شـھیـــــــدانــــــہ
رمــــــان_مدافــــع_عشق💞 #قسمتــــ_چهلم ۴۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♨️کلافه دستت ر
رمــــــان_مدافــــع_عشق💞
#قسمتــــ_چهل و یکم ۴۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎 ماشین خیابان را دور می زند و به سمت راه آهن حرکت می کند. چادرم را روی صورتم می کشم و پشت سرم را نگاه می کنم و از شیشه عقب به گنبد طلایی خیره می شوم😐. “چقدر زود گذشت! حقا که بهشت جای عجیبی نیست! همین جاست. می دانی آقا؟ دلم برایت تنگ می شود. خیلی زود❗️”
نمی دانم چرا به دلم افتاده بار بعدی تنها می آیم.😔 کاش می شد نرفت! هنوز نرفته، دلم تنگ شده. بغض چنگ به گلویم می اندازد. اشک از کنار چشمم😢 روی چادرم می چکد. نگاهت می کنم. پیشانی ات را به شیشه چسبانده ای و به خیابان نگاه می کنی. می دانم که هم خوشحالی، هم ناراحت. خوشحالی به خاطر جواز رفتنت. ناراحتی به خاطر دو چیز. این که مثل من هنوز نرفته دلت برای مشهد پر می زند و دوم این که نمی دانی چطور به خانواده ات بگویی که می خواهی بروی. می ترسی نکند پدرت زیر قول و قرارش بزند.😔
دستم را روی دستت می گذارم و فشار می دهم. می خواهم دلگرمی ات باشم.❤️
– علی❗️
– جان!
– بسپار به خدا.✨
لبخند می زنی و دستم را می گیری.☺️
زمان حرکت غروب بود و ما دقیقاً لحظه حرکت قطار 🚉 رسیدیم. تو با عجله ساک را دنبال خودت می کشیدی و من هم پشت سرت تقریباً می دویدم. بلیط ها را نشان می دهی و می خندی.😁
– بدو ریحانه! جا می مونیما❗️
تا رسیدن به قطار و سوار شدن، مدام مرا می ترساندی که “الآن جا می مونیم.”
واگن اتوبوسی بود🚃 و من مثل بچه ها گفتم حتماً باید کنار پنجره بشینم. تو هم کنار آمدی و من روی صندلی ولو شدم. لبخند می زنی و کنارم می نشینی.😊🌹
– خب بگو ببینم خانوم! سفر چطور بود❓
چشم هایت👀 را رصد می کنم. نزدیک می آیم و در گوشت آرام می گویم: تو که باشی همه چیز خوبه.👌
چانه ام را می گیری و فقط نگاهم👀 می کنی. آخ که همین نگاهت مرا رسوا کرد.
– ریحانه از وقتی اومدی توی زندگیم، همه چیز خوب شد. همه چیز.💞
سرم را روی شانه ات می گذارم که خودت را یک دفعه جمع می کنی.
– خانوم حواسم نیست، