🚨 این خزعبلات درمورد ترجمه جعلی منشور کوروش در کتاب مطالعات کلاس هفتم هستا
کوروش برده داری رو برانداخت ؟!!!!! 😳😳
این ترجمه کجای منشور هست؟!!! بگین ما هم بدونیم!!
بعضی کتب درسی زمان پهلوی شرف داشت به کتابهایی که اینها به خورد بچه های مسلمین میدن چون شهید بهشتی و شهید مطهری در تالیف برخی کتب درسی قبل از انقلاب مشارکت داشتن اما اینها نمیدونم افکار و اعتقادات بچه ها رو دست کیا دادن!
دو روز دیگه تعجب نکنید همین بچه ها کوروش پرست و ضد اسلام بشن 😐😐
🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
#سلام_بر_شهدا 🌹
◻️◽️▫️پله اول▫️◽️◻️
🔺عبدا...گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: ماه رمضان۱۳۸۸- بعد از فتنه - در دیدار رمضانیه دانشجویان با رهبری، دانشجویی از وسط جمعیت بلند شد و با حرارت هرچه بیشتر گفت: آنچه در کهریزک اتفاق افتاد، خیانت بود.
🔺رهبری بلافاصله پاسخ دادند که بالاتر از خیانت، آن یک جنایت بود و من شخصا موضوع را دنبال میکنم اما شمای جوان یادت نرود که مسئله کهریزک تابعی از مسئله اصلی است. مسئله اصلی را فراموش نکنید و پرسید میدانید مسئله اصلی چه بود؟ و خود پاسخ دادند مسئله اصلی این بود که از فردای انتخابات کاری کردند که بهرغم مشارکت ۸۵درصدی مردم، نظام جمهوری اسلامی نتوانست سرش را در مقابل چشم ملتهای اسلامی بالا بگیرد. یعنی برای فهم داستان کهریزک باید از این نقطه شروع کنی نه اینکه شما را در وسط داستان ایزوله کنند. در جنگ روانی، اصلی بهنام پله دوم وجود دارد؛ یعنی داستان / اتفاق از اول تعریف نمیشود. به تعبیر بهتر کنش سانسور میشود اما واکنش به نحو دلخواه روایت میشود. فرض کنید کسی بهصورت شما سیلی زد و شما هم او را هل دادید و به زمین خورد و دستش شکست. آنچه فردا منتشر میشود اینکه: فلانی دست فلانی را شکسته است و سیلی اول و اصل موضوع کلا پنهان میماند یا پنهان میشود.
روایتهای امروز دشمن و برخی دوستانی که نام آنان را باید « #اصحاب_تردید » گذاشت، همین است.
🔺به این عبارت توجه کنید: «به دانشجویان دانشگاه شریف حمله شد!» گویی دانشجو خواب بود یا سر کلاس بوده یا یک تجمع آرام و منطقی داشته و عدهای دیوانه یا مشروبخور و مست به آنان حمله کردهاند و تمام. آیا روایت واقعی این است؟❓ در تیرماه۱۳۷۸ تیتر روزنامههای آتشبیار معرکه این بود: «کوی دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد»، «اعلام عزای عمومی مراجع تقلید برای شهدای کوی دانشگاه» و... حال آنکه در آن حوادث فقط یک افسر وظیفه نیروی انتظامی بهنام عزت ابراهیمنژاد کشته شد و تمام.
🔺درباره حادثه زاهدان میشنوید: «نمازگزاران زاهدانی به رگبار بسته شدند» خب چرا جمعههای قبل به رگبار بسته نمیشدند؟ از مظلومیتهای نظام جمهوری اسلامی همین موضوع است که داستان را از کمر آن روایت میکنند. مثلا در سال۹۸ حجم عجیبی از خبر کشتهشدن جوانی بهنام پویا بختیاری در کرج منتشر شد اما کسی نشنید و فیلمهای اقدامات این جوان در روزهای قبل و انتشار پیام تسلیت ربعپهلوی توسط پدرش را ندید.
🔺در ماجرای اعدام نوید افکاری گفتند جوان ورزشکار اعدام شد و گویی در خیابان قدم میزده است و بهقید قرعه تصادفا اعدام شده . اینجا قتل فردی صاحب زن و فرزند توسط او بهعنوان پله اول پنهان ماند.
🔺خواص مورد اشاره سخنان دیروز رهبری که سراسیمه وارد میدان شدند و بیانیه و موضع اعلام کردند و مرگ خانم امینی را قتل خواندند نیز روی پله دوم نشانده شدند. عمده روایت دشمن اینگونه است و داستان از خط شروع گفته نمیشود و اینگونه چهرهای خشن، سرکوبگر و بیمنطق از نظام را معتبرسازی و ادراکسازی میکنند.
