🔴دوباره جوانی رعنای دیگر به خیل اکمل شهدا پیوست
یک بسیجی در تبریز شهید شد
🔹روابط عمومی سپاه عاشورا از تقدیم نخستین شهید گشت رضویون شهرستان تبریز برای امنیت و آسایش کشور خبر داد.
🔹"امیر حسینپور" در ماموریت گشت رضویون از ناحیه سر و چشم توسط فرد مهاجم و متهم به شدت مجروح شده بود، بعد از گذشت چهار روز تحمل جراحات شدید عصر روز گذشته به یاران شهید عرصه امنیت پیوست.
#پیام_مخاطب
دوستان این چند روز وضعیت بورس همینه
البته از قبل هم همین بود چون چندوقت قبل هم بورس بشدت پایین اومده بود ورئیس بورس وام گرفت وضعیت بورس رو بهتر کنه و پول به بورس تزریق کردند ولی باز هم تاثیری نداشت
تقریبا همون اتفاقی داره میرفته که سال ۹۹ افتاد
بعضیا تا ۵۰ درصد هم ضرر کردن
بطور عجیبی سهام ها سقوط کردن
منتهی شما در رسانه ها تقریبا چیزی در این مورد نشنیدید
یا بخاطر اینه که مثل قبل عموم مردم در بورس نیست که صدای همه در اومده باشه
یا بخاطر اینه که رسانه ها یه طرفه اخبار پخش میکنند و ضعف های دولت نمیان درست بگن
یا....
چرا یه بار برای همیشه با مسولین و مافیای بورس برخورد بازدارنده نمیکنند !
⚠️پ. ن
به نظر مشکل بورس و دلار در این وضعیت بیشتر امنیتی باشد تا اقتصادی... گروگان گیری برای حواس پرتی از جنگ احزاب حجاب
🇮🇷کانال اخبار سپاه قدس🇮🇷
@IRGCQODS
┄┅═✧❀🔴❀✧═┅┄
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 یک عده زن ولنگار بی حجاب عامدانه واگاهانه با وضعیت بسیار زننده بر سر مزار شهدا حاضر می شوند و قصدشان قبح شکنی و بی حرمتی به شهدا هست و متاسفانه برخی مذهبی ها نه تنها ساکت هستند و هیچ واکنشی نشان نمیدهند بلکه برخی افراد احمق مثل این زن که در فیلم می بینید که حتی معنی واژه لا تجسس رو نمیفهمه، اگر فردی کاملا قانونی و شرعی تذکری هم دهد به دفاع از فرد ولنگار می پردارند .
در همه جای دنیا با هر فرهنگ و عقیده ای حضور در اماکن مقدس تابع یک سری قوانین خاص هست که از جمله آن رعایت پوشش هست و این مسئله در فرهنگ اسلام صد چندان سفارش شده است.
گستاخی یکی از موسسات کنکوری ( قلمچی ) علیه نظام و سو استفاده از اتفاقات اخیر
آزمون ۲۰ آبان ۱۴۰۱-دوازدهم انسانی
قلمچی متعلق به کدوم پدرسوخته مفتخور رانتی نشسته سر سفره انقلاب است ؟
بهای حفظ انقلاب را عجمیان ها و علی وردی ها بدهند بعد مفتخور های رانتی سر سفره انقلاب و مافیای وصل به کنکور اینجور بچرند و جفتک بزنند ؟
شیخک دو زاری اصلاحات. مهدی نصیری
💠 از مهدی نصیری پرسیدند: چرا با نظام زاویه گرفتی؟
پاسخ داد: چون در نشریه خودم (صبح) درباره تخلفات آقایان زنگنه و غرضی (وزیران نیرو، و پست و تلگراف و تلفن در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی) افشاگری کردم، اما با وجود تبرئه من از شکایات آنان، با تخلفات آنها برخورد نشد.
جناب نصیری!
آیا آقای زنگنه و حزب کارگزاران و دیگر اعضای ائتلاف مدعی اصلاح طلبی، توبه کرده و حساب پس داده اند که امروز به عنوان پیاده نظام، در اردوگاه زنگنه و ائتلاف سیاسی-اقتصادی متبوع وی ایستاده اید؟!
این #استحاله و دگردیسی شما تا کجا ادامه خواهد یافت؟
🟡🟣🟡نگاهی به ضدیت تئوریک اصلاحطلبان با مفهوم استقلال به بهانه مواضع اخیر آنها درباره روسیه
۱
ملیگرایی فیک
گروه سیاسی: بعد از بیانیه اجلاس کشورهای همکاری حاشیه خلیج فارس و روسیه درباره ادعای امارات درباره حاکمیت جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی و حل این مساله از طریق مذاکرات دوجانبه با ایران یا دادگاه بینالمللی، اعتراض رسمی جمهوری اسلامی ایران به مسکو را در پی داشت و علاوه بر موضعگیری مسؤولان و مقامات، حتی سفیر روسیه در تهران احضار و مراتب اعتراض کشورمان به وی ابلاغ شد.
البته روز شنبه هفته جاری روسیه از موضع خود در این بیانیه عقبنشینی کرد و میخائیل بوگدانف، معاون وزیر خارجه فدراسیون روسیه و نماینده ویژه رئیسجمهور این کشور در امور خاورمیانه و آفریقا در دیدار با سفیر جمهوری اسلامی ایران بر مواضع ثابت روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور دوست همراه با احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی ایران تأکید کرد اما واکنش رسمی ایران به این موضوع نشان داد نسبت به صورت مساله استقلال ملی و حفظ تمامیت ارضی، تهران با هیچ کشوری تعارف ندارد که این مساله را نیز در اوج تعامل با روسیه و چند ماه گذشته با چین به اثبات رساند.
با این حال یک جریان در داخل کشور با اهداف سیاسیای که مدنظر دارد بر این موضوعات مانور خاصی میدهد تا نشان دهد به تعبیر خود، ایران در پس این موضوعات استقلالش را از دست داده و منفعل عمل میکند!
نگاهی به گذشته این جریان که به جریان اصلاحطلب شهرت دارد بخوبی نشان میدهد این گروه چه در تئوری و چه در عمل در واقع هیچ اعتقادی به استقلال ملی کشور ندارد و حتی آن را مانع توسعه کشور میداند.
تجدیدنظر در مفهوم استقلال!
محمود سریعالقلم که از وی به عنوان یکی از تئوریسینهای مورد ارجاع اصلاحطلبان یاد میشود و شخص حسن روحانی رئیسجمهور سابق نیز از او تاثیر پذیرفته بود، دهه 90 بارها به این مساله اشاره کرد که برای توسعه و پیشرفت باید در مفهوم استقلال تجدیدنظر کرد تا به امنیت ملی در کشور رسید. سریعالقلم در نشستی در دی 1394 مدعی شد ایرانیها باید واژه استقلال را مورد بازبینی جدی قرار دهند. در تئوری توسعه جریان غربگرا، استقلال ملی به عنوان زائدهای در مسیر هضم شدن در نظام جهانی است و آنها پیششرط توسعه را در نفی استقلال ملی و وابستگی میبینند؛ مسیری که در دیگر محافل فکری و استراتژیک جریانهای غربگرا نیز در 3 دهه گذشته پی گرفته شده و به عنوان بخشی از راهحل توسعه به سیاستگذاران عرضه شده است.
سال 1399 تصویر تحقیرآمیز رئیسجمهور صربستان که همانند کودکی خطاکار مقابل ترامپ نشانده شده بود و دستورهای رئیسجمهور آمریکا را میشنید با بازخورد گستردهای در جهان مواجه شد. اما همان زمان هفتهنامه صدا، نشریه نزدیک به حزب اصلاحطلب اتحاد ملت در یادداشتی با عنوان «ناسیونالیسم وارونه» به توجیه این حقارت پرداخت و نوشت: «فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید این اقدام را تمسخر کرد یا عقلانیتی سیاسی خواند؟!». مواردی از این دست که در کارنامه اصلاحطلبان به وفور یافت میشود حکایت از نگاه استعماری و استقلالستیز این جریان دارد.
نیروی نظامی مانع رشد کشور
سیاست خارجی مدنظر اصلاحطلبان در واقع همیشه با استقلال ملی سر ستیز داشته و در این چارچوب، رویکرد این گروه همیشه بر این تجویز بود که اهرمهای قدرت را باید دانه دانه تعلیق کرد تا تنشی بهوجود نیاید و امنیت از این طریق حفظ شود. از همین رو بسیاری اوقات اصلاحطلبان فراتر از انرژی هستهای از لزوم پذیرش محدودیتهای نظامی هم دفاع کردند و هر زمان قدرت ایران در این زمینه افزایش پیدا میکرد، این پیشرفتها را مانع توسعه و پیشرفت واقعی میدانستند. در این راستا مرحوم هاشمی رفسنجانی 30 مرداد 1395 در سخنانی بر لزوم تعدیل نیروی نظامی تاکید کرده و گفته بود اگر آلمان و ژاپن پیشرفتهترین اقتصادهای دنیا را دارند، به این دلیل است که بعد از جنگ دوم جهانی از نیروی نظامی محروم شدند.
وی گفته بود: نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و از این رو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانشبنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند.
مرحوم رفسنجانی حتی در توئیتی مدعی شده بود «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه موشکها» که رهبر معظم انقلاب این گونه مطالب را خیانت به کشور خواندند و در این باره فرمودند: «اینکه بگویند دنیای، فردا دنیای مذاکره است، دنیای موشک نیست. این حرف اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است».
ادامه ص۲
🟡🟣🟡
۲
رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار مداحان تصریح کردند: اینکه بعضیها بیایند بگویند دنیای فردا، دنیای مذاکره است، دنیای موشک نیست، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب! ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ چنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فناوری برود، دنبال مذاکره سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همه اینها لازم است - اما قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسروپایی و [هر] دولت فزرتی کذاییای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب! اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.
رویکرد دوگانه اصلاحطلبان
اصلاحطلبان همیشه دچار یک استاندارد دوگانه در مقابل شرق و غرب هستند. در واقع اگر غرب هر زیادهخواهی از ایران داشته باشد آن را در چارچوب پذیرش واقعیات دنیا توجیه میکنند و حتی خواهان هر امتیاز برای یک پیمان با غرب هستند که مثال آن را میتوان در مذاکرات برجام در دوره ریاستجمهوری روحانی دید اما این گروه در مواجهه با روسیه و چین به چیزی کمتر از قطع رابطه رضایت نمیدهند. این موضوع نشان از رسوخ غربگرایی ناخودآگاه در این جریان دارد و الا به سختی میتوان در پس ادعاهای این روزهای غربگرایان نشان و نمایی از میل و باور به استقلال ملی پیدا کرد. این جریان حتی در ماجرای جزایر سهگانه نیز سفر رئیسجمهور اسبق کشورمان به بوموسی را یک اقدام تنشآفرین میدانست.
پایان
۱
♦️🟢♦️تصمیم درست رئیس فدراسیون کوهنوردی درباره ورزشکاری که به پرچم کشورمان اهانت کرد
۱
سقوط قبل از صعود
پیشنهادی که رئیس فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی درباره برخورد با یک ملیپوش داده، بهترین تصمیم درباره ورزشکاری است که به پرچم کشور توهین کرده است. انتشار تصاویری از حضور ورزشکاران در مسابقات سنگنوردی در پاریس که طی آن ورزشکار ایرانی به پرچم کشورش توهین میکند با واکنشهای تندی نسبت به این ورزشکار و رفتار او همراه بود. هر چند وی در چند مرحله از اقدام خود عذرخواهی و آن را یک سوءتفاهم عنوان کرد اما فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در همان ابتدا موضع خود را مشخص و بر برخورد با این ورزشکار تاکید کرد. رضا زارعی، رئیس این فدراسیون اعتقاد دارد خطای این سنگنورد به قدری بزرگ است که باید محرومیت مادامالعمر برای او در نظر گرفته شود. وی در گفتوگو با مهر گفت: مشکل این است که بسیاری از ورزشکاران ما فاقد سواد اجتماعی هستند. آنها درک درستی از جامعه ندارند و افق دیدشان مانند یک خطکش پیش رفته است. این بزرگترین معضل در جامعه بویژه در میان ورزشکاران است. رئیس فدراسیون کوهنوردی دلیل این ورزشکار که گفته است سهواً این کار را کرده و سوءتفاهم پیش آمده رد کرد و ادامه داد: این سنگنورد کمسن و سال نیست، او بیش از ۵۰ اعزام بینالمللی داشته است. اینکه گفته است قصد توهین نداشته است و اقدامش سهوی بوده، فقط یک توجیه به حساب میآید. اصلاً این صحبت قابل پذیرش نیست که ورزشکاری با تجربه زیاد از حضور در میادین بینالمللی، پرچم مقدس کشورمان را روی زمین بکشد و بعد بگوید کارش سهوی بوده و نیتی نداشته است. زارعی تکلیف این ورزشکار را مشخص کرد و گفت: از نظر من اشتباه علی براتزاده و توهینی که به پرچم کشورمان داشته به قدری بزرگ و نابخشودنی است که باید برای او «محرومیت مادامالعمر» در نظر گرفته شود. با این حال منتظر میمانیم تا ببینیم کمیته انضباطی چه تصمیمی اتخاذ میکند.
