eitaa logo
🌷کانال کجایید ای شهیدان خدایی🌷
80 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳 پزشکیان: هر استانی باید برای خود یک رئیس جمهور داشته باشد⁉️ 😲چه کسی گفته من از استاندار کارشناس ترم هر استانی می تواند یکی از افرادش را به عنوان رئیس منطقه منصوب کند و کارها را جلو ببرد . 🔺 اگر بتوانیم به همۀ افرادی که در استان ها هستند اختیار بدهیم آن ها راه پیدا می کنند . ❌ ایراد قانونی: 1. در قانون اساسی ایران، فقط یک رئیس‌جمهور برای کل کشور وجود دارد. رئیس‌جمهور نماد وحدت ملی است و از کل کشور مراقبت می‌کند. اگر هر استان یک رئیس‌جمهور داشته باشد، این وحدت از بین می‌رود. 2. تضعیف حکومت مرکزی: - اگر هر استان خودش تصمیم‌گیری کند، حکومت مرکزی ضعیف می‌شود و ممکن است کشور به سمت تجزیه پیش برود. این برای امنیت و تمامیت ایران خطرناک است. 3. مشکلات اقتصادی و محیط زیستی: - اگر هر استان خودش تصمیم‌گیرنده باشد، ممکن است برای منافع محلی خود، منابع طبیعی را بیش از حد استفاده کند یا محیط‌زیست را نابود کند. مثلاً دریاچه ارومیه خشک شد چون استان‌ها فقط به فکر خودشان بودند و آب‌ها را بیش از حد استفاده کردند. 4. محلی‌گرایی و تفرقه: - این ایده باعث می‌شود مردم هر استان فقط به فکر خودشان باشند و به کل کشور فکر نکنند. این می‌تواند باعث ایجاد اختلاف بین استان‌ها شود. 5. کاهش جایگاه رئیس‌جمهور: - رئیس‌جمهور یک مقام ملی و مهم است. اگر استاندارها هم رئیس‌جمهور خوانده شوند، جایگاه رئیس‌جمهور کم‌اهمیت می‌شود. حرف آخر: رئیس‌جمهور : 💩 تو مخ اون کارشناسات 👤ببین اون ۱۵ میلیون... که بهت رای دادن چه بلایی به سر اون ۷۰ میلیون دیگه آوردن!
🔴🔵 خاک مالی 🌕 نقل می‌کنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌های رند را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند أمّا شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شأن من نیست که اینان را ناامید برگردانم! 🌹یا صاحب الزمان! مدت‌هاست در بساط شما خودمان را خاک‌مالی کرده‌ایم! گاهی در نیمه‌ی شعبان،گاهی جمعه‌ها، گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ایم! می‌دانیم این کارها کار نیست و خودمان می‌دانیم کاری نکرده‌ایم ولی خوب یاد گرفته‌ایم خودمان را خاک مالی کنیم و در صف، منتظر بمانیم تا دستمزد دریافت کنیم. ای پادشاه مُلک وجود! این دست‌های نیازمند، این چشم‌های منتظر این نگاه‌های پرتوقع، گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه! از همان نگاه‌های لطف آمیز که به کارکرده‌های با إخلاص‌تان روامیدارید. 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خنده حلال برای رفع خستگی😂😂😂 نمیشه همش غصه بخوریم قدری هم خنده لازمه😂 Tam mol
شهدای والامقام شهرستان اقلید در عملیات پیروزمندانه والفجر ۸ ا پاسدار شهید عبدالعلی نیکویی ۲ پاسدار شهید سهراب رئیسی ۳ شهید امیر صولت قهرمانی ۴ شهید روح الله یعقوبی ۵ شهید چوپانعلی نظری ۶ شهید حمید نظر آسپاس ۷ شهید حبیب الله مینویی ۸ شهید عطاءالله مسعودی ۹ شهید عبدالحمید مسعودی ۱۰شهید تیمور کریمی ۱۱ شهید هومان کاظمی ۱۲ شهید عطاءالله نیکویی ۱۳ شهید منصور قاسمزاده ۱۴ شهید بدیع الله غلامی ۱۵ شهید فرامرز عزیزی ۱۶ شهید محمد طهماسبی ۱۷ شهید محمد طاهری ۱۸ شهید صمد صابری ۱۹ شهید شاهرضا شهیدپور ۲۰ شهید محمد علی شریفی ۲۱ شهید حمید امانی ۲۲ شهید اسدالله شریفی ۲۳ شهید چنگیز شرفی ۲۴ شهید پیر علی شرفی ۲۵ شهید محمد حسین امیری ۲۶ شهید محمد پناه اسدی ۲۷شهید نصرت الله احمدی ۲۸ شهید علیرضا بوگر ۲۹ شهید آیت الله استوار ۳۰ شهید اسدالله میرزایی ۳۱ شهید شهرام آتشکار ۳۲ شهید عبدالطیف پناهی ۳۳ شهید موسی حاتم پرویزی ۳۴ شهید صمد پرویزی ۳۵ شهید شهرام تشکر ۳۶ شهید خلیل زرینکلاه ۳۷ شهید حبیب رستگار ۳۸ شهید حبیب الله دانا ۳۹ شهید مجید خسروی ۴۰ شهید اسماعیل خجسته 🌷کجایید ای شهیدان خدایی🌷 https://eitaa.com/joinchat/3666018504Ce6f2ac856c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱دعا برای ظـــــهورش چه لذتــی دارد غلام درگه مهـــــدی چه عزتـــی دارد... 🌱بمان همیشه منتظر و بی قرار دیدارش که انتظـار ظــــهورش چه قیمتی دارد..‌. 🏴 قرارهرشب 🏴 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین ۞اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعا۞ تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙 •┈••✾💠🌸🦋🌸💠✾••┈• 💠
(1) 💥شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد... دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :👇 🔸 یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 🔹نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! 🔸بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ  انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. 🔸یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم... حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» 🔹به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند... من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن... (2)👇 🍂🍃پرواز به سبک شهدا🍂🍃👇 👈آیت الله حق شناس👳، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی👼 داشتند بین دونماز، سخنرانیشان 🗣را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی😞 از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:👌 🌺“این شهید را دیشب🌚 در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است💥. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.😰😰 🔥رفقا! آیت الله بروجردی 👳حساب و کتاب داشتند👁 اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"😳 سپس در همان شب 🌑ایشان به همراه چند نفر👨‍👨‍👦‍👦 از دوستان به سمت منزل احمدآقا 🏡که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله 🕌در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش🌷 اظهار داشتند: "من یک نیمه شب🌑 زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.🕌 به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت🗝🔑 به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی🙇 در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان🌏 مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."🌺🌼