🔺طبیعی است که نظامی که به روش انقلابی به حکومت برسد، دشمنان باانگیزهای دارد. اما دشمنی که به اخلاق پایبند باشد نیز بهنوبه خود ارزش و نعمتی است. فاسدالاخلاقها هیچ چیزی برایشان مهم نیست و از هیچ چیز فروگذار نمیکنند.
🔺حالا میتوان فهمید چرا مقام معظم رهبری برای مرحوم یدالله سحابی و بازرگان – بهعنوان کسانی که جمهوری اسلامی را قبول نداشتند– پیام تسلیت فرستادند.
🔺چون اپوزیسیونی بودند که اخلاق را فدای دشمنی نکردند. حالا از تجزیهطلب، منافق و قیشدگان ملت #ایران در سال۱۳۵۷ تا صهیونیسم و غرب در یک جبهه آرایش گرفتند و اکنون که قیمتها تاحدودی تثبیت شده است و فسادگران نیز کمرنگ شدهاند عرصه دیگری را گشودهاند که تصاویر مخابرهای آن «دروغ» و «سرکوب» باشد.
🔺این هم بگذرد،
✍اما هم باید درس گرفت و هم عبرت.
✳️وظیفه نیروهای مومن به انقلاب اسلامی نشان دادن دائمی پله اول است و این شدنی است.
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟨🟢🟨 اعراب به پشتوانه دلارهای نفتی میتوانند نام خلیج فارس را تغییر دهند؟
چرا آمریکا که از همه نظر اعم از نظامی و اقتصادی و نفوذ بین المللی و حتی نفوذ در سازمان ملل قوی تر است نام خلیج مکزیک را تغییر نمی دهد؟ چرا کشورهای آفریقایی هیچ وقت درخواست نکرده اند که نام اقیانوس هند که بیشترین قرابت را با آنها دارد به اقیانوس آفریقا تغییر کند؟ دلایل دکتر بهرام امیراحمدیان کارشناس جغرافیای سیاسی برای نادرست بودن ادعای اعراب در خصوص نام خلیج فارس را ببینید. منبع: خبرآنلاین
🅾🔷🅾معارضه با حجاب و عفاف از کدام ستاد، فرماندهی میشود؟
۱
برخی ناهنجاریهای فعلی،محصول دو دهه غفلت یا تغافل در مقابل شبکه سازی دشمن در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه و تعلیم تربیت است.دشمن برای نا امن کردن جامعه ما از طریق ترویج بیاخلاقی و بیعفتی،اتاق جنگ دارد.
به گزارش مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: برای فهم دقیق از موضوع حجاب و عفاف باید توجه داشت که:
اولا حجاب، صرفا حکم الزامآور اسلامی نیست، بلکه الزام انسانی و عقلی هم هست.
ثانیا، رواج بیحجابی (در دنیا و کشور ما)، یک فرآیند طبیعی اجتماعی نیست، بلکه حرکتی مهندسی شده و سازمانیافته است. کارفرمایان جهانی عفافزدایی، فقط با اسلام معارضه نمیکنند. آنها با کرامت انسان مسئله دارند و عبور از این خاکریز را لازمه سلطه بر جوامع میدانند.
اگر ماجرا از این چشمانداز مشاهده و بازنمایی شود، بخش مهمی از دوگانگی تحلیلی برطرف خواهد شد.
صیانت از حجاب و عفاف، همچنان که مسئولیت شرعی است، اولویت امنیت و اقتدار ملی هم هست.
ماتریالیستها به خاطر این که مبدا و معادی برای انسان نمیشناسند، فلسفه زندگی را «هرچه بیشتر لذت بردن و پروار شدن» تصور میکنند. میگویند انسان، حیوان برتری است که با ابزار عقل میتواند بیشتر کامجویی کند.
اما منطق پروار شدن و کامجویی نامحدود، نه شاخصه آزادی و آقایی انسان، بلکه مقدمه بردگی، طعمهشدن و بهرهکشی از اوست.
وقتی سودای پروار شدن و کامجویی نامحدود بر زندگی حاکم شد، گروهی گوسفند خواهند شد، و عدهای، گلهدار و پرواربند. و گروه نخست، از دومی نخواهند پرسید که چرا مجال فربه شدن را فراهم میکنند؟
در چنین زیستنی، دیدن آینده بردگی (پیامد زندگی بیبندوبار)، بیمعنا و ناممکن است. دیگر عقل انسان قد نمیدهد که برآیند روزگار و سرانجام خویشتن را ببیند، یا این که با استثمار کنندگان، چون و چرا کند.
