🌷مدافع حرم شهـღـید علے شاهسنایے 🌷
#داســتــانــ_شــهدایــے ❤️ دومدافع 🔰 #قسمــــــت_نوزدهم _وقتی این حرفارو میزد سرشو انداخته بود
#داســتــانــ_شــهدایــے
❤️ دومدافع
🔰 #قسمــــــت_بیستم
_چشمامو بستم و نیت کردم و یہ فال برداشتم
سجادے هم برداشت...
_۵ثانیہ مونده بود کہ چراغ سبز بشہ...
سجادے دستشو دراز کرد و از داشتبرد ماشیـݧ کیف پولشو برداشت و یک اسکناس ۵ تومنے داد بہ مصطفے.
_چراغ سبز شده بود اما سجادے هنوز حرکت نکرده بود
ماشیـݧ ها پشت سر هم بوق میزدند
از طرفے داشتبرد همونطور باز مونده بود و سجادے میخواست ببندتش و کیف پولو فال هم دستش بود
کیف پول و فال رو از دستش گرفتم و ازش خواستم حرکت کنہ
_کیف پولو داخل داشتبرد گذاشتم داخل داشتبرد پر از فال هاے باز شده بود.
روے هر پاکت هم چیزي نوشتہ شده بود
داشتبرد و بستم.
_فال ها دستم بود و قاطے شده بود
سجادے کنار خیابوݧ وایستاد و برگشت سمت مـݧ
دوباره نگاهموݧ بہ هم گره خورد
سجادے نگاهش و دزدید و سمت دستام چرخوند و با خنده گفت:
_إ فال ها قاطے شد
با سر تایید کردم و با ناراحتے گفتم:تقصیر مـݧ بود ببخشید.
ایرادے نداره دوباره نیت میکنم از بیـݧ ایـݧ دو فال یکیشو بر میدارم
چشماشو بست و نیت کرد
_دوتا فال و بیـݧ دستام نگہ داشتم بہ سمتش گرفتم
یکے از فال ها رو برداشت و باز کرد
و خوند.
و لبخندے روے لباش نشست
از فضولے داشتم میمردم.
_با گوشہ ے چشم بہ برگہ اے کہ دستش بود نگاه میکردم اما نمیتونستم بخونم خیلے ریز نوشتہ شده بود
کلافہ شده بودم پاهامو تکوݧ میدادم
متوجہ حالتم شد و فال و بلند خوند
_"دل نهادم بہ صبورے
کہ جز ایـݧ چاره ندارم ..."
_بعدم آهے کشید و حرکت کرد.
خانم محمدے شما فالتوݧ رو باز نمیکنید❓
با بدجنسے گفتم.میرم خونہ باز میکنم
اخم هاش رفت تو هم و با ناراحتے گفت.باشہ هر طور صلاح میدونید.
_خندم گرفتہ بود .
دلم سوخت براش اما دوست داشتم یکم اذیتش کنم
_گوشے سجادے زنگ خورد
چوݧ پشت فرموݧ بود جواب داد و گذاشت رو بلند گو
_سلاااااام علے آقاے گل
_سلام آقاے محسنے فداکار
_إ چیشده علے جوݧ حالا دیگہ غریبہ شدیم کہ میگے محسنے
_نہ وحید جاݧ
حالا قضیہ ے فداکار چیہ❓
سجادے خندید و گفت:هیچے...
باشہ باشہ حالا مـݧ و مسخره میکنے❓
وایسا فردا تو دانشگاه جلوے خانو...
سجادے هول کرد و سریع گوشے و از رو بلند گو برداشت و گفت
وحید جاݧ پشت فرمونم بعدا تماس میگیرم خدافظ...
_بعد با حالت شرمندگے گفت تورو خدا ببخشید خانم محمدے وحید یکم شوخہ...
حرفشو قطع کردم و باخنده گفتم ایرادے نداره خدا ببخشہ...
نگاهے بہ ساعتم انداختم ساعت ۴ بود چقدر زود گذشت اصلا متوجہ گذر زماݧ نبودیم.
آقاے سجادے فکر میکنم دیر شده باید برم خونہ
سجادے نگاهے بہ ساعت ماشیـݧ انداخت گفت:
اے واے ساعت ۴ اصلا حواسم بہ ناهار نبود اجازه بدید بریم یہ جا ناهار بخوریم بعد میرسونمتو.
_باور کنید اصلا گشنم نیست.
آخہ اینطورے کہ نمیشہ
مـݧ اینطورے شرمنده میشم.
تا یک ساعت دیگہ میرسونمتوݧ خونہ.
سرعت ماشیـݧ رو زیاد کرد و جلوے رستوراݧ وایساد
خیلے سریع غذا رو خوردیم
و منو رسوند خونہ
_داشتم از ماشیـݧ پیاده میشدم کہ صدام کرد.
اسمااااااء خانوم❓
(تو دلم گفتم وااااے بازم اسمم و...)
بلہ❓
حرفے باقے مونده کہ بخواید بزنید❓
إم....ݧ فکر نکنم...
_شما چے❓
اصلا... مـݧ کہ گفتم مسئلہ فقط شمایید
اگہ اجازه بدید مـݧ بہ مادرم بگم امشب زنگ بزنـݧ با خوانواده...
حرفشو قطع کردم.
آقاے سجادے یکم بہ مـݧ زماݧ بدید...
ممنوݧ بابت امروز بہ خوانواده سلام برسونید.
خدافظ
_اینو گفتم و از ماشیـݧ پیاده شدم و با سرعت رفتم داخل خونہ بہ دیوار تکیہ دادم و یہ نفس راحت کشیدم
برخوردم بد بود.
بچگانہ رفتار کردم حتما سجادے هم ناراحت شد....
_اما مـݧ ..مـݧ میترسیدم...
باید بهم حق بده.باید درکم کنہ
مـݧ بہ زماݧ احتیاج دارم....
باید بهم فرصت بده...
_پکرو بے حوصلہ پلہ ها رو رفتم بالا
وارد خونہ شدم و یراست رفتم تو اتاقم
لباسامو در آوردم و پرت کردم یہ گوشہ
نشستم رو تخت.سردرد عجیبے داشتم
دو تا دستمو گذاشتم روے شقیقہ هام
_خدایا...خودت کمکم کـ.تصمیم گیرے سختہ
از آینده میترسم.علے پسره خوبیہ اما....
دوباره از پرویے خودم خندم گرفت(علی)
در اتاق بہ صدا در اومد یہ نفر اومد تو
اول فکر کردم مامانہ
تو هموݧ حالت گفتم:سلام ماماݧ
سلام دختر بے معرفتم
صداے ماماݧ نبود
_سرمو آوردم بالا زهرا بود
اما اینجا چیکار میکرد
إسلااااااام زهرا تویے❓اینجا چیکار میکنی❓
دستشو گذاشت رو کمرشو با لحـݧ لوس و بچگانہ اے گفت:میخواےبرم❓
دستشو گرفتم و گفتم:دیوونہ ایـݧ چہ حرفیہ بیا اینجا بشیـݧ
چہ خبر❓
راستش ظهر بعد از اذاݧ رو بروي مسجد داداشت آقا اردلاݧ و دیدم..
خب❓خب❓
گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم...
◀️ ادامــــہ دارد....
💙❣💙
👈 برای نشرکانال فقط #فوروارد و ذکر لینک 👇
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
📌#روز_ظهورامام_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
✨جبرئیل، به هنگام #ظهور و هنگامه #بیعت با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در #مسجد_الحرام و نیز لشکرکشی برای نبرد با سفیانی و شکست و کشتن او شرکت دارد. 6
✨جبرئیل، به هنگام ظهور و هنگامه بیعت با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در «مسجدالحرام» و نیز لشکرکشی برای نبرد با سفیانی و #شکست و #کشتن او شرکت دارد.