ورزشکاری که سالهاست از پول بیتالمال به خارج از کشور و مسابقات بینالمللی متعدد اعزام میشود و با سرمایه و حمایت کشور به چنین جایگاهی رسیده است، نباید به خودش اجازه دهد با پرچم کشورش چنین رفتاری کند. تصمیمی که فدراسیون مبنی بر محرومیت وی گرفته میتواند کمترین مجازات برای فردی باشد که هر چه دارد از کشور و حمایتهایش هست اما مشخص نیست تحت تأثیر کدام جریان قرار گرفته که چنین رفتاری از او سر زده است. ورزشکاری که میتوانست با کسب سهمیه المپیک راهی این رویداد بزرگ شود و برای خودش شأن و جایگاه بالایی پیدا کند، حالا سقوط کرده و باید برای همیشه با این ورزش خداحافظی کند تا درس عبرتی شود برای ورزشکارانی که با پول بیتالمال و سرمایه این کشور به جایی میرسند و بعد تحت تأثیر دیگران قرار میگیرند.
⬛️🔷⬛️سلبریتیهای هنجارشکن باید هزینهاش را با محرومیت و مجازات بپردازند
۱
ورزشکاری که به پرچم کشور توهین میکند و بازیگری که حجاب از سر برمیدارد، نباید به بهانه سهوی بودن کار و یک عذرخواهی ساده، رها شود.
روزنامه همشهری در تحلیلی نوشت: تئوری «حرفمان را از زبان سلبریتیها بزنیم» یادتان هست؟
سال 97 وقتی یک جریان سیاسی پشتوانه مردمیاش را از دست داد، تئوریسین آنها [حجاریان] نسخه استفاده از مرجعیت اجتماعی سلبریتیها را پیچید؛ البته ثمرهای هم نداشت.
تنها نتیجهاش شد باج عدم پرداخت مالیات توسط چهرهها.
حالا همان سلبریتیهایی که روزگاری جارچی انتخابات بودند، پروژه کشف حجاب، توهین به پرچم و... را دنبال میکنند.
چرا؟
چون تشنه و گدای لایک و دیده شدن هستند؛ چون میخواهند مرجعیت بربادرفتهشان را بهدست بیاورند. اینار هم البته ثمرهای ندارد.
سلبریتیهای انگشتشمار کشف حجاب کرده، حتی در همراهی صنف خود هم شکست خوردهاند، چه برسد به مردم که سالهاست آنها را بهعنوان گروه مرجع قبول ندارند. اما با وجود شکست این پروژه، چند نکته نباید فراموش شود.
یکم: نباید این جسارتها علیه فرهنگ کثیر مردم کشور نادیده گرفته شود. آن ورزشکاری که به پرچم کشور توهین میکند و آن بازیگری که حجاب از سر برمیدارد، نباید به بهانه سهوی بودن کار و یک عذرخواهی ساده، رها شود.
باید به مردم بهطور شفاف بگوییم با چهرههایی که همچنان بر طبل قانونشکنی میکوبند چه برخوردی میشود. دستگاه قضا حتی یک روز هم نباید جریان برخورد با این اقدامات علیه امنیت اجتماعی را به تأخیر بیندازد.
تعلل و تأخیر دستگاه قهریه نظام در مواجهه با این هنجارشکنیها باعث جسارت بیشتر همین معدود کسانی میشود که فرهنگ و هویت کشورشان را به سخره گرفتهاند.
وقتی یک شهروند عادی جامعه بعد از کشف حجاب، با پیامک، پلمب محل کسبوکار، تشکیل پرونده قضایی و... زیر تیغ قانون قرار میگیرد، نباید هیچ مصونیتی برای دیگران در این زمینه بهدلیل شهرت یا هر چیز دیگر، وجود داشته باشد.
دوم: این سلبریتیها همان کسانی هستند که سالها در سایه همین فرهنگ ایرانی به شهرت رسیدهاند.
هزینه این دهنکجی آنها به همین فرهنگ ایرانی باید جلوگیری از فعالیتشان در عرصههای فرهنگی باشد.
اتفاقی که اخیرا در حکم صادر شده برای یک بازیگر هنجارشکن سینما رخ داد، اتفاق درستی است. در ضمن نباید فرقی هم میان سینما، تلویزیون و پلتفرمهای نمایش خانگی وجود داشته باشد. همه این بسترها متعلق به مردم ایران است و کسانی که تیشه به ریشه فرهنگ میزنند، باید هزینه ایجاد این انحرافات اجتماعی را بدهند.
