7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
که حیف باشد از او غیر او تمنایی
به یاد همه ی شهدا
@shahidan_kerman
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راه رسیدن به شهادت
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
شهید حاج محمد باقدرت
همیشه پیگیر فرمایشات امام خمینی ره بود، دوستانش می گویند وقتی نام امام خمینی ره را می شنید اشک در چشمانش حلقه می زد و می گفت: ما باید بیشتر تلاش کنیم امام ما در غربت حضور دارند.
سرانجام در تاریخ ۲۴ مهر ماه سال ۵۷ به دست نیروهای رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید.
@shahidan_kerman
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار شهید حسن باقری
اگر دو موضوع را رعایت کنید، خداوند شهادت را نصیبتان میکند:
یکی پر تلاش باشید
دوم مخلص باشید
نهم بهمنماه سالروز شهادت حسن باقری
@shahidan_kerman
عملیات بدر و درایت سردار شهید محمدحسین یوسف الهی عبور از کمین دشمن با کر و کور شدن عراقی ها
یک هفته بیشتر به عملیات بدر نمانده بود. این بار هم کار شناسایی با مشکل مواجه شده بود. دو کمین عراقی با فاصله خیلی کمی از هم راه بچهها را سد کرده بودند. کمینها روی دو پد داخل آب بودند. محمدحسین حدود دو ماه تلاش کرد تا بلکه بتواند راهی برای نفوذ پیدا کند، اما نشد، چون فاصله بین این دو کمین تنها یک برکه بود که آبی صاف داشت یعنی هیچ نیزاری نبود که بچهها بتوانند به آن اتکا کنند و پشتش پنهان شوند.
زمان میگذشت و عملیات نزدیک میشد. من باز هم نگرانی خودم را با محمدحسین در میان گذاشتم. همان شب با دو نفر دیگر از بچهها دوباره برای شناسایی راه افتاد، اما این بار با یک بلم کوچک دو نفره وقتی برگشت خیلی خوشحال بود. فهمیدم که موفق شده است. گفتم: چه کار کردی حسین آقا؟ گفت: رفتم جلو تا به کمینها نزدیک شدم. دیدم هر کاری کنم عراقیها من را میبینند راهی هم نداشتم. جز اینکه از وسط آنها عبور کنم. خودم را به یکی از پدهایی که کمینهای عراقی روی آن سوار شده بود رساندم. از سمت راستش آهسته خودم را جلو کشیدم، عراقیها کر وکور متوجه من نشدند توانستم خیلی راحت بروم و برگردم.
روای شهید حاج قاسم سلیمانی
@shahidan_kerman
شهیدی که بیان می کرد نشستن روی قالی من را از یاد محرومان غافل می کند سردار شهید عارف مهندس حاج عبدالمهدی مغفوری
عبدالمهدی با یک موتور با لباس خاک آلود از ماموریت برگشته بود.
با همان لباس آمد خانه ما تا از مادرم من را خواستگاری کند.
مادر و پدرم برای ازدواج من خیلی سختگیر بودند.
او در جلسه اول آشنایی فقط قرآن می خواند مادرم از تلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من می گفت: آقای مغفوری مرد زندگی است.
وقتی ازدواج کردیم جهیزیه من تقریبا از وسایل قیمتی بود و عبدالمهدی که متوجه شد از من خواست ظروف، پرده ها و قالی ها را تعویض کنیم.
با درآوردن پرده های خانه موافقت کردم.
عبدالمهدی روی قالی های خانه نمینشست می گفت: نشستن روی این قالی ها من را از یاد محرومان غافل میکند.
یک فرش ساده؛ مانند حصیر تهیه کرده بود یک گوشه خانه گذاشته بود و زمانی که در خانه بود روی این فرش می نشست.
راوی زهرا سلطان زاده همسر سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
@shahidan_kerman
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی تربیت یافته مکتب امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بود.
در روز اول که هیچ کس با او نبود ، گفت؛ خدا
در روز آخر که همه ملت ها با او بودند باز فرمودند خدا
این رمز موفقیت امام بود.
فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد.
@shahidan_kerman
دیدار از مادر شهید قنبر بهرام نژاد دهم بهمن هزار و چهار صد و یک
دانش آموز شهید قنبر بهرام نژاد در سن شانزده سالگی در سال ۱۳۶۲ به درجه ی رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از دوازده سال مفقودی تفحص شد.
وی بسیار مهربان و دارای شجاعت بود.
مادر شهید بیان کرد کفش هایش را قایم کردم تا به جبهه نرود اما شهید گفت:مادر باید بروم به حمله برسم و در عملیات شرکت کنم.
بار دومی که به جبهه رفت بعد از دوازده سال مادر پیکر فرزندش را در آغوش کشید.
شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات
@shahidan_kerman
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نور شهید ایرج بهرامی
شهیدی که شب های جمعه هنگام دعای کمیل از مزارش نوری مشاهده می شد و همه ی مردم برای تماشای آن نور جمع شدند.
شهید ایرج بهرامی که در سن دوازده سالگی در سال ۱۳۶۵ به درجه ی رفیع شهادت رسید و مزار وی در خوشکار کیسکان از روستاهای شهرستان بافت قرار دارد.
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
نور شهید ایرج بهرامی شهیدی که شب های جمعه هنگام دعای کمیل از مزارش نوری مشاهده می شد و همه ی مردم
از کرامت های شهید ایرج بهرامی شفای بیمار هم می باشد بسیاری از مردم شب های جمعه از سایر مکان ها برای دیدن نور شهید جمع می شدند و این نور را مشاهده و تماشا نمودند.
شهیدی که جایش در بهشت را نشانش دادند.
سردار شهید محمد حسین یوسف الهی زمانی که متولد شد مادر شهید پدرش را صدا می زند که بیا ببین در اتاق چه خبر است.
هنگام ورود پدر شهید به اتاق متوجه روشنایی و عطر و بوی خاصی می شود.
پدر شهید بیان می فرمودند هر زمان محمد حسین از جبهه به خانه می آمد در خانه خودش خود به خود به روی او باز می شد.
هادی برادر شهید یوسف الهی نیز بیان نموده که نیمه شبی دیدم محمد حسین بیدار است.
پرسیدم داداش چرا نخوابیدی؟
من را کنار خودش خواند و گفت: تو جایت را در آن دنیا دیده ای؟
گفتم : مسلم است که ندیده ام.
بعد خودش گفت: امشب جایم را در بهشت نشانم دادند.
به همین خاطر خواب به چشمانم نمی آید.
راوی حمید شفیعی همرزم شهید
@shahidan_kerman