🌹۱۸ اردیبهشت ماه ، سالروز میلاد بابرکت شهید مدافع حرم ، عباس دانشگر
به تمامی علاقه مندان به شهدا و بخصوص دوستداران این شهید عزیز تبریک عرض میکنیم.
⚜ بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید عباس دانشگر🥀
⚜ مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جستوجو نمیکنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مردهام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! بهحرمت پای خستهی رقیه(س)، بهحرمت نگاه خستهی زینب(س)، بهحرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده.
❣سالروز تولد هجدهم اردیبهشت ماه❣
شهید مدافع حرم
#عباس_دانشگر
#شهیدانه
@shahidan_e
۱۸ اردیبهشت۱۳۶۱🕊💌
سالروزآزادسازۍشهرحماسه وایثار هویزه درعملیات غرورآفرین الۍبیت المقدس گرامۍباد
هدیه به روح بلندشهداۍاین عملیات صلوات🌷
#شهیدانه
@shahidan_e
#مرامشهدایی
🍀 هرچه از اخلاقش بگويم كم است، بسيار مهربان بود در مدت كوتاه زندگي با هم بحثي نداشتيم، هميشه مرا مهديه خانم صدا ميكرد، حنانه را خيلي دوست داشت وقتي قصد رفتن داشت صداي لالايياش را ضبط كرد و گفت در نبودم صدايم را براي حنانه بگذار تا با صداي من بخوابد.
🌹 در اجتماع هم بسيار فعال و شبيهخوان روز عاشورا بود، هميشه از شهدا حرف ميزد و يادواره شهدا و بنر شهدا را خودش كار ميكرد.
مدافع حرم
#شهید_روحالله_طالبی
#شهیدانه
@shahidan_e
پسراولگفٺ :
مادر، اجازههستبرمجبهه!؟
گفت: بروعزیزم
رفٺووالفجرمقدماتےشهیدشد!
#شهید_احمد_تلخابی♥️🕊
پسردومگفٺ :
مادرداداشڪهرفٺمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم🙂
رفٺوعملیاتخیبرشهیدشد!
#شهید_ابوالقاسم_تلخابی♥️🕊
همسرشگفت :
حاجخانمبچههارفتند،ماهمبریمتفنگ
بچههارویزمیننمونھ . .
رفٺوعملیاتوالفجر۸شهیدشد!
#شهید_علی_تلخابی♥️🕊
مادربهخداگفٺ :
همهدنیامروقبولکردی،خودمروهم
قبولکن:)
رفٺودرحجخونینشهیدشد!:))
#شهیده_کبری_تلخابی♥️🕊
#شهیدانه
@shahidan_e
❣#سلام_امام_زمانم❣
مولای من🍃
🌱باراݩ گرفته بازهوایم هواے توست
درجاےجاے شهر پراز ردپاے توست
😔دلتنگ جمڪرانم و دلواپس شما
سه شنبه ها، پراز گریه هاے توست
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
#امام_زمان(عج)
#شهیدانه
@shahidan_e
🔰 هنوز وقتش نرسیده است
🔖خاطره #شهیدصدرزاده از شهید قاسمی دانا
🇸🇾 تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم. یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند.
خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! و گفت
❗️«مگر خاطرات #شهید_کاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
🕊 حسن می خندید و میگفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید.
🗞 منبعخبرگذارےدفاعمقدس
#شهیدحسنقاسمیدانا
#سالروزشهادت
#اللهمعجللولیکالفرج
#شهیدانه
@shahidan_e