🌸علاقه به حفظ قرآن در سیره شهید احمد مکیان🌸
از همان کودکی به فوتبال علاقه داشت.🏃♂⚽️ کم کم که فوتبالش بهتر شد، دعوتش کرده بودند برای تیم منتخب استان قم.
مانده بود چه کند؟!🤷♂
چون مؤسسه حفظ قرآن هم می رفت و لاجرم باید قید یکی را می زد.💁♂
با ما هم که مشورت کرد، گذاشتیم به عهده خودش.🙍♂🙆♂
آخرش به خاطر حفظ قرآن از خیر فوتبال حرفه ای گذشت.🙋♂❤️
راوی: پدر شهید
🍃کتاب سند گمنامی؛ زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان
#سیره_قرآنی_شهدا
@shahidan_e
••✾🍃🌸🍃✾••┈
#رفیقشھیدم 💓
مـےگویند رفیقِ انسان، میتواند او را بھ جهنم یا بھشت برساند .
در قرآن نیز شبیھ این عبارت آمده!
یعنـے بسیاری از افراد اگر جھنمۍ میشوند ، علت را در رفقای شان باید جستجو کرد❕
بنده در طی این سالها بسیارۍ از افراد را دیدهام کـھ رفاقت با افراد بـےدین ، باعث نابودیِ آنها شده
و برعکس کسانی را دیدم کھ رفاقت با امثال #ابراهیمهادی ، آنها را بھ بهشت رساند . نام و تصویر بسیاری از آنها بر سر کوچہ های محل نصب شده :))♥️
#رفیقآسموننشینِمَن
دستموبگیر!
شبتون حسینی
@shahidan_e
بہ ما خورده نگیرید؛
ڪہ چرا اینقدر از #حجاب میگوییم...
بہ ازاے هر زینب؛
ما #عباس_ها داده ایم...
در جبهہ ها!!!
🥀صبحتون شهدایی
@shahidan_e
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#مهدی_نوروزی
انگار ناف مهدی را با کربلا بریده بودند. در طول زندگی ۳۲ ماهه مان، سه سفر اربعین رفت و دو بارش مرا هم با خودش برد.
سفر اول خواهر و شوهر خواهرم هم همراه مان بودند. پس از سلامی به حضرت علی (ع) در نجف، حرکت کردیم. شب اول تا دو نصف شب راه می رفتیم. سفر با او اصلا خستگی نداشت. وسط راه روضه هم می خواند همه را می گریاند.
وسط راه بچه ای دو ساله را دیدیم که به زائرها آب می داد. با دیدنش گل از گل مهدی شکفته بود. رفت با او عکس گرفت. گفت: «انشاء الله خدا چنین بچه ای بهمان بدهد سال دیگر با او بیائیم اربعین».
نزدیک کربلا از یکی از موکب ها جارو گرفت و شروع به کار شد. جارو می کرد و می گفت: «این ها خاک قدم های زائر های کربلاست. بردارید برای قبرهای تان».
راوی :
#همسر_شهید
@shahidan_e
#عاشقانه_شهدا
هنگام صحبت با نامحرم
سرش را پایین می انداخت
حجب و حیا در چهرهاش موج میزد.
وقتی برای کمک به مغازه پدرش می رفت،
اگر خانمی وارد مغازه می شد کتابی در دست میگرفت
و سرش را بالا نمی آورد.
میگفت: پدر جان لطفاً شما جواب دهید...
#شهید_سید_مجتبی_علمدار 🕊🌱
@shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇💌رنج فراغ هست و امید وصال نیست...♡
🖇💌اینهستونیست کاشکهزیروزبر شود😭😭
@shahidan_e
فاطمه مغنیه (خواهر شهید جهاد مغنیه) میگوید:مادرمن یک زن فوق العاده است ❤️، خبر شهادت بابا که رسید رفت دو رکعت نمازخواند... همه ی ما را مادرمان آرام کرد ، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند ، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شدیم خطاب به جنازه بابا گفت :
الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند...❗️
همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد😔 که آرام شدیم .
بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشیع برگزار میشد ، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند .
❤ خبر شهادت #جهاد را هم که شنید همین طور ...
دلم سوخت وقتی برادرم جهاد رو دیدم ...
مثل بابا شده بود ...😭
خون ها رو شسته بودند ولی جای زخم هاو پارگی ها بود ، جای کبودی و خون مردگی ها ...😞
تصاویر شهادت بابا و جهاد باهم یکی شده بودن و ی لحظه به نظرم رسید من دیگه نمیتونم تحمل کنم ...
باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی رو آروم کرد .
وقتی صورت #جهاد رو بوسید ، گفت :
ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده ؟! ، البته هنوز به" اربا اربا " نرسیده ...💔✨
باز خجالت آروممون کرد😞
@shahidan_e
Mohammad Hossein Pooyanfar - Be Hale Khodam Raham Nakon (128).mp3
10.61M
#نوای_عاشقی 🎧💔
به حال خودم رهام نکن (((:
پویانفر 🎤
@shahidan_e
#مولایمن
🌱ای راز نگهدارِ دِل زار کجایی؟
ای برق مناجات شبِ تار کجایی؟
🌱صحرای غمت پر شده از قافله عشق
ای قافله را قافله سالار کجایی؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
@shahidan_e
💢دلم برای وقتی های که ایران حاج قاسم داشت تنگ شده💔🕊
🔹کاش میشد برگردی جان ایران💚
✨صبحتون شهدایی
@shahidan_e
🦋 عشق و ارادت شهید عبدالمهدی مغفوری نسبت به #امامزمان (عجل الله تعالیفرجهالشریف) ؛
🌱 یک بار از ایشان پرسیدند: آقا مهدی! چه آرزویی داری؟
💚 گفت: آرزو دارم امام زمان (عج) ظهور کند و در خدمتشان باشم. بعد انگار بداند به زودی شهید می شود، گفت: اگر من نبودم و آقا ظهور کرد، سلام مرا به او برسانید و بگوئید مهدی آرزوی ظهور و دیدار شما را داشت.
💚 بگوئید مهدی عاشق عدالت بود و از فساد و تباهی و کار ناصواب دلتنگ و آماده خدمت در رکاب شما بود.
📘 برگرفته از کتاب کوچه پروانهها؛ خاطرات سردار شهید حاج عبدالمهدے مغفورے
#شهیدعبدالمهدےمغفورے
@shahidan_e
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_گمنام
مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی والفجر یک در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ناگهان در خاک های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست.
جلوتر که رفتم دیدم یک انگشت راست. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است.
خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بوده با امام حسین (ع) در عصر عاشورا. روضه ای بر پا شد.
@shahidan_e
#محبتبهروضههاےامامحسینعلیهالسلام
او به مادرش می گفت:
☘ «مادر جان، شیرت را بر من #حلال کن؛ همان شیری که دهه ی اول #محرم با #اشک های شوری که برای تنهایی #حضرتزینب(سلام الله علیها) می ریختی، درهم می آمیخت و در کام من مینشست و جانم را با #مهرحسین (علیه السلام ) پیوند میزد.»
🌹 جان رضا نیز با همین #محبت آمیخته شد و یار و دیار و خانه و زندگی را گذاشت و برای #دفاع از #حریم جلیله مخدرهای راهی سرزمین #شام شد تا مبادا ذره ای به ساحت این بانو بی حرمتی شود و تاریخ دوباره تکرارشود.
#شهیدمدافعحرم
#شهیدرضاحاجیزاده
@shahidan_e
1_1673344410.mp3
2.74M
🍃به وقت مداحی...
•تا میبینم یه زائری
•راهی کربلا میشه
•با زیارت نرفته ها
•دل من هم نوا میشه
#محمدحسینحدادیان
#اربعین
@shahidan_e
←اگر چه سخت است....
اما دلتنگ تو بودن
عجب حال قشنگیست...!
#سردار_دلها
#ابومهندس
صبحتون شهدایی
@shahidan_e
🌹 همیشه پیگیر کار دیگران بود تا مشکلاتشون رو حل کنه
🔹بهش گفتم: داش ابرام؛ تو که وظیفهای نداری، چرا خودتو توی دردسر میندازی؟
🔸گفت: آدم هرکاری از دستش برمیاد باید برای مردم انجام بده
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
@shahidan_e
شهید بودن یا شهید شدن؛🕊🌱
گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است
این نکته را اهل معنا و دقت،خوب درک میکنند گاهی زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن،درک محیط و بصیرت داشتن مشکل تر از شهید شدن و لقای الهی است
دعا کنید شهید باشیم نه اینکه شهید شویم💌
#فرازیازوصیتنامهشهیدروحالهعمادی
@shahidan_e
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#بسم_رب_الشهداء
#دلنوشته_شهید
#رسول_خلیلی
در سن 18سالگی
"خدایا کمکم کن ، تنها امیدم تویی خدا
خوشا به حال #شهدا
هروقت خاطره #شهدا یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر #شهدا و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر می کند ، به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها غبطه می خورم.
دوست دارم مثل #شهدا باشم ، با اخلاق، ایمان، محبت ، کیس، شجاعت، مردانگی ...
#اما_کو_همت؟
کجاست همت من و #شهید_همت که واقعا نامش برازنده اوست .
براستی که #شهادت لباس تک سایزی است که اندازه هرکسی نمی شود
کار یک روز و دو روز هم نیست ...
برای #شهید شدن باید #شهیدانه زندگی کرد.
✅پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند :
" شرافتمندانه ترین مرگ ها #شهادت است "
آقا رسول واقعا آماده #شهادت بود و بند بند وجودش برای #شهادت آماده بود..
حتی کفن خودش را هم خریده بود
روی زندگی #شهدا #مطالعه داشت و حتی #محل_دفنش که در #بهشت_زهرا قطعه 53 است، از قبل مشخص کرده بود و می رفت بالای مزار ابدی اش فاتحه می خواند !!!
#شهید_رسول_خلیلی حتی یک عکس برای خودش طراحی کرده بود که روی آن نوشته بود .......
خدایا عاقبت ما را با #شهادت ختم به خیر بگردان
@shahidan_e
#خـاطراتشهدایے
🔸 محمدمصطفیپور اهل بابل بود اما امروز از اهالی آسمان است. تمام فرصتِ کوتاهش را در دنیا آن گونه صرف کرد که در نهایت ، این عاقبت نصیبش شد:
🔸 یک شب محمد همینطور که دراز کشیده بود نگاهش را به بالا دوخت و با صدایی ملایم گفت:
🌹«رضا! دوست دارم موقع شهادت، تیر درست بخورد به قلبم. همینجایی که این شعر را نوشتهام.
«کنجکاو شدم، سرم را بالا گرفتم. در تاریک روشن سنگر به پیراهنش نگاه کردم، روی سینهاش این بیت نوشته بود:
#آنقدرغمتبهجانپذیریمحسین
#تاقبرتورابغلبگیریمحسین
🔸 چند روز بعد از عملیات والفجر 8، وقتی به مقر برگشتم، رفتم سراغ بچههای امدادگر، دلم برای محمد شور میزد. شب عملیات از هم جدا شده بودیم و از او بی خبر بودم. پرسیدم آیا کسی بسیجی ای به اسم محمدمصطفیپور را دیده یا نه؟ برای توضیح بیشتر گفتم روی سینهاش هم یک بیت شعر نوشته بود. تا این را گفتم یکی جواب داد «آهان دیدمش برادر! او شهید شده....» 🌹
پرسیدم شهادت او چطور بود؟
🔸امدادگر گفت «تیر خورد روی همان بیتی که بر سینهاش نوشته بود.»
منتظر جوابی غیر از این نبودم. گفتم الحمدالله محمد هم رفت.
🔸 دوباره پرسیدم #شهادت او چطور بود؟
امدادگر گفت «تیر خورد روی همان بیتی که بر سینهاش نوشته بود.» 💔
#شهیدمحمدمصطفیپور
@shahidan_e
نگاہ ڪݩ چہ زیـبا از خستگے خوابـش برده
اے شهیـــد
دعایـے ڪݩ ڪہ ما از خستـگیِ گناہ خوابمـاݩ نبـرد
و از قافلہ ے مهدے فاطمہ س جا نمانیم
🌙شبتون شهدایی
@shahidan_e
♥️⃟🕊¦ #شهیدانہ
شھادت آن است
ڪه متفـاوت بھ آخر برسۍ
وگرنھ مرگ ڪھ پایان همھ قصھ هاست...🌿
🌺سلام صبحتون شهدایی 🌸
@shahidan_e