سوم: اینکه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کمیتهای برای بررسی عملکرد این سلبریتیها وجود دارد، اتفاق مبارکی است. ایجاد مشکلات فرهنگی در جامعه توسط هر شهروندی محکوم است؛ چه برسد به سلبریتیهایی که بهواسطه دیده شدن، اثر عمیقتری در ایجاد این مشکلات دارند. این کمیته هم باید به نظارت و رصد خود ادامه دهد و در قالب گزارش ماهانه به مردم بگوید که با کدام سلبریتی و به چه علت، چه برخوردی صورت گرفته است.
بله، سلبریتیها مدتهاست مرجعیتشان را میان مردم از دست دادهاند؛ یعنی مردم در مسائل مهم و کلیدی زندگیشان، دیگر اهمیتی به نظرات این گروه نمیدهند، اما این را هم نمیتوان انکار کرد که در جامعه شبکهای، چهرههای سینمایی، ورزشی و... برای دیده شدن موهبتی دارند که دیگران ندارند. این نمیشود که آنها در کنشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود هنجارشکنی کنند و قوانین جاری کشور را به بازی بگیرند، بعد هم کسی کاری به کارشان نداشته باشد. یادمان نرود دود مماشات با این جماعت در سال گذشته به چشم نوجوانان و جوانان هیجانزدهای رفت که در کف خیابان بهدنبال تبلیغات شوم این سلبریتیها حضور یافتند.
تحریمها با برجام لغو نمیشد اوباما برنامه دیگری داشت
روزنامه اصلاحطلب آرمان اذعان کرد: وعدههای برجامی از همان دوره اوباما، گروگان بوده و آمریکا توافقات افزونتر و واگذاری امتیازات بیشتر را مطالبه میکرده است.
این در حالی است که آقای روحانی درباره برجام وعده میداد با انعقاد برجام، همه تحریمها یکجا و به شکل برگشتناپذیر لغو خواهد شد.
روزنامه آرمان در یادداشتی نوشت: «انتظاراتی که اوباما و مشاورانش از برجام داشتند این بود که بتوانند معمای ایران را از طریق چند توافق در چند حوزه مختلف یا به عبارت دیگر توافقات موضوعی متعدد حلوفصل کنند.
درواقع اوباما و دولتش امیدوار بودند که از طریق همکاری با ایران در حوزههایی که ایران آن را در حیطه منافع خاکستری خود قرار داده، یعنی برنامه هستهای، و آن را قابل مذاکره میداند، گفتوگوها را آغاز کند، به این امید که در آینده گفتوگوها به سایر سطوح که اتفاقا موضوعات سنگینتر و پیچیدهتری را دربر میگیرد، اشاعه پیدا کند.
ادامه ص ۲
⬛️🔷⬛️
۲
این هدفگذاری اوباما و مشاورانش در سال 2015 در عمل محقق نشد و بلافاصله بعد از عملیاتی شدن و اجرای توافق برجام در ژانویه 2016، موانع و محدودیتهایی بر سر تداوم این همکاریها در سایر حوزهها و موضوعات به وجود آمد. تحت تاثیر همین ناکامی که دولت اوباما داشت، راهکاری در دولت ترامپ چیده شد.
در دولت ترامپ نیز هدف این بود که از طریق فشار حداکثری فضا و شرایط را برای توافق جامع و کامل درباره همه فراهم کند که درواقع، نوعی از الگوی توافق بیشتر در برابر بیشتر را در نظر داشتند.
در دولت بایدن با توجه به ناکامیهای هر دو استراتژی چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ، نظر بر این قرار گرفت که از طریق دومینوی توافقات یا منوط کردن توافقی به توافقات دیگر، میتوانیم معمای ایران را حل کنیم.
یعنی احیای برجام را منوط به همکاریهای آینده ایران و واشنگتن کنیم و آن را در پیشنویس احیای برجام بگنجانیم که در عمل این پروژه نیز به سرانجام نرسید و به همین دلیل است که امروز از برجام تقریبا فقط اسمی باقی مانده است و اگر قطعنامه 2231 نبود همان اسم هم باقی نمیماند.
با این حال برجام، زمانبندیهای مختلفی داشت یکی زمان امضا و یکی زمان اجرای برجام و در نهایت در 18 اکتبر که وارد زمان انتقالی برجام میشویم.