کلام نورانی امیر مومنان(ع) در این باره تکان دهنده است:
«أَیُّهَا الْغَافِلُونَ غَیْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ وَ التَّارِکُونَ الْمَأْخُوذُ مِنْهُمْ مَا لِی أَرَاکُمْ عَنِ اللَّهِ ذَاهِبِینَ وَ إِلَی غَیْرِهِ رَاغِبِینَ...ای بیخبرانی که از آنها غفلت نمیشود، و ای ترککنندگانی که بازخواست میشوند، شما را چه شده که از خداوند روگردانید و به غیر او گرایش دارید؟ چهارپایانی را مانید که چوپان، آنها را در کشتزاری وباخیز و دردانگیز بگرداند.
گوسفندی را مانید که بچرد تا فربه شود و زیر کارد رود و نداند از او چه خواهند و با او چه کنند؟
اگر به او خوبی کنند، آن روز را روزگار خویش پندارد و سیری اش را پایان کار». (خطبه ۱۷۴ نهجالبلاغه)
ترویج سازمان یافته بیحجابی و بیعفتی را باید درست فهمید و متناسب این فهم، با شبکه واسطه آن در داخل کشور با شدت عمل برخورد کرد. این ماجرا، صرفا نفی حکم ضروری اسلام نیست، بلکه «جنایت علیه بشریت» است.
اگر صدف حجاب بشکند، گوهر عفاف نیز شکسته یا ربوده خواهد شد.
شاید کسانی مدعی باشند که مراد از حجاب اختیاری، فقط نداشتن روسری است.
اما وقتی در ضرورت و الزام حجاب تشکیک شد، متعاقبا نمیتوان هیچ حدّی درباره نداشتن حجاب متصور شد.
این، گام اول مسیری است که در غرب، به قهقرای اخلاقی، روابط بیبندوبار، استثمار زنان، همجنسبازی و آمیزش با حیوانات، ارتکاب انواع جنایات، انهدام خانواده، بحران حرامزادگی و... انجامیده و در حال نابودی تمدن لیبرال است. خانواده، بنیان تربیت اجتماعی، مروّج هنجارهای برپا دارنده جامعه، و عامل اصلی اقتدار یا ضعف آن است.
از نگاه مستکبران، فروپاشاندن خانواده (از طریق تزریق بیحجابی و سپس، بیعفتی و روابط بیحد و مرز)، مقدمه سلطه است.
فرقی هم نمیکند ملت هدف، مردم خودشان باشد یا کشورهای دیگر. طبق این پروژه، افراد نباید رگ و ریشه و اصل و نسب داشته باشند.
باید با نابودی خانواده، مسخ و بیهویت شوند و بتوان در هر ظرف مطلوبی ریخت و شکلشان داد.
حجاب و عفاف، یک ارزش والاست، اما دشمنان میخواهند آن را به چالش و ضدارزش تبدیل کند.
این ارزش، نه فقط در جامعه انقلابی، بلکه از روزگار رژیم پهلوی، آماج حمله سرسپردگان غرب قرار گرفته، و در مقابل، سنگر مقاومت زن ایرانی بوده است.
این پویش ۹۰ ساله، مواجهه عمیق تمدن اسلامی- ایرانی با تمدن مهاجمی است که لازمه تسلط و توسعهاش را راهزنی و لخت و عور کردن انسان از همه سرمایه شرافتش میداند.
ادامه ص ۲
🅾🔷🅾
۲
بیدلیل نیست که آن مقام صهیونیست (نتانیاهو) ۲۰ سال قبل، به مقامات آمریکایی گفت برای براندازی در ایران، سریالهای مبتذل، اشرافی و تغییردهنده سبک زندگی را پخش کنید. آماج حمله دشمنان بشریت، فراتر از احکام اسلامی، «نظم و نسق اجتماعی، قاعدهمندی و احترام به قوانین» است.
هدف، از هم گسیختن شیرازه جامعه و فروپاشی اجتماعی، به عنوان مقدمه ویرانی «ایران قوی» است.
ایران، هنگامی که انقلابی و مستقل نبود، اهمیت راهبردی برای استعمارگران داشت؛ چنان که در جنگ جهانی دوم، پل پیروزی اشغالگران (متفقین) شد.
در مقابل، ایران مستقل فعلی، نقش منحصر به فردی در تحولات قدرت جهانی ایفا میکند و در حال شکل دادن به نظم جهانی متکثر است.
این برای نظام بردهداری غرب، حکم مرگ و زندگی را دارد.
اگر دشمن همین حالا مشغول عملیات سنگین علیه بنیانهای اخلاقی جامعه است، هیچ مسئول فرهنگی، رسانهای، اطلاعاتی، انتظامی و قضایی نمیتواند دفاع همهجانبه در برابر این قتلعام فرهنگی را به تصویب قانون مجدد و تدوین آئیننامه و اما و اگرهای مشابه موکول کند.
