eitaa logo
🕊🥀شهیــــــــدانه🥀🕊
152 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
🌹بســـــــــــم رب الشهــــــــــــــدا🌹 ✳ گـــویـــندچـــرا دل بــه شهیــــــدان دادی ⁉️ ✅ والله کـــه مـــــن نــــدادم ‌آنـــــهابــــردند🕊 #استوری_شهدایی #عطر_شهدا #عکس_نوشته_شهدا #خاطره_شهدا ❤️❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1867438182.mp3
9.25M
احساسی 🍃از دست خودم من گله دارم 🍃چقدر با روزهای بچگیام فاصله دارم 🎤 🌹 👌بسیار دلنشین @shahidan_e
✨جستجوگران نـــور✨ 📍جاويدالاثران زهرايي بچه ها روزها خاك هاي منطقه را زير و رو مي كردند و شب ها از خستگي و با ناراحتي به خاطر پيدا نكردن شهدا، بدون هيچ حرفي منتظر صبح مي ماندند. يكي از دوستان معمولاً توي خط براي عقده گشايي، نوار مرثيه ي حضرت زهرا (س) را مي گذاشت و اشك ها ناخودآگاه سرازير مي شد. من پيش خودم گفتم: «يا زهرا (س)! من به عشق مفقودين به اين جا آمده ام، اگر ما را قابل مي داني، مددي كن كه شهدا به ما نظر كنند، اگر نه، كه برگرديم تهران...» روز بعد فكه خيلي غمناك بود و ابر سياهي آسمان را پوشانده بود. بچه ها بار ديگر به حضرت زهرا (س) متوسل شدند، هر كس زمزمه اي زير لب داشت. در همين حال يك «بند انگشت» نظرم را جلب كرد، خاك را كنار زدم، يك تكه پيراهن نمايان شد. همراه بچه ها خاك ها را با بيل برداشتيم و 🌈پيكر دو شهيد كه در كنار هم صورت به صورت يكديگر افتاده بودند، آشكار شد.🌈 پس از جستجوي خاك ها پلاك هايشان نيز پيدا شد. لحظه اي بعد بچه ها متوجه آب داخل يكي از قمقمه ها شدند و با فرستادن صلوات، جهت تبرك از آن نوشيدند. وقتي پيكرها را از زمين بلند كردند، در كمال تعجب ديدند پشت پيراهن هر دو شهيد نوشته شده: «مي روم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم.»💔 منبع :كتاب تفحص راوي : سيد بهزاد پديدار @shahidan_e
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مگر می‌شود هم بود هم این چنین بود ‌. از او آموختم باید برای شدن نه برای سوختن ... @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوندا تویی تنها امیدم که سازی در دو عالم رو سفیدم اگر خواهی چنین این بنده ات را نما ملحق به یاران شهیدم اللهم الرزقنا شهادت...🕊🥀 سلام صبحتون شهدایی🌹 @shahidan_e
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 از همان روزهای ابتدایی جنگ کمتر ابراهیم به تدریس می رسید چون همیشه در جبهه بود . گروهی راه افتاده بود به نام گروه چریکی نامنظم شهید اندرزگو ، رزمنده هایی پرتوان و مخلص که قرار بود عملیات شناسایی انجام دهند و فرمانده آن گروه ابراهیم بود . از رفتارش با اسرا می گفتند که چگونه مراعات می کرد ، چنان می شد که مثلاً یکبار اتفاق افتاده بود از هجده اسیری که گرفته بودند ، داوطلبانه به مبارزه با رژیم صدام پرداخته بودند و دست آخر هر هجده نفر به شهادت رسیدند . یکبار هم بچه های آموزش که نارنجک آموزشی ای اشتباه به سنگر ابراهیم انداخته بودند ، بعد از چند لحظه شاهد صحنه ای بودند که به باورشان نمی آمد ، ابراهیم روی نارنجک خوابیده بود ، این ماجرا بعدها زبان به زبان بین همه پیچید . با آن همه زحماتی که می کشید و جان فشانی هایی که می کرد یکبار مصاحبه کرده بود و گفته بود : ما فقط با اسم یا زهرا (س) راهپیمایی می کنیم و همچنین از مدیون بودنش به مردم که برای جبهه همه چیز می فرستند . @shahidan_e
🕊🥀شهیــــــــدانه🥀🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطرات_شهدا #شهید_والامقام #ابراهیم_هادی از همان روزهای ابتدایی جنگ کمتر ابراهیم به تدری
از روزی ڪھ فهمید توجه نامحرم و بھ تیپ و ظاهرش جلب کرده! با یِ تغییر از این رو بھ اون رو شد! داش ابراهیم و میگما 🌿. مجازۍ و حقیقۍ نداره . . ! ماها این روزا چیکاره‌ایم رفقا؟! @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 اولین تصویر از شهدای حادثه امروز حرم شاهچراغ شیراز @shahidan_e
🌷به یاد آنهایی که جز استخوانهایشان چیزی از جسمشان نمانده اما..... عظمت و شکوه غیرت و روحشان عالم را فرا گرفته.. @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا