eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ۲۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌸👈گرچه می دانم دیر است! گر چه با دیدنت احساس خشم می کنم. اما می دانم در این شرایط بدترین جبران برایت لمس همین 💞 است. دهانت را باز می کنی تا جوابم را بدهی، که زینب با همسرش وارد اتاق می شوند. سلام مختصری می کنی و با یک عذرخواهی کوتاه بیرون می روی. یعنی ممکن است در وجودت حس شیرین عشق بیدار شده باشد!؟    بیسکویتم را در چای فرو می برم تا نرم شود. 💐ده روز است از بیمارستان مرخص شده ام. بخیه های دستم تقریباً جوش خورده اند، اما دکتر مدام تأکید می کند که باید مراقب باشم. مادرم تلفن☎️ به دست از پذیرایی وارد هال می شود و با چشم و ابرو به من اشاره می کند. سرتکان می دهم که یعنی چی؟😳🤔 لب هایش را تکان می دهد که: ! دست سالمم را کج می کنم که یعنی چیکار کنم!؟ و پشت بندش با لب می گویم: پاشم برقصم؟😅 چپ چپ نگاهم می کند و با دستی که آزاد است اشاره می کند، خاک تو سرت!😁 بیسکویتم در چای می افتد و من در حالی که غرغر می کنم به آشپزخانه می روم تا یک فنجان دیگر برای خودم چای بریزم. مادرم هم خداحافظی می کند و پشت سرم وارد آشپزخانه می شود. – این همه زهرا خانوم دوستت داره. تو چرا یه ذره شعور نداری؟😠 – وااااا! خُب چی کار کنم؟ پاشم پشتک بزنم؟😟 – ادب نداری که!…زود چاییتو بخور حاضر شو. – کجا ان شاالله؟🤔😳 – بنده خدا گفت عروسم یه هفته ست توی خونه مونده. می آم دنبالتون بریم پارکی، جای مثل خودت سرد جواب می دهم.😕 – . مادرم کمک می کند را سر کنم و از خانه خارج می شویم. زهرا خانوم روی صندلی شاگرد نشسته. در را باز می کند و تعارف می زند تا مادرم جلو بنشیند. راننده سجاد است و فاطمه و زینب هم عقب نشسته اند. مادرم تشکر می کند و سوار می شود. “ .من.و.تو.کجا.بشینیم!؟”😳 مادرت می خندد.😃 – شرمنده عروس گلم! یه جوری شده که تو و علی مجبورید با موتورش بیایید. و اشاره می کند به جلو. موتورت کنار تیر برق پارک شده. لبخندی می زنم و می گویم: – دشمنت شرمنده مامان. اتفاقاً از بوی ماشین خیلی خوشم نمیاد.😜    همان لحظه تو پوزخندی می زنی و جلوتر از من سمت موتور می روی. سجاد هم ماشین را روشن و حرکت می کند. پشت سرت راه میفتم. سکوت کرده ای حتی حالم را نمی پرسی. پس اشتباه فهمیده بودم. تو همان سنگدل قبلی هستی.☹️ فقط اگر هفته پیش اشک می ریختی به خاطر شوک و فضای ایجاد شده بود. صدایم را صاف می کنم و می گویم: – دست منم بهتر شده.😝 – . “ .یخ!”  سوار موتور می شوی. حرصم می گیرد. کیفم را بینمان می گذارم و سوار می شوم. اما نه. دوباره کیف را روی دوشم می اندازم و از پشت دستانم را محکم دورت حلقه می کنم. حس می کنم چیزی در من تغییر کرده. شاید دیگر دوستت ندارم. 😔فقط می خواهم تلافی کنم. از آینه به صورتم نگاه می کنی. – حتماً باید این جوری بشینی؟ – مردا معمولاً بدشون نمیاد. اخم می کنی و راه میفتی.😠   👇👇👇👇
🌤 ☘✨سکوتم ناگهانی می شود دلم لبریز عطر می شود همین که قطره چکید از دیده ❤️ هوای سینه من می شود✨☘ 🍃🌸↬ @shahidane1↖️
═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🔔 🔔 ♦ ️کوته فکـــران ! 🍂 من نمی دانـــم دنیایـ🌎 شما چقـدر قیمت دارد⚡ ️امـــا خوب میدانـم که 🌾 دخـــتر پنج ساله ی ،هنـوز چشمش در کوچه و خیابان ، بدنبال ِ میگردد ...😭 🌾 خوب میدانــم که همســر ِ رسالت ِ سنگین ِ زینبی را ، به رخ ِ دشمن کشید و حاضر نشد🚫 در برابر مبادله ی پیکر ِ همسرش⚰ حتی یک ریال از هزینه شود ...👌 🌾 به خـــدای ِ قسم ! دختــر ِ نـُه ساله ی را دیدم که هر بار نام ِ را بر زبان میراند؛ مــروارید ِ اشک 😢 ،در چشمانش حلقه میزند ... 🌾 شیرین زبانی ِ دخترک ِ 🌾 چهره ی معصوم ِ☺ ️دخترک ِ ، ✅ممی اَرزَد به تمام ِ دنیای شما🌍 !! 🌾 با شمایــَم ! با شمایی که از دنیا ، جز ، هیچ نیاموخته اید❌ ! 🌾 مادر که تک پسرش را هدیه کرده ⚡ ️اما شرمنده ی بی بی است که دیگر فرزندی برای ندارد ...😔 🌾 راستی ! از مادر ِ بگویم که صبورانه ، به چشمان ِحبیبش مینگرد و آرام زمزمه میکند ...😭 🌾 بگوئید این دلتنگی ها💔 در بازار ِ دنیــای شما ، چنـــد⁉ ️خــریداریم ...بسم الله . 🔻ددر دنیای شما ، شاید بشود ❤️ را خرید ، ⚡ ️امــــا! در دنیای ما ، نـــَـــه❌ ... 🌾 و صد شکـــر ، که زینت ِ خانه ی ما پرچم ِ است ...💚✨ 🍃🌸↬ @shahidane1
💠⚡️💠⚡️💠 💔 رازیست ڪہ تنهابہ باید گفتـــ .. دلم یڪـــ دنیـا میخـواهد شبیـہ شـما ڪـہ همـہ چیــزش بـوے خــــدا بدهـد... 💔 🌹 ـ-------------~♥~-------------- 🌼ســــــلامـ... 🌸🍃 🍃🌸↬ @shahidane1
💖✨💖 ❤️ #عشق همین خنده های ساده توست وقتی با تمام غصه هایت می خندی تا از تمام غصه هایم رها شوم❣❣ امیر مهدی💖 نازدانه #شهید_حسین_مشتاقی🌹🍃 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🔻 👈این داستان⇦ 《دعوتنامه》 ــ≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤ 🌼اون شب ... بالشتم از اشک شوق خیس بود ... از شادی گریه می کردم😭 ... تا اذان صبح خوابم نبرد 😕... همون طور دراز کشیده بودم و به خدا و تک تک اون حرف ها فکر می کردم... ✨اول ... جملاتی که کنار تصویر اون بود ... هر کس که مرا طلب کند می یابد ... من 4 سال ... با وجود بچگی ... توی بدترین شرایط ... خدا رو طلب کرده بودم ... و حالا ...❗️❕ و حالا ... خدا خودش رو بهم نشون داد👌 ... خودش و مسیرش... و از زبان اون شخص بهم گفت ... این مسیر، مسیر عشق و درده ... اگر مرد راهی ... قدم بردار ... و الا باید مورچه ای جلو بری ... تازه اگه گم نشی و دور خودت نچرخی... به ساعت نگاه کردم⌚️ ... هنوز نیم ساعت تا باقی مونده بود ... از جا بلند شدم و رفتم گرفتم ... جا نمازم رو پهن کردم و ایستادم🍃 ... ساکت ... بی حرکت ... غرق در یک سکوت بی پایان ...💫 - ... من مرد راهم ... نه از درد می ترسم ... نه از هیچ چیز دیگه ای ... تا تو کنار منی ... تا شیرینی زیبای دیدنت ... پیدا کردنت ... و شیرینی امشب با منه ... من از سوختن نمی ترسم ... تنها ترس من ... از دست دادن توئه ... رهام کنی و از چشمت بیوفتم ... پس دستم رو بگیر ... و من رو تعلیم بده ... استادم باش برای ❤️... که من هیچ چیز از این راه نمی دونم ... می خوام تا ته خط اون حدیث قدسی برم ... می خوام عاشقت باشم ... می خوام عاشقم بشی ...❣ دست هام رو بالا آوردم ... نیت کردم ... و ... هر چند فقط برای فرصت بود ... اما اون شب ... اون اولین بود ...✨ 🌸نمازی که تا قبل ... فقط شیوه اقامه اش رو توی کتاب ها خونده بودم ... اون شب ... پاسخ من شده بود ... پاسخ من به ... ‌‌⇦چهل روز ... توی دعای دست هر نمازم ... بی تردید ... اون حدیث قدسی رو خوندم ... و از خدا ... خودش رو خواستم ... فقط خودش رو ... تا جایی که بی واسطه بشیم ... من و خودش ... و فقط ...❤️ و این شروع داستان جدید من و خدا شد ...👌 ... یکی پس از دیگری به سمت من می اومدن ... هیچ سوالی بی جواب باقی نمی موند ... تا جایی که قلبم آرام گرفت ... حتی رهگذرهای خیابان ... هادی های لحظه ای می شدند ... واسطه هایی که خودشون هم نمیدونستن ... و هر بار ... در اوج فشار و درد زندگی ... لبخند و شادی عمیقی وجودم رو پر می کرد ... خدا ... بین پاسخ تک تک اون هادی ها ... خودش رو ... محبتش رو ... توجهش رو ... بهم نشون می داد ... معلم و استاد من شد ...🌸 من سوختم ... اما پای تصویر اون شهید ... تصویری که با دیدنش ... من رو در مسیری قرار داد که ... به هزاران سوختن می ارزید ... و این ... آغاز داستان عاشقانه من و خدا بود ...🌼 ــ* ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ ....💠💫💠 🍃🌸↬ @shahidane1
🍃🌹 💢 گاز #شیمیایـی و #عشــق هر دو می سوزانند؛ یکی پـوست، چشم و جسم را   و دیگری #دل و جان را...   🔻هر دو سوختن ناله ها دارد و نشانها خوب که نه، بد هم نگاه کنی نشـانِ هر دو #سوختن را در او می بینی ولی این سوختن کجا و آن سوختن کجا.... #سوختن #جانبازے #شیمیایی 💥➼‌┅═🔥═┅┅───┄ 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
✨🌸✨🌸✨ وجودتـان را . . . با #عشق سرشته بودنـد و سرنوشت تان را با #شهادت #رزقک_شهادت🌷 🌼ــــ ســــلامــ ... #صبحتــــون_شــھدایــی🌹🍃 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 #کلام_شهیـــــد ❤️عشق به خانواده 💖جواد به خانواده #عشــق میورزید و شماره همسـرش را در گوشی به ۷۲۱ ذخیره ڪرده بود، می گفت فلسـفه این شماره اینه ڪه در هفت آســمان و دو عـالم یڪ نفر همسـر من نمیشه.. #مدافـــع_حــــرم #شهیـــد_جــــواد_محمـــدی🌹 #یـادش_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 ❤️سلام بر عاشقانی که مشق #عشق و #شهادت را بر سنگر مدرسه مقدم دانستند🌷 #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🔷🔹🔹 #ڪلام_شهیـــــد ❤️عشق به خانواده 🌸جواد به خانواده #عشــق میورزید و شماره همسـرش را در گوشی به ۷۲۱ ذخیره ڪرده بود، می گفت فلسـفه این شماره اینه ڪه در هفت آســمان و دو عـالم یڪ نفر همسـر من نمیشه.. ▫️مدافـــــع حـــــرم▫️ #شهیـد_جــــواد_محمـــدی🌹 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌺🍃 °•{مدافـــــع حـــــرم 🍃🌹}•° ●گفتنـــــد ڪـہ تا صبـــــح فقط یڪـــــ راہ اسٺـــــــ با فقـــــط فاصلہ‌ها ڪـــــوتاہ است● ●هرچند ڪــــہ رفتنــــد، ولـــــــے بعــــــــــد از آن هر این خاڪــ زیارتــــــــــگاہ اسٺــــــــ ● ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا خوشا آنانــــ ڪہ جانان مـےشناسند طریق #عشق و ایمانــــ مـےشناسند بسـے گفتیم و گفتند از #شهیــــدان شهیــــدان را شهیــــدان مےشناسند #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا وجودتـان را . . . با #عشق سرشته بودنـد و سرنوشت تان را با #شهادت #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
عده ای در #عشق بی حد میشوند مثل #سجاد_زبرجد میشوند #کلام_شهید اگر ما در راه امام زمان (عج) نباشیم بهتر است #هلاڪ شویم و اگر در راه امام زمانمان #استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت ڪنیم ، زیرا شهـادت زندگی ابـدیست... #شهید_سجاد_زبرجدی شـــهیــــد ابـــراهیـــــم همـــــت @ebrahimhemmat_ir @ebrahimhemmat_ir
🌷🍃 🍃 | | عشق به خانواده⇩ جواد به خانواده میورزید و شماره همسرش را در گوشے به ۷۲۱ ذخیــــره ڪرده بود، مےگفت فلسفه این شماره اینه ڪه در هفت آسمان و دو عـالم یڪ نفر همسر من نمیشه...😌♥️ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
| اخلاق شهدآ ♥️🌱| عادٺ داشٺ اگر یڪ روز خانہ نمےآمد،حتما فردا با یڪ دستہ گل بہ دیدݩ ‌مےرفت 😌 بہ همسرش گفته بود تو اولم نیستی ⇜اول خدا ⇜بعد سیدالشهدا ⇜بعد ☺️ 🌹 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
❤️ مـا همـانیـم که از تـو غفلـت کردیـم 💚بـا همه آدمیـان غیـر خلـوت کردیـم سـال هـا می گـذرد، بـرگـردیـم💛 و مشخـص شـده مـاییـم که کردیـم 🌿🌿 ✨یا صاحب الزمان مولای مهـ❤️ـربانم✨ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
: نمــازِ دو رکعت است، رکعتِ اول در دنیــا رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله وضوی آن صحیح نیست مگــر با ... ❤️ 🕊 📿
🦋 رژ قرمزش را میزند💄 عکسش را در اینستا منتشر میکند🤳 و از نیامدن گله دارد😐 دوست من اینجا صحبت درمیان است ❣ ؟! :/ @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا میتوانی از صبر بگو ،از گذشت و ایثار که این این سه خود جوهر اخلاص اند و :))"♥️ پاکیزه کردن قصد و عمل و نیت است از غیر خدا ، جلای است 🌱 @shahidane1
شراب را جز در نبرد نمی دهند؛ ولاجرم مے الست را باید در ها یافت و مصداق اکمل مستان بہ پیوستہ است. @shahidane1
💔 : روزے ڪہ حسن باقری شد من فکر می کنم برای و بچه های و کسانی که حسن باقری را می شناختند هیچ چیز به اندازه شهادت حسن، سنگین نبود... ✍فکه ، سرزمینی است که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد. دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. فرمانده ای که هدایت عملیات ها را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده می گرفت. مقر دشمن را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هر دو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند.آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱ 🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران @shahidane1
🌹 زیباترین عبارٺ دنیا سلام بود همیشہ مستحق احترام بود ازلطف بیڪران شما مےڪشم نفس آقا بدون تو ڪارم تمام بود ❤️ ❤️
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام گداے تو از هرڪسے ڪه پا بخورد تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد تمام دغدغہ‌اش حسرٺ همین جملہ‌سٺ خداڪند ڪه مسیرم بہ بخورد ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