شهیدی که جایش در بهشت را نشانش دادند.
سردار شهید محمد حسین یوسف الهی زمانی که متولد شد مادر شهید پدرش را صدا می زند که بیا ببین در اتاق چه خبر است.
هنگام ورود پدر شهید به اتاق متوجه روشنایی و عطر و بوی خاصی می شود.
پدر شهید بیان می فرمودند هر زمان محمد حسین از جبهه به خانه می آمد در خانه خودش خود به خود به روی او باز می شد.
هادی برادر شهید یوسف الهی نیز بیان نموده که نیمه شبی دیدم محمد حسین بیدار است.
پرسیدم داداش چرا نخوابیدی؟
من را کنار خودش خواند و گفت: تو جایت را در آن دنیا دیده ای؟
گفتم : مسلم است که ندیده ام.
بعد خودش گفت: امشب جایم را در بهشت نشانم دادند.
به همین خاطر خواب به چشمانم نمی آید.
راوی حمید شفیعی همرزم شهید
@shahidan_kerman
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
جنگ ما؛ یک گنج بود ،که بیت الله الحرام و طواف حجاج در مقابل آن کم است.
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب مادر سردار شهید احمد عبداللهی درباره حضرت آیت الله خمینی رضوان الله تعالی علیه و قرآن خواندن امام ره
#شهید_احمد_عبداللهی
@shahidan_kerman
شهیدی که نمازش را در مسجد به جماعت در شب عروسی با لباس دامادی خواند.
سردار شهید احمد عبداللهی نهم مرداد ۱۳۳۲، در شهر کرمان متولد شد.
وی تا پایان مقطع متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت.
سال 1361، ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.
کارمند مخابرات بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
سرانجام در بیست وسوم دی ۱۳۶۵، در بیمارستان شهید فقیهی شیراز بر اثر صدمات ناشی از جراحات جنگی به شهادت رسید.
شب عروسی اش، میهمان ها نشسته بودند که صدای اذان از بلندگوی مسجد محل بلند شد.
احمد که با لباس دامادی کنارم نشسته بود، خیلی مؤدبانه گفت: با اجازه ی شما، میرم مسجد؛ نمازم رو می خونم و زود بر می گردم.
در مقابل چشمان حیرت زده ی میهمان هایی که هنوز او را به خوبی نمی شناختند و با اخلاقش آشنا نبودند، بلند شد، وضو گرفت و رفت به طرف مسجد
وقتی به مجلس عروسی برگشت، نمازش را به جماعت خوانده بود.
@shahidan_kerman
✍شهیدی که سجاد لشکر ثارالله بود و در حالت سجده به شهادت رسید.
🔹سردار شهید یوسف شریف شب قبل از عملیات پیش حاجقاسم نشسته بود.
🔸گریه میکرد التماس میکرد که اجازه بدهد وارد عملیات شود.
🔹صبح روز بعد توی نخلستان قشله دیدمش که به حالت سجده افتاده بود.
🔸با دست کتفش را آرام تکان دادم تا بتوانم از صورتش عکس بگیرم.
🔹یوسف نورانی و آرام با تیری که به قلبش خورده بود، به شهادت رسیده بود.
🔸بیش از یک ماه بعد وقتی فیلم و عکسهای عملیات را سر و سامان میدادم حاجقاسم به واحد تبلیغات آمد.
🔹همین که عکس یوسف را نشانش دادم گفت توی سجده بود نه جوابم مثبت بود.
🔸حاجی خیلی ناراحت شد که چرا یوسف را تکان دادهام و از حالت سجده خارج شد
🔹گفت یوسف همیشه آرزو داشت در حالت سجده شهید بشود یوسف سجاد لشکر ما بود.
🔸پانزده روز از شهادتش گذشته بود وقتی جنازهاش را دیدم خودم را انداختم روی سینهاش.
🔹بوی عطر و گلاب میداد و صورتش تازه و نورانی بود مثل این که تازه شهید شده باشد مردم التماس میکردند به سردخانه نبرندش تا همه بیایند و صورت نورانیاش را ببینند.
🔸عکسی از امام را که گوشهاش چیزی نوشته شده بود به پدر نشان داد گفت: ببینید پدر این جملهی امام است که گفته جبهه دانشگاه است.
🔹شما مدام به من میگویید بروم دانشگاه چه جایی بهتر از دانشگاهی که حضرت امام آنجا را توصیه کردهاند؟
🔸جبهه دانشگاه است با این تفاوت که هم دانشجوی چهارده پانزده ساله دارد و هم حبیب ابن مظاهر آخرین مدرکش هم شهادت است.
💢کتاب سجده تا بهشت خاطرات شهید یوسف شریف می باشد.
✅راوی همرزم شهید...
#شهید_یوسف_سریف
@shahidan_kerman
شهید حاج قاسم سلیمانی هر وقت شعرخوانی شهید محمد حسین یوسف الهی را گوش می داد گریه می کرد.یادم است یک مثنوی را یوسف الهی زیاد می خواند.با آن لحن گرم و دوست داشتنی اش می خواند:
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی
وان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه
ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش تو چو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
گفتم : ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه
یوسف الهی که این ها را می خواند همگی کیف می کردیم.خصوصاً حاج قاسم که همین طور اشک می ریخت.
راوی حمید شفیعی همرزم شهید
@shahidan_kerman
دانش آموز غواص شهید محسن برهانی که از پانزده تا هفده سالگی در جبهه حضور داشت تا به شهادت رسید.
راوی پدر شهید
همرزمان محسن می گفتند كه اكثر شبها وی را در حال شستن لباس های گلی ديگران و واكس زدن كفشهايشان می ديدند و بعد او با خستگی فراوان، خواندن نماز شب را به خوابيدن ترجيح می داد.همرزمانش او را مخلص ترين فرد معرفی می كردند.
راوی مادر شهید
محسن عارف بود.
دین او ارثی نبود و با مطالعه به این عرفان رسیده بود،
او زیاد کتاب مطالعه می کرد و حتی تورات و انجیل را خوانده بود.
@shahidan_kerman
سراینده شعر آقای علی شیرازی از استان فارس شهر شیراز در وصف سردار شهید الله یار منظری توکلی
شهید عشق و وفا شد توکلی أحسنت
شهید راه خدا شد توکلی أحسنت
شهید الله یار توکلی عزیز
جوان چو بود فدا شد توکلی أحسنت
ز جسم خاکی روحی که آسمانی بود
ز تیر خصم جدا شد توکلی أحسنت
شهید گمنام است و ز جنس سرداران
سپر به تیر بلا شد توکلی أحسنت
شجاع بود و ز صدامیان هراس نداشت
و آخر از شهدا شد توکلی أحسنت
ز فاریاب و عشایر به این جهان آمد
و فخر کشور ما شد توکلی أحسنت
نثار روح شریف و مطهرش صلوات
قرین مُلک بقا شد توکلی أحسنت
📝 علی شیرازی
@shahidan_kerman
24.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من مطمئنم کمتر کسی پیدا می شود که نگوید من آرزویم این است جمال دوستانم را ببینم و به آنها ملحق شوم.
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
کرامت شهید ابوالفضل مرادی و هدیه روز مادر
شهید مدافع حرم ابوالفضل عابدی مرادی در سالروز ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام به دنیا آمد و همنام آقا ابوالفضل علیه السلام نام یافت.
وی هر سال در روز مادر هدیه ای برای مادر خود فراهم می کرد و تقدیم او می نمود.
تا اینکه شهید مرادی برای دفاع از حرم اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام راهی سوریه می شود و در روز تاسوعا توسط نیروهای داعش اسیر می شود که بعد از حدود نه ماه او را به شهادت می رسانند.
مادر شهید بیان می کند در روز ولادت حضرت زهرا سلام الله و روز مادر نزدیک ظهر خواب رفتم در خواب ابوالفضل را دیدم که می گوید مادر بلند شو برایت هدیه روز مادر آورده ام.
در بهت و حیرت از خواب برخاستم اما باور نمی کردم در بیداری دو عدد ده هزار تومانی را کنار خود ببینم هدیه ای که شهید از بهشت برای مادر خود فرستاده بود و هم اکنون نزد مادر شهید نگه داری می شود.
مزار شهید ابوالفضل مرادی در گلزار شهدای کرمان قرار دارد.
@shahidan_kerman
✅فرازی از وصیت شهید مرتضی اقبالی
خدایا شکرت می کنم که من گنهکار را چند چند روزی با شهدا
که راه سرخ شهادت در پیش گرفتند،
و راه فداکاری و ایثار را به ما آموختند، همراه کردی.
@shahidan_kerman