در این زمان قرار است اتفاقاتی بیفتد که یکی برداشته شدن محدودیت واردات تکنولوژیهای موشکی خواهد بود.
نکته دوم اینکه ایران پروتکل الحاقی را که بهصورت داوطلبانه اجرا کرده در پارلمان خود به تصویب برساند. دیگر اینکه آمریکا باید براساس قوانین مصوب کنگره بین سالهای 2010 تا 2013 تحریمهایی که تعلیق کرده را لغو کند.
نکته آخر نیز اینکه اتحادیه اروپا نیز در این تاریخ باید قوانینی را که لغو کرده تعلیق کند و تحریمهایی را که تعلیق نشده بود مثل مبادلات بانکی را به مرحله تعلیق برساند. البته همه این اقدامات منوط است به ارائه دومین گزارش نتیجهگیری جامعتر مدیرکل آژانس که اولین گزارش را در ژانویه 2016 ارائه داد که بر پایه آن برجام وارد فاز اجرایی شد و دومین گزارش را هم باید قبل از 18 اکتبر بدهد که برجام وارد دوره انتقالی شود».
یادآور میشود دولت اوباما برخلاف بازارگرمیهای آقای روحانی و تیمش در داخل ایران، حاضر به لغو تحریمها نشد و با همراهی کنگره (قانون اینارا)، زمان تعلیق برخی تحریمهای محدود را به سه تا چهار ماه فروکاست و طبیعی بود که هیچ سرمایهگذاری، ریسک همکاری ولو کوتاه مدت یکساله را نپذیرد.
شیطنت دوم گسیل کردن هیئتهای آمریکایی به کشورها و ترساندن آنها از تجارت جدی با ایران در پسابرجام بود که حتی موجب شد آقای ظرف از جان کری بخواهد نامههای آرامشبخش خطاب به شرکتها صادر کند و البته این خواسته هم طبق طراحی اصلی دولت و کنگره آمریکا نشدنی بود.
ثالثا اعمال تحریمهای گاهبهگاه جدید مانند تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا، عملا راه تجارت با ایران بهواسطه برجام را میبست.
پیشبینی بر این بود که دولت ایران، گروگان وعدههای پرزرقوبرق خود به مردم است و اگر اجرای وعدههای برجامی به مانع بخورد، مجبور است باز هم کوتاه بیاید و حاضر به واگذاری امتیازات بیشتر باشد، یا نظام را برای مذاکره جدید تحت فشار بگذارد.
همینطور هم شد و روحانی و برخی حامیانش موضوع برجام 2 و 3 را پیش کشیدند. معنای حرف هم این بود که همه امتیازات واگذار شده و غیرقابل برگشت در ازای چک برگشت خورده برجام را فراموش کنید و به قماری جدیدتر و پرهزینهتر تن بدهید!
دولت ترامپ با فهم این واقعیت و دریافت برخی پالسهای ضعف و درماندگی از گوشه و کنار دولت سابق بود که از برجام خارج شد تا دولت روحانی در اثر این شوک پای مذاکره بیاید. همچنین در حالی که دولت روحانی خزانه را خالی کرده و با وعدههای برعکس درآمده و اعتراض افکار عمومی روبهرو بود، دولت بایدن تصور کرد میتواند گروکشیهای ترامپ و اوباما را دوباره به ایران بفروشد و ایران را به تسلیم وادارد. اما با تصویب قانون اقدام متقابل از سوی مجلس شورای اسلامی و سپس انتخاب آقای رئیسی، روند معادلات تغییر کرد
خشم از نژادپرستی در فرانسه سرکوب شد اما جنبشی ریشهدار است
رسانههای غربی معتقدند شورش سرکوب شده در فرانسه به خاطر عمق بیعدالتیها و نارضایتیها در این کشور، آتش زیر خاکستر است.
دویچه وله آلمان در گزارشی به ریشهیابی ماجرا پرداخته و نوشت: شورشها در فرانسه فروکش کرد؛ اما آنچه از آن باقی خواهد ماند، جز خشم نیست. موضوع نژادپرستی که با گذشته استعماری فرانسه مرتبط است، اغلب کنار گذاشته میشود. شکسته شدن شیشهها، سوختن ماشینها و حمله به خانه یک شهردار فرانسه، تنها بخشی از صحنه در سراسر فرانسه بود. دهها هزار نفر به خیابانها ریختند -گاهی با خشونت- و خشم خود را ابراز کردند.
ادامه ص ۳