اگر مرزی مورد تعرض واقع شد، با هیچ توجیهی نمیشود تعلل کرد تا دشمن پیشروی کند و قربانی بگیرد. اگر دشمن جاگیر شد، عقب راندن او، صدها برابر هزینه و تلفات در پی دارد.
اگر پزشکان بیمارستان به جای مداوای بیمار اورژانسی، دنبال مصوبه و آییننامه و رضایت اولیای مصدوم بگردند، زمان طلایی برای جراحی و نجات را از دست خواهند داد.
قوانین اجتماعی و احکام اسلامی، یک بسته کامل اجرایی هستند که باید فلسفه و شان نزول آنها دائما با زبانی رسا و جذاب بیان گردد، و همزمان، با جدیت و قاطعیت به اجرا گذاشته شود.
همچنین، ناقضان قانون باید با شیوههای موثر مورد بازخواست قرار گیرند و مجازاتها و محرومیتهای بازدارنده درباره آنها اعمال شود. به ویژه ضروری است که درباره شبکه حمایتکننده از جُرم، معادله غلط «هنجار شکنی/ دریافت پاداش» ، به «مجازات و جریمه سنگین در صورت ارتکاب جرم» تغییر کند.
ترویج حجاب و ممانعت از بیعفتی، هم نیازمند روشنگری و کار تربیتی است، و هم مستلزم شدت عمل عبرتآموز و پشیمانکننده با مروّجان هنجارشکنی.
هر چند که نفس ارتکاب بیحجابی و بیعفتی جُرم است و مرتکب، مواخذه و مجازات میشود، اما شرط مبارزه موثرتر، از هم گسیختن نقاط اتصال «شبکه مروّجان متجاهر» است.
این شبکه شامل برخی احزاب و سیاسیون، رسانههای اجارهای (زنجیرهای)، هنرمندان و افراد مشهور، و همچنین برخی سفارشدهندگان و تولیدکنندگان و توزیعکنندگان میشود.
کسانی که در ترویج بیبند و باری سازمانیافته نقش ایفا کنند، در نقشه خصمانه دشمنان تاریخی ایران نقش ایفا میکنند و باید بر همین مبنا تفهیم اتهام شوند. همچنان که باید درباره نقشه دشمن روشنگری کرد، در مجازات سر شبکهها و مستخدمان میدانی آن هم نباید سر سوزنی کوتاهی روا داشت. مجازات مروجان بیعفتی، صرفا زندان و شلاق و اعدام (در صورت اقتضا) نیست، بلکه میتوان انواع محرومیتهای اجتماعی، اقتصادی و شغلی و یا انسداد حساب بانکی، و ممنوعیت انجام معاملات و.. را در نظر گرفت.
برخی ناهنجاریهای فعلی، محصول دو دهه غفلت یا تغافل در مقابل شبکه سازی دشمن در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه و تعلیم تربیت است.
از مدارس و دانشگاهها گرفته تا خانوادهها و مساجد و هیئتها و حوزههای علمیه و رسانههای عمومی، در سازوکار انتقال هنجارها و ارزشها -و یا نابهنجارها و ضدارزشها- سهیمند.
هر نسلی نیازمند آن است که با معارف، هنجارها و ضدارزشها آشنا شود و ضمنا علفهای هرزی که میتوانند عرصه را بر رشد و تربیت تنگ کنند، از پیش پایشان زدوده شود.
در صورت غفلت، بدیهی است که معروف، فراموش یا منکر تلقی شود، و منکر، جای معروف بنشیند. بدین ترتیب، زبان مفاهمه از بین میرود و افراد کم توان معرفتی به پرتگاه رانده میشوند. هدف دشمنان بشریت از این انقطاع تربیتی، زامبیسازی و ضدجامعهسازی است.
رسانه درجهان امروز، فقط ابزار خبر رسانی و خبرگیری نیست؛ بلکه ظرف شکلبندی ادراکات، و دیگ پخت و پز شخصیت افراد است. رسانهها، فقط سبک زندگی نمیآموزند، بلکه خود زندگی هستند.
شخصیت کاربر را میکوبند و به دلخواه میسازند. فضای مجازی در شکل آنارشیک، قربانگاه ترکیبی کاملی است که از ابعاد گوناگون، کاربر کمتجربه و فاقد مهارت را مسحور میکند و به تسلیم درمیآورد.
رسانههای جدید در وضعیت بیضابطگی، دیگر شاهراهی برای تسریع فعالیتهای ضروری روزمره نیستند، بلکه جاده مرگی هستند فاقد خطکشی و علائم راهنما و حفاظ، که ناگهان به سر پایینی با پیچ تند میرسد.
ادامه ص ۳
🅾🔷🅾
۳
حرکت در چنین مسیر پر پیچ و خمی، مستلزم مهارت آموزی، تفکیک انواع کاربران، تعیین محدودههای مجاز قانونی، مواخذه قاطع متخلفان، و اهتمام به راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات است.
دشمن برای نا امن کردن جامعه ما از طریق ترویج بیاخلاقی و بیعفتی، اتاق جنگ دارد. ما هم باید ستاد عملیاتی چابک و همافزا داشته باشیم که بهنگام رصد کند، و به مدیریت دفاع و حمله بپردازد.
در دسترس قرار دادن انواع مواد مخدرها، روانگردانها و مشروبات الکلی با کمترین هزینه، ترویج و توزیع لباسهای قبیح با نازلترین قیمت، استخدام اراذل برای مانور خیابانی و بازنمایی بیعفتی به مثابه امر خود جوش (!)، به بازی گرفتن برخی چهرهها برای حمایت از متخلفان، ذینفع کردن گروههای سیاسی ورشکسته در ایجاد دو قطبی فرهنگی، و اقلیتنمایی اکثریت قاطع مردم دیندار و اکثریتنمایی اقلیت هنجارشکن با جادوی رسانه، از جمله برنامههای اجرایی ناتوی فرهنگی- اطلاعاتی است.
نه باید با این تهاجم ترکیبی چند لایه که نگاهی هم به جنگ اقتصادی دارد، برخورد جزیرهای داشت؛ و نه به بهانه نفی برخوردهای جزیرهای و بخشی، دست روی دست گذاشت.
دستگاههای مسئول، حق ندارند مقابله فوریت دار با تهاجم دشمن را - به هر توجیهی که باشد- به تاخیر بیندازند. شناسایی دقیق صفآرایی دشمن، زدن مفاصل و نقاط پیوند پیاده و سواره آن، در کنار گزارش مستمر به مردم و تبلیغ هوشمندانه، مجموعه اقداماتی است که میتواند آخرین جنگ تحمیلی دشمن را مانند جنگهای تحمیلی قبلی مغلوبه کند و از تهدید موجود، فرصت ارتقای بینش و بصیرت و پیشرفت بسازد.
همان که شهید سلیمانی گفت: «من با تجربه میگویم میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.».
میان تردید و انفعال، و یا واکنش هیجان زده مقطعی، حد اعتدالی وجود دارد و آن تیزبینی و تدبیر و تکاپوی مجاهدانه است.
ملت ما، نه فقط گروهکهای نفاق و صدام و داعش، بلکه آمریکا و انگلیس و اسرائیل را به برکت موقعیتشناسی مدافعان خدومش به زانو درآورد و این بار هم به شرط تشخیص و اقدام بهنگام، میتواند در «مصاف تمدنی سرنوشتساز» پیروز شود، انشاءالله.
پایان
⬛️⚪️⬛️ بحرین را دادیم، جزایر را گرفتیم!"/ ماجرای بازپسگیری جزایر سهگانه در
خاطرات اسدالله علم
۱
خاطرات اسدالله علم نشان میدهد که تفاهمنامه ۱۹۷۱ با شیخ شارجه درباره حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه، پس از اطمینان از عملیات واگذاری بحرین صورت گرفت.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس در روزهای گذشته و تکرار مجدد ادعای امارات متحده عربی بر سر جزایر سهگانه، موجب شد تا ماجرای بازپسگیری این جزایر در اوایل دهه پنجاه خورشیدی مجدداً مطرح شود. نگاهی به خاطرات اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار دوره پهلوی نشان میدهد اگرچه حاکمیت ایران بر این سه جزیره در آن زمان تاحدودی تثبیت شد اما این حاکمیت مابهآزای دست کشیدن از حق بزرگی به نام بحرین بود!
