eitaa logo
🕊🥀شهیــــــــدانه🥀🕊
144 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
961 ویدیو
4 فایل
🌹بســـــــــــم رب الشهــــــــــــــدا🌹 ✳ گـــویـــندچـــرا دل بــه شهیــــــدان دادی ⁉️ ✅ والله کـــه مـــــن نــــدادم ‌آنـــــهابــــردند🕊 #استوری_شهدایی #عطر_شهدا #عکس_نوشته_شهدا #خاطره_شهدا ❤️❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 # عاشقانه_های_شهدا خيلي بوديم، نه ، نه ، چيزي همراهش نبود. لباس فرم به تنش بود. چيزي شبيه پيراهن در جيبش نظرم را جلب كرد. خوب كه دقت كردم، ديدم يك است كه انگار روش جمله اي شده. و ها رو كردم .... ديگر نيازي نبود دنبال بگرديم ... روي نوشته بود : به ياد @shahidan_e
1_2751971053.mp3
7.21M
مشغول زیارت بود دلخوش که پناهی داشت..... @shahidan_e
گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عج) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! 🌷 🌷 🌷 🌷 @shahidan_e
یادم هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!! قهرمانی که با اسم و خا طره اش بزرگ شدیم!! “پطروس” توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم…!! همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!! پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و…!! سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!! تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام “مری میپ داچ” آن را نوشته بود!! بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!! خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!! شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!! اما توی همان روزها٬ سرزمین من پر از ?قهرمان? بود!! قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!! @shahidan_e شهید ابراهیم هادی: جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!! شهید حسین فهمیده: نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!! شهید حاج محمدابراهیم همت و شهید محمود جهان پناه : سردارانی که سرشان را خمپاره برد…!!! شهیدان علی، مهدی و حمید باکری: سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!! شهیدان مهدی و مجید زین الدین: دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!! شهید حسن باقری: کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!! شهید مصطفی چمران: دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!! و……. کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!! ما که خودمان قهرمان داشتیم!!! یه روزی یه لره… یه روزی یه ترکه… یه روزی یه عربه… یه روزی یه قزوینیه… یه روزی یه آبادانیه… یه روزی یه اصفهانیه… یه روزی یه شمالیه… یه روزی یه شیرازیه… مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!! لره…………. شهید بروجردی بود! ترکه……….. شهید مهدی باکری بود! عربه……….. شهید علی هاشمی بود! قزوینیه…….. شهید عباس بابایی بود! آبادانیه…….. شهید طاهری بود! اصفهانیه…… شهید ابراهیم همت بود! شمالیه…….. شهید شیرودی بود! شیرازیه……. شهید عباس دوران بود! و….. مردان واقعی اینها بودند!!! ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم…!!! روحشان شاد و يادشان گرامی باد. @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 کلاه زمستانی که را نجات داد به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می‌خورد که کودکِ کُردی که همراه پدرش کنار آنها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی‌اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه‌اش را تنبیه کند. با لبخند، مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می‌شود... مدت‌ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی‌آمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن‌ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه‌اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه‌ام... با رفتار آن روزت مرا شیفته‌ی خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. 📚 حدیث خوبان، صفحه ۲۵۴ @shahidan_e
🔸 (ع): ◾️ خداوند، دنیا را سرای بلا و آزمایش و آخرت را سرای ابدی قرار داده است و گرفتاری دنیا را سبب پاداش آخرت ساخته و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است. 📚 تحف العقول، ص ۴۸۳ ▪️فرارسیدن سالروز شهادت جانسوز حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام را تسلیت عرض می نمائیم. @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹اے شـهیـد.. باید خودت تمـام دلم را عوض ڪنـے ؛ با این دلم ، بہ دردِ امام زمانم نمـےخورم . محبوب دل صاحب ڪہ شدے شهیدت ميڪنند @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱ُْٔٓ🌱 "من عشق واقعی بہ اهل‌بیت‌ع را در هادی دیدم. هادی همیشه در خانه برای خودش روضه می‌خواند. نوحه گوش می‌کرد و سینه می‌زد. هر وقت او را گوشه‌ای از خانه می‌دیدم زیر لب روضه‌خوانی می‌کرد و آرام آرام برای خودش نوا گرفته بود. فرقی نمی‌کرد مشغول چه کاری است در همه حال ذکر حسین حسین از لبش نمی‌رفت. من به واقع فهمیدم عشق هادی به اهل بیت(ع) حقیقت دارد. از بچگی هم به هیئت می‌رفت و با بچه‌های مسجد رفت و آمد داشت». درروز شهادت امام هادی ع بدنیا آمد و در نهایت در شهر امام هادی ع بشهادت رسید. بہ‌نقل‌ازمادر‌شهید شهید @shahidan_e
❌مسؤلین با دقت بخوانند❌ : توی کوچه پیرمردی رو دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود... سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛😞 اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...💭 رخت و خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد و شدم ...‼️ اما روحم شفا پیدا کرد چه مریضی ...☺️ 🌷 @shahidan_e
💞 باشهداصحبت‌‌ڪنید آنهاصداۍشمارابہ‌ خوبۍمۍشنوندوبرایتان‌‌ دعا مےڪنند🙂💕 +دوستےباشهدادوطرفہ‌‌است:) ‌‌﴿♡شہید‌علـے‌خلیلے➺﴾ @shahidan_e
🍀🌹🌴🥀🌴🌹🍀 موقع پرو لباس مجلسی، یواشکی بهم گفت : هنوز ! تا بپسندی بر‌می‌گردم . رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت . برای همه خریده بود جز خودش . گفت میل ندارم . وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که گرفته است . ازش پرسیدم : حالا چرا امروز ؟ گفت : می‌خواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم . 📚 سربلند @shahidan_e
》 ☀️ یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و ترک نمی شد. بیایم کمی مثل شهدا باشیم. 🌙 @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم خودشان خاکی بودند هم لباس هایشان ..! کافی بود باران ببارد تا عطرشان در سنگرها بپیچد صبحتون شهدایی @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام ای یاران ایام بلا🌺🍃 دوستان ، همسنگران با وفا 🌺🍃 باشهیدان ساعتی خلوت کنیم🌺🍃 عشق را در بزم خود دعوت کنیم 🌺🍃 @shahidan_e
1_1448098499.mp3
5.78M
@shahidan_e شب دوری از مصائبه🍃 بیا باهم آرزو کنیم شب لیله الرغائبه❤️ آرزو کنیم تا نفس داریم بمونیم🍃 تو سایه سار علم🍃 آرزو کنیم آرزو کنیم❤️ هممون بشیم مدافعان حرم🍃 ... @shahidan_e