💫امام زمان علیه السلام:
✨پس از به دست گرفتن حکومت مکه توسط امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلطه بر این منطقه، با توجه به جنایات سفیانی از #شام تا #عراق و #شبه_جزیره، مهمترین و ضروریترین کار، عقب راندن و دفع اوست. از این رو، امام عجل الله تعالی فرجه الشریف با سپاهیانی که تحت رهبری ایشان و فرماندهی سیصد و سیزده یار حضرت تشکیل شده است، با هسته اولیه ده هزار نفره به تعقیب سپاهیان سفیانی میپردازند. این تعقیب و عقب راندن سفیانیان تا #درباچه_طبریه ادامه مییابد. سفیانی از منطقه #وادی_یابس فعالیتهای خود را شروع میکند.
☘ این منطقه در اطراف دریاچه طبریه قرار دارد و پرونده جنایات سفیانی، در همان منطقهای بسته میشود که از آنجا آغاز شده بود. جبرئیل، از جمله شاخصترین افرادی است که در این نبرد و لشکرکشی، امام عجل الله تعالی فرجه الشریف را همراهی میکند. در ظاهرً #جبرئیل فرماندهی ملائکه جناح راست و #میکائیل فرماندهی ملائکه جناح چپ را برعهده دارند. 7
پی نوشت ها:
1. بحارالأنوار، ج 17، ص 308.
2. همان، ج56، ص 260.
3. همان، ج 11، ص 328.
4. الخرائج و الجرائح، ج1، ص 85.
5. بحار الأنوار، ج52، ص 230.
6. سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 145.
7. کورانی، علی، معجم أحادیث الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج 3، ص 96.
@shahidalishahsanaei
✳️ مردان حق اهل شهرت نیستند
شهید مرتضی آوینی:
مردان حق اهل شهرت نیستند و از دوربین میگریزند و اگر هم بپذیرند، دشوار سفرهی دل خود را در برابر چشمان نامحرم دوربین میگشایند.
سینهی آنان تماشاگه رازهای نهفتهی خداست و اگر سخن بگویند، نه از رودخانهی «زاب» کویر مینالند، نه از ارتفاعات پر بهمن هوار، نه از خستگی صدها کیلومتر راهپیمایی و نه از زندگی مداوم در هجرت؛ نه از برف و نه از باران. اما دنیاگرایی اهل دنیا باری است گران که کمرشان را خم میکند و پشتشان را میشکند.
ای کاش می شد تا تو را در مأمن گمنامی ات رها کنیم و بگذریم، که تو این چنین می خواستی. اما ای عزیز! اجر تو در کتمان کردن است و اجر ما در افشا کردن، تا تاریخ در افق وجود تو قله های بلند تکامل انسانی را ببیند. کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei
#دلت که بگیرد...
دوای دردت #شهید-گمنام هست!
کنار سردار بی پلاک...فقط تو باشی و او... تو باشی و هزار #درد فاش نشده!
تو #او را نمی شناسی!!
ولی او خوب #تو را می شناسد
دردت را می داند... دلم یک درد و دل حسابی #کنار بارگاهت میخواهد...
درد و دلی از جنس چادر
#خاکی-مادر...
یازهـــرا " سلام الله علیهـــا "
@shahidalishahsanaei
📕 زیباییهای "سجده"
✨ اگر بخواهیم نماز در وجود ما تأثیرگذارتر باشد، غیر از رعایت احکام و آداب در کل نماز، قسمتی از نماز که باید آن را با طول دادن و توجه بیشتر اجرا کنیم «سجده» است. سجدۀ طولانی و با توجه، در از بین بردن کبریایی ما و جا انداختن عظمت و کبریایی خدا در دل ما خیلی اثر دارد.
🔰از آنجایی که خدا میدانست چه آثار و برکات فوقالعادهای در سجدۀ نماز وجود دارد و بندگانش در حالت سجده چقدر به او نزدیک هستند، در هر رکعتی دو تا سجده گذاشته است. شما هم از آن ابتدای نماز که «الله اکبر» گفتی، عشقت به آن لحظات سجده باشد. بگو: «جانم! الان یک رکوع میروم، بعد میروم به سجده.» تا از سجدۀ اول بلند شدی، انگار قلبت دارد از قفسۀ سینه بیرون میآید، دلت دارد از جا کنده میشود که خدا صدا میزند: «صبر کن عزیزم، دوباره برو به سجده» از سجده که میخواهی بلند شوی مثل این است که میخواهند نفست را بگیرند. اینقدر سجده را دوست داری!
✨بعد از سجدۀ دوم، دیگر نمیتوانی بلند شوی. میگویی: «خدایا من نمیخواهم از سجود در خانه تو سر بردارم» خدا میفرماید «دستت را بده به من عزیزم، میدانم تو دیگر نمیتوانی، میدانم دیگر دوست نداری سر از خاک در خانهام برداری، میدانم چقدر سجده را دوست داری. بیا خودم کمکت میکنم» لذا میگویی: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ؛ به یاری و قوت خداوند بلند میشوم و مینشینم.»
🔰برای همین اثر فوقالعادۀ سجده است که میتوانیم ذکر سجده را سه مرتبه و بیشتر بگوییم. سعی کن سجدههایت را طولانیتر کنی. نگو: «زودتر نماز را تمام کنم تا به فلان کارم برسم!» نگو: «بروم مغازه، دیر شده است؛ الان مشتریها را از دست میدهم!» نگران نباش، سجده را کمی طولانی کن، آن مشتریای که باید حسابی تو را به نوا برساند میآید، دو دقیقه دیرتر میآید؛ همۀ کارها دست خداست. امام صادق(ع) میفرماید: «اگر بندهاى عجله كند و (از درِ خانۀ خدا زود بلند شود) تا به دنبال حاجتش برود، خداوند میگويد: آيا بندهام نمیداند كه من بايد حوائج را بر آورده کنم؟!»
✨سجده خیلی قشنگ است. انسان در سجده، نهایت کوچک شدن پیش خدا را تمرین میکند. البته این تمرین از اول در دل غوغا نمیکند، اما وقتی مدتی این کار را قشنگ انجام میدهم، خدا میداند که از عشق و عرفان و این مسائل، در دل من خبری نیست، ولی میبیند که من خودم را نگه داشتهام و میگویم «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» و دوباره میگویم: «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» دلم میگوید بلند شو دیگر بس است. اما وقتی من یکبار بیشتر بگویم، از یک طرف حال خودم را گرفتهام، از طرف دیگر هم خدا دارد نگاهم میکند. آنوقت خدا به ملائکهاش میفرماید: این بندۀ مرا نگاه کنید. تازهکار است، اما ببینید چگونه از خودش برای من مایه میگذارد. هر کسی یکمقدار وقت بگذارد و کمی به خودش زحمت بدهد، خداوند آنقدر تحویلش میگیرد که تصورش را هم نکرده باشد.
🔰امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اگر نمازگزار بفهمد هنگام سجده چه رحمتی از جانب خداوند او را در برگرفته، دیگر سر از سجده برنمیدارد.» نقل شده است که گاهی یک سجدۀ امام کاظم(ع) تا به صبح طول میکشید. خدا میداند که اگر اهل تقوا فرصت داشته باشند، درِ خانه خدا چه میکنند.
📚 بخشی از کتاب "چگونه یک #نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان
🇮🇷 کانال رسمــے
#شهیدعلےشاهسنایے🇮🇷
http://eitaa.com/shahidalishahsanaei