نه... «کاری از هیئت عبدالله بن الحسن صفی آباد» ➡️ @shahidaldaghy