⚪️✨هیچکس خودش نیست..
🕊✨اغلب آدمها، آدم دیگری هستند
⚪️✨آنها زندگی نمیکنند، فقط نقشی
🕊✨را ایفا میکنند که دیگران به آنها
⚪️✨دادهاند. فکرشان حاوی نظرات
🕊✨دیگران است...
⚪️✨صورتشان نقابی است که
🕊✨بر چهرهشان زدهاند...
⚪️✨وجودی اصیل ندارند
🕊✨زندگیشان تقلید است
⚪️✨و شور و التهابشان نقل قولی
🕊✨بیش نیست.!
⚪️✨با نماز ، دعا و شب زنده داری این دور باطل را بشکنید وگرنه
🕊✨هرگز هستی پیدا نخواهید کرد.!!
و یادمان باشد
هرکس سحر ندارد
از هیچ چیز خبر ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا به کلیپ طلبه ای که توسط خانم کشف حجاب مورد فحاشی قرار گرفته،
از این زاویه نگاه کرده بودی؟😱💔
🔺🔻🔺
📢 غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد
🔻سردار مدافع حرم «حاجمهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت.
ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسن حججی
بعد از شهادت حججی تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشیها بود تا اینکه قرار شد حزبالله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزبالله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزبالله را آزاد کند.
به من گفتند:
«میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟»
میدانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. با یکی از بچههای سوری بهنام حاج سعید از مقر حزبالله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را میپایید.
پیکری متلاشی و تکهتکه را نشانمان داد و گفت:
«این همان جسدی است که دنبالش هستید!»
میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم:
«من چهجوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!»
بیاختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحهاش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پستفطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستهاش؟!»
حاجسعید حرفهایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه میکرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، میگفت:
«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.»
دوباره فریاد زدم:
«کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!»
داعشی به زبان آمد و گفت:
«تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند میزد!»
هرچه میکردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم:
«ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.»
اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت:
«فقط همینجا.»
نمیدانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش میخواست فریبمان بدهد.
در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم:
«بیبی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.»
یکباره چشمم افتاد به تکهاستخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم بههم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاجسعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزالله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بیخبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزبالله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزبالله، پیکر محسن را تحویل گرفتهاند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بیبی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد و گفت:
«پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمدهاند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.»
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن میدانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم.
تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت:
«از محسن خبر آوردی.»
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم:
«حاجآقا، پیکر محسن مقر حزبالله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.»
گفت:
«قَسَمَت میدم به بیبی که بگو.»
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش را انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت:
«من محسنم رو به این بیبی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضیام.»
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم:
«حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علیاکبر علیهالسلام اربا اربا کردن.»
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت:
«بیبی، این هدیه رو قبول کن.»
▫️ در این شبها وروزهای عزیز، شهدایی را که امنیتمان را مدیونشان هستیم، فراموش نکنیم🌑✋
📸 سفره هفت سین رزمندگان در دفاع مقدس
🌸پیشاپیش سال نو مبارک🌸
انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت مادر شهید والامقام پاسدار سپاه اسلام بیژن فرامرزی را به بیت این شهید والامقام و مردم ارزشمند شهر دژگردو خانواده ایثارگران و مردم شهرستان اقلید تسلیت عرض می نمائیم .روحش شاد و در جوار فرزند شهیدش .
مادر شهید دست کمی از مقام خود شهید ندارد. فقط مادرانی که فرزندی از دست داده اند می دانند که همراه با فرزند نیمی از جان و پیکر آنها هم به زیر خاک خواهد رفت. مادران شهدا وقتی فرزندشان شهید می شوند، از نظر ماخود نیز آسمانی شده و قسمتی از بهترین درجات بهشت نصیب آنها می گردد.
🌷
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم، نوشته ای که بالای سر شهدا نصب بود نظرم را جلب کرد:
"هر اتفاقی افتاد، نباید صداتان دربیاید! ما رفتیم زیر آب سرباز عراقی ما را ندید فقط دو سه تا از بچه های دسته یک را دید، هیچ کار نکردند یکی یکی تیر خوردند و رفتند زیر آب حتی ناله هم نکردند."
با خودم گفتم آن روز چرا رزمندهها ناله نکردند؟🤔 #درد نداشتند؟ چرا؛ داشتند! جسم عزیزشان را گلولهها سوراخ نکرده بود؟ چرا؛ کرده بود!
آنچه باعث #صبرشان شده بود، دو چیز بود:
۱. دشمن نشنود.
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود.
🔹امروز خون همان شهدا نتیجه داده و حکومت اسلامی #سرپا و سربلند است. ایراد ندارد؟ دارد، اختلاف نداریم؟ داریم، اشتباهات و کوتاهیهای مسئولین #درد ندارد؟ دارد، اما همان دو چیز باید باعث #صبرمان شود:
۱. دشمن نشنود و از اختلافات ما خوشحال نشود!
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود!
گاهی باید سرمان را زیر آب کنیم و صدایمان درنیاید!
انتقاد و مطالبهگری نکنیم؟ چرا، اینکه واجب است، اما آنقدر سنجیده و هوشمندانه باید باشد که هم دشمن نشنود هم ...
حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش میسوخت.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهخدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری،میپاشیدیم روی آتش
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!»
بلند بلند فریاد میزد:خدایا...الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
خدایا!
الان سینهام داره میسوزه
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه...
خدایا!
الان دستهام سوخت
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم...نمیخوام دستهام گناهکار باشه!
خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه
برای #ولایته
اولین بار حضرت زهرا(س)اینطوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
خدایا!
خودت شاهدباش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم
آن لحظه که جمجمهاش ترکیدمن دوست داشتم خاک گونیها راروی سرم بریزم!بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتربود.دو زانویش رابغلکرده بود و های های گریه میکردومیگفت:
ماجواب اینا راچه جوری بدیم
مافرمانده ایناییم؟
اینا کجا وماکجا؟
اون دنیا خدامارو نگه نمیداره بگه جواب اینا روچی میدی؟
زیربغلش راگرفتم وبلند کردم وهر طوری بودراه افتادیم.تمام مسیر پشت موتور،سرش را گذاشت روی شانه من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد.
🇮🇷🕊
لعنت بر
برخی مدیران
برخی وزیران
برخی نمایندگانِ
بی غیرت و بی کفایت و بی شرف و بی تفاوت که لقمه های حرامی که در شکم ها دارند، مانع بینایی ظاهری و باطنی آنها بر برخی اعمال و رفتار و گفتارِ بی شرفها شده ،😡😡😡
و مانندِ خوکهای کثیف و حرام خوار، به همه چی شدن جز سفرهای پراز نجاست اشرافی خودشون !
که بی توجهیِ همین ملعونهاست که موجب دلسردی مردم میشه ، و طلبکار از رهبر عزیز!
این خبیثهای اشرافی گر، هزار خطا و حرام خواری رو انجام میدن !
ولی عده ای ، مغرضانه و عده ای هم از روی ناآگاهی و جوی که مغرضانِ منافقِ خبیث ایجاد میکنند،
حضرت آقا رو مقصر معرفی میکنند!
#آهااااای برخی مسئولین نظارتی، لعنت خدا بر شما و پدرمادرتون که با سکوت و بی تفاوتی تون ، میدان رو برای ابنگونه نجاسات و نجاستخواران آماده میکنید ! که مردم به شغل شما شک میکنند که شما مسئول هستید یا قوّاد !(عذرخواهم )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشهای از حضور سرهنگ جانباز، خادم و مظلوم«جوانمردی» در میدان
#نه_به_اعدام_سرباز_وطن
🔴 در خصوص حکم اعدام مطلبی به نقل از یک وکیل جویای نام به قصد انحراف افکار عمومی اقدام منتشر شده که مختصر و روان توضیح میدهیم:
۱_در متن منتشره گفته شده ۱۰ قاضی نسبت به حکم اعدام اتفاق نظر داشتن و بر همین اساس طوری به خواننده القا شده که هیچ خدشه ای نمیتونه نسبت به این حکم وارد بشه لذا مردم هم باید تمکین کنن!
در پاسخ باید گفت: این مطلب کذب هست و اساسا ۱۰ قاضی موافق این حکم در اینپرونده وجود نداره!
۲_ در این متن طوری وانمود شده که قضات دیوان عالی، حکم دادگاه اول رو تایید کردن در حالی که قبلاً در تاریخ ۲۵ /۱۰/ ۱۴۰۲ این حکم توسط قضات دیوان نقض شد
پس این خبر هم کاملا کذب هست!
۳_این وکیل حکم اعدام مامور رو سند افتخاری برای نظام دادرسی جمهوری اسلامی و حاکمیت عدالت معرفی کرده بدون توجه به این نکته که در موضوع بکارگیری اسلحه با توجه به ذات شغلی مامور و محیط اغتشاشات و رفتار مسبوق به سابقه اغتشاشگران در برخورد با ماموران انتظامی، بار اثباتی رعایت قانون بر عهده مامور نیست بلکه اثبات عدم رعایت قانون بکارگیری سلاح، بر عهده مدعی بار هست بعبارت دیگه از منظر حقوقی مامور در مقام منکر تلقی میشه و همین نکته کافیه تا گفته بشه در صدور این حکم عدالت برقرار نشده!
در نهایت این وکیل با ذکر یک آیه از قرآن، مردم رو دعوت به سکوت در برابر این بی عدالتی کرده، که البته مردم با بصیرت ما ثابت کردن که اجازه نخواهند داد تاریخ با تکرار ترفند قرآن به نیزه کردن، اسباب مظلومیت بنده ای از بندگان خوب خدا رو رقم بزنه!