بیشتر بخوانید
ماجرای حقآبه هیرمند و بخشش جبرانناپذیر شاه و هویدا
متن زیر یادداشت سید امیر مکّی پژوهشگر تاریخ معاصر درباره نحوه بازپسگیری جزایر سهگانه و اعلام حق حاکمیت ایران بر آنجاست که در ادامه میخوانید:
محمدرضا پهلوی در بخشی از مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی معروف خود در
تاریخ 14 دیماه 1347 در دهلینو در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران درباره مسأله بحرین اینچنین اظهار داشت:
«...این اولین بار است که من رسماً درباره این مسأله سخن میگویم...این جزیره[بحرین] صدوپنجاه سال پیش توسط انگلیسیها از وطن ما جدا شد و انگلیسیها یک امپراتوری با یک سیاست استعماری برپا کردند...باید اعتراف کنم که ما از انگلیسیها نخواستیم و یا به آنها نگفتیم که خلیج فارس را تخلیه کنند، آنها داوطلبانه عازم شدهاند...من میخواهم یکبار دیگر بیانی را که شخصاً در این زمینه گفتهام تکرار کنم و بگویم که اگر انگلیسیها از در جلو خارج میشوند نباید از در عقب وارد شوند. و نیز نمیتوانیم بپذیریم جزیرهای که توسط انگلیسیها از کشور ما جدا شده توسط ایشان ولی به حساب ما به کسانی دیگر داده شود. این اصلی است که ایران نمیتواند از آن صرفنظر کند. ایران از سوی دیگر پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای به دست آوردن اراضی و امتیازات ارضی علیرغم تمایل مردم آن سامان به زور متوسل نشود.من میخواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ما است که برای گرفتن این سرزمین خود به زور متوسل شود[!]...سیاست و فلسفه ما این است که با اشغال و گرفتن سرزمینهای دیگر از طریق زور مخالف باشیم. این روشنترین چیزی است که من میتوانم در این زمینه به شما بگویم...».(روزنامه اطلاعات :15دی1347)
این موضعگیری از پیش
لازم شود با زور پس خواهیم گرفت، چون من نمیخواهم ناظر بر حراج رفتن کشورم باشم».(روزنامه اطلاعات 1اسفند1349)
استقبال محمد القاسمی، حاکم شارجه از فرماندهان ارتش شاهنشاهی
با رجوع به خاطرات اسدالله علم مشخص میشود که سناریوی از پیش تعیین شدهای در شرف ظهور بوده و مسلما تحلیل دیکته شدهای از زبان شاه ایران اعلام شد که از یک سو از حق حاکمیت بر بحرین بگذرد و از سوی دیگر جزایر را تحویل بگیرد!
در کتاب یادداشتهای علم، جلد اول صفحه 132-133 چنین آمده است: «....عصری دنیس رایت سفیر انگلیس به دیدنم آمد... یک مطلب خیلی محرمانه به من گفت که کار جزایر تنب تمام است و قطعا متعلق به ایران خواهد شد زیرا به شیخ راس الخیمه گفتهایم اگر با ایران کنار نیایی، چون جزایر بالای خط میانه واقع میشود ایران آن را قانونا و اگر قانونی نشد با زور، خواهد گرفت و شیخ حاضر به معامله است. گفتم ابوموسی چه طور؟ گفت این جزیره زیر خط میانه است. گفتم زور ما آنقدر هست که پا زیر خط بگذاریم و آن حکایت لر را برای او گفتم؛ قدری خندیدیم و باز جدی شدیم. گفت اگر به زور متوسل شوید روابط شما با اعراب هم به هم میخورد.
گفتم به جهنم! ما از
ما از اعراب چه گرفتهایم؟ مگر آن که حالا مخارج دفاع خلیج فارس را بدهند به شرطی که عمل دفاع در دست ما باشد. گفت میگویند آخر خلیج عربی است، چه گونه ریش و قیچی را دست شما بدهند. گفتم قرارداد دفاعی پنجاه ساله میبندیم، چنان که شما با آنها داشتید!»(29/11/1347)
همچنین در یادداشت مربوط به تاریخ 28/12/1347 در جلد اول، صفحه 150 آمده است: «... بعدازظهر با سفیر انگلیس ملاقات داشتم. در خصوص بحرین و جزایر خلیج فارس بود. خلاصه اینکه ما میگوییم اگر مسئله بحرین حل شود، باید جزایر ابوموسی و تنب که مال ماست به ما برگردد. سفیر میگفت این دو مطلب باهم بستگی ندارند. به عقیده او جزایر تنب را میتوانیم به آسانی بگیریم، ولی ابوموسی حرف دیگری است، زیرا خیلی به ساحل عربستان نزدیک است. گفتم نزدیکی به ساحل که تولید حق برای آنها و سلب حق از ما نمیکند و به هرحال شاهنشاه دست برنمیدارند.
⬛️⚪️⬛️
۲
گفت، در کادر طرفداری از فدراسیون، پس از حل مسئله بحرین، ممکن است به عنوان دفاع خلیج فارس آن جا را دردست بگیرید و ماهم در این راه کمک میکنیم.»
خاطرات علم، چنین برمیآید که قرار بر واگذاری جزایر به ایران مابهازای گذشتن از حق حاکمیت ایران بر بحرین بوده است. در یادداشت دیگری از خاطرات اسدالله علم و چهار روز پس از اعلام قبلی مطلب شگفت زدهای آمده است: «... سفیر انگلیس دیدنم آمد. بازهم راجع به جزایر صحبت کردم. گفتم، محال است ما مسئله بحرین را بدون آن که سرنوشت تنب و ابوموسی تعیین شود، حل کنیم. گفت پس همه کارها به هم میخورد. گفتم به جهنم! حالا چه عیب دارد؟
قبلا با شیخ شارجه مثل تماسی که با شیخ راس الخیمه گرفتید، تماس بگیرید، شاید خودش حاضر به معامله بشود، ما هم کمک میکنیم. گفتم، مطلب را به عرض خواهم رساند، ولی اجازه ندارم اظهار نظری بکنم.
امروز در خصوص اینکه اگر مسئله قبلا حل بشود، میتوانیم موضوع جزایر را در پیش بیاوریم، بیشتر از پریروز اظهار امیدواری و پیشنهاد کمک میکرد به این معنی که وقتی ایران فدراسیون را پس از حل قضیه بحرین پشتیبانی کند، این نقاط را حتی به عنوان دفاع از فدراسیون میتواند در دست بگیرد و عکسالعمل بدی هم پیش عربها نداشته باشد.
گفتم، حقیقت این است که من دیگر به حرفها و پیش بینیهای شما اعتماد نمیتوانم بکنم؛ شش سال پیش که خودم نخست وزیر بودم و همه جا در دست شما بود، من جزیره سیری را تصرف کردم... شما آمدید و یقهدرانی کردید و به من گفتید، چون تا بیست سال دیگر تعهد با شیوخ دارید، از خاک آن جا مثل خاک انگلیس دفاع میکنید وگرنه تعهدات شما از اعتبار ساقط میشود؛ هنوز پنج سال نگذشت، اعلان کردید که میخواهید بروید. وانگهی شما و به طور کلی غرب، جز حفظ خطّه نفت چه منافعی اینجا دارید؟ حفظ این منطقه از ما بر میآید.
خودش خجالت کشید ولی چیزی نگفت. من فکر میکنم ته دل خودشان از ما میترسند. به این جهت نمیتوانند نمیخواهند خلیج فارس یکسره در تحت سیطره ما باشد. به هرحال ببینیم چه میشود؛ سرشب، شرفیاب شدم و ضمن کارهای جاری این مطلب را هم عرض کردم. شاهنشاه به شدت متغییر شدند. عیب کار این است که من مطلب را صریح و بیپرده و بدون فکر این که شاه خوششان یا بدشان خواهد آمد، عرض میکنم و دیگران چنین کاری نمیکنند
چندی پیش یکی از مسئولان امر راجع به حل مسائلی که با عراق داریم آمد و وعدههایی داد. همان وقت نوشتم که از هوش شاه درعجبم که چه طور چنین مهملاتی را قبول میفرمایند. امروز معلوم شده که عراقیها هیچ حاضر به چنین معاملاتی نیستند؛ یعنی حتی رژیم متزلزلی هم جرات ندارد چنین معاملاتی بکنند و آن وقت مطلب را گوینده طوری آب و تاب میدهد که قبول میفرمایند. از هوش شاه عجیب است؛ گاهی واقعا دو روی سکه است، یک وقت فوقالعاده شکاک، یک وقت فوقالعاده ساده... .» (مورخ 3/1/1348- جلد اول – صفحه 155-156)
⬛️⚪️⬛️
۳
علم با ذکر خاطرهای از هوش پایین شاه در پذیرفتن مهملات اطرافیان مینویسد
حال بهتر آن است که خوانش یادداشتهای علم را بصورت پی در پی در ماههای پیش از سال 1350 و اعلام بازپس گیری موفقیت آمیز جزایر سه گانه از طرف محمدرضا پهلوی موجب واکاوی بیشتر قرار بگیرد:
سه شنبه 21/5/1348: «... از سفیر انگلیس خواسته بودم عصری به دیدنم بیاید. امر شاهنشاه را ابلاغ کردم. گفتم راجع به جزایر تنب و ابوموسی از اقدام شما و دولت شما شاهنشاه راضی هستند، و امیدواریم که این جزایر را بگیریم. ولی در خصوص بحرین و مراجعه به آرا عمومی، شما راه غلطی را پیشنهاد میکنید که قابل قبول نیست.
سفیر انگلیس گفت... این نظر را به شیخ بحرین قبولاندهایم،جانمان به لبمان رسیده است و اصولا این نظر را از اول قبول نداشت که باید به آرای مردم مراجعه کرد.
من جواب دادم ، گور پدر شیخ بحرین! شاهنشاه با نهایت بصیرت و مالاندیشی فکر فرمودند باید مسئله بحرین حل، و وضع ما هم در خلیج فارس تثبیث شود. راه حل مراجعه به آرا عمومی هم به نظرشان رسید و با نهایت جرات و شهامت اعلام فرمودند، که مورد تحسین و اعجاب جهانیان و حتی ملت ایران که حساسیت خاص نسبت به بحرین دارد، واقع شد. حالا شما میخواهید این راه حل را به کثافت بکشانید، غیر ممکن است. من که مشاور شاه و وزیر دربار شاه و مدافع منافع این سلسله سلطنت ایران هستم، محال است خود را به چنین راه حلی راضی کنم. " (جلد اول صفحه 239-240 )
در خاطرات دوشنبه 8/10/1348 آمده است: «.... بعدازظهر منزل ماندم، سفیر آمریکا دیدنم آمد...راجع به مسافرت شیخ صقر حاکم راسالخیمه پرسید. گفتم ما هیچ راضی نیستیم، زیرا در خصوص مالکیت جزایر تنب به توافق نرسیدیم. او حرف خودش را چسبیده بود که زمینهای عربی را نمیتواند به دیگران بدهد! در صورتی که این زمینها غصبی و از آن ایران است و میراث امپراتوری بریتانیاست که به آنها رسیده است.
سابقه تاریخی این جزایر را به او گفتم و گفتم که موقعی که من نخست وزیر بودم سعی کردم بر حسب اشاره شاهنشاه که اینها را یکی یکی یا به زور و یا با ایرانی کردن سکنه بگیرم؛ موفق شدم جزیره سیری را گرفتم، تنب را هم در شرف تصرف بودم که دولت من افتاد، ولی راجع به ایرانی کردن ابوموسی، انگلیسیها با کمال حمق از ما جلوگیری میکردند. آن جا را نمیشد به زور گرفت، چون در آن وقت انگلیسیها هم قوا در آنجا داشتند و میگفتند تا بیست سال دیگر در آنجا هستیم، اگر شل بدهیم وضع ما در کلیه شیخ نشینها متزلزل میشود...» (جلد اول – صفحه 338-
یکشنبه 19/11/1348: «صبح شرفیاب شدم... فرمودند مسئله بحرین دارد حل میشود. با کمال آقایی و بزرگواری فرمودند، حالا که من و تو هستیم آیا فکر میکنی در آینده ما را خائن خواهند گفت، یا چنان که معتقدم و اغلب سیاستمداران دنیا هم معتقدند، من که حاضر به حل مطلب بحرین شدم، خواهند گفت کار بزرگی انجام دادیم و این منطقه از دنیا را از شر کشمکشهای پوچ و بالنتیجه نفوذ کمونیسم نجات دادیم؟
من عرض کردم... که صرف ادعای ما بر این جزیره معلوم نبود و معلوم نیست که منتج به نتیجه میشد. بر فرض که آن را به تصرف میآوردیم، یک دردسر دائمی و کشمکش با جمعیت عرب آن جا، مضافا به یک خرج دائمی و همیشگی میبود، زیرا که دیگر نفت آن جا هم ته میکشد.
فرمول حل مسئله بحرین چنان که سابقا نوشتهام، این است که اوتانت چنانکه خودش میداند، به آرای عمومی مردم بحرین مراجعه میکند و نتیجه را به شورای امنیت سازمان ملل متحد میدهد و ما هم نتیجه را قبول میکنیم... .» (جلد اول – صفحه 376-377)
⬛️⚪️⬛️
۴
بیشتر بخوانید
روزی که محمدرضاشاه استان چهاردهم ایران را "شوهر" داد!
با بررسی موارد مذکور به عینه عملیات نفوذ دولتهای بیگانه به خصوص انگلستان و آمریکا را در تار و پود ماهیت تمامیت ارضی و استقلال ایران مشاهده میکنیم که خود باعث تزلزل در ساختار حکومتی و نیز عدم ثبات در نظام بین المللی شد؛ سر انجام در سال 1350 شمسی پس از توافق ایران و بریتانیا و پیش از خروجنیروهای نظامیانگلیس از منطقه و تأسیس کشورامارات متحده عربی، ابوموسی به همراهتنب بزرگوتنب کوچکپس از نزدیک به 70 سال شکایتهای مداوم دولت ایران علیه اشغالگری انگلیس سرانجام بهایرانبازگردانده شد.
در حقیقت، پس از اطمینان از عملیات واگذاری بحرین، حق جزایر سه گانه واگذار شد که متاسفانه در توافقنامه نیز بصورت اشغال از طرف ایرانی عبارتِ Occupation ذکر شد و اعراب خلیج فارس موافقتنامه ای را امضا میکنند و میپذیرند که ایران جزایر سه گانه را اشغال کرده است نه اینکه بر اساس حق قانونی ، آنجا را در دست گرفته است.
در سال 1371 و پس از خاتمهجنگ خلیج فارسامارات متحده عربی بر خلاف نظر شیخ شارجه و تفاهمنامه 1971 میلادی شارجه با ایران در خصوص ابوموسی، اقدام به طرح ادعاهای مالکیت بر جزایر سهگانه اقدام کرد که این عمل، واکنش دولتایرانرا برانگیخت و همزمان شورای عالی امنیت ملیایرانبا صدور بیانیهای هشت مادهای بر حق حاکمیت بی چون و چرای ایران بر جزایر سه گانه صحه گذاشت.
انتهای پیام/