💢من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکنم.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
📸 تصویری از شهیدان عماد مغنیه، سردار زاهدی، حاج احمد کاظمی، حاج قاسم سلیمانی در کنار سید حسن نصرالله
🌷شهید مدافع حرم عباس دانشگر 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3616866507C68475625e9
🔴 رهبر معظم انقلاب: هر یک نفری که #روز_قدس توی خیابان میآید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهای انقلابش کمک میکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ای کاش لااقل دختر نداشتی
🔹حامد عبداللهی جوانمرد غیور ماجرای چابهار و راسک بلوچ و اهل شهرستان دلگان سیستان و بلوچستان بود
شهدا🌷از بچه هاشون دل کندند
تابچه های من و تو در امنیت باشند
#مدیونفرزندانشهداییم
🔴حال بگویید قیمت این لحظات چند؟
نازدانه شهید مدافع حرم #عبدالکریم_پرهیزگار
خدایا
ببخشید..دیگه😭😭😭😭
ما مثل بندههای درجهیک نیستیم
ما بلد نیستیم فراقِ مهمـانیات را زار بزنیم 😫
ما مثل آدمحسابیها نیستیم که در این روزهای آخر،
دعایوداع بخوانیم و بغض کنیم 🥺
ما نمیفهمیم جمعشدن سفرهی مهمانیات یعنی چه ❓
ما حالیمان نیست توی چه ساحلِ خوشآبوهوایی نشستهایم
و دیگر باید بساطمان را جمع کنیم و برگردیم
به زندگیهای دودگرفتهی قبل...😷
ما دلخوش بودیم به غیرعادیهای مهمانیات ✨
به اینکه ساعت چهار صبح را ببینیم ⏰
همهی عشقمان توی سحرهای رمضان
به این بود که آن لیوانِ آبِ آخر را جوری سر بکشیم؛🥤
که روی ۵ ثانیه مانده به اذان فیکس
شود
وقبلِ اللهاکبرِ موذن پایینبرود 😌
🔅دلمان به چُرت زدن های قبل افطار خوش بود 😮💨
ما دلبستهی نعناداغِ روی آش 🥘
و کنجد روی نان سنگک بودیم 🥖
ما را ببخش که حال نداشتیم قبل افطار
اول نماز بخوانیم.
ببخش که هنوز اذانمغرب توی گلویمؤذن جا نیفتاده،
لقمهی اول را بالا میدادیم 😕
ببخشکه مثلبندههایفرهیختهات ،قبل افطار دعا نمیخواندیم ‼️
ما را همینطوری بپذیر لطفا
ماییکه تمام توانمان را میگذاشتیم برای تمامکردنِ جوشنکبیر درشبهای قدر
و اگرمیتوانستیم هرسهشب را تا فرازِ آخر برویم، کِیفور میشدیم 🥰
ما بلد نبودیم دعای افتتاح بخوانیم ‼️
ابوحمزه هم به نظرمان طولانی میآمد 😮
پس لطفا همان یا علیُ یا عظیم های نصفهنیمه را
از ما به عنوان ادعیهی رمضانیه قبول کن....🤲
ما دوست داشتیم توی این ماه همانطور که تو دوستداشتی زندگی کنیم 💞
حالا هم لطفاً اسم ما را بنویس توی فهرست خوبها 💖
تویفهرست بخشیدهشدهها 💝
ما بد نیستیم....
یعنی دلمان نمیخواهد بد باشیم 🥺
ما اول و آخرش بنده ی تو ایم ✨
حالا
بندهی خاص و مقرّب که نه ‼️
ولی بین معمولیها که هستیم 👌
نیستیم ❓❓
ما ردیفوسطیهای کلاس، دوستت داریم ❤️❤️
ما مثل عینکیهای ردیفجلو نیستیم که مشقهایمان را کامل نوشته باشیم 😢
اما خب مثل ردیفآخریهاو بچه شَرهای کلاس هم نیستیـم ❌
ما
بلدنیستیمخلافکنیم 😇
جرأت نداریم بدون اجـازهات آب بخوریـم 🚫
یـاد نگرفتـهایم نافرمـانیات را بکنیم ⛔️
پس لطفا ما را هم ببخش....
میگویند اولِ ماه مبارک که میرسد،
نفری یکدانه گندم بهشتی میکاری توی دل روزه داران
تا گرسنگی را احساس نکنند 🌾
اصلاً کلِ دلِ ما، مالِ تو...💗
همهاش را گندمزار کن...🌾🌾🌾
خرید تضمینی گندمش هم با خودت 💓
این روزها ، هوای ما را هم داشتهباش لطفا
ما عربیمان خوب نیست ،
فارسیمان هم بلاغت ندارد ‼️
اما دلمان میخواهد کلمههای ما را هم بخری
و ببری بالا کنار کلمههای قشنگی
که بندههای قشنگت میفرستند 💖
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همهی ما...
روزی غـروب خواهیم کرد!
و کاش اون غروب رو بنویسن:
#شهادت..💔️
https://eitaa.com/joinchat/3666018504Ce6f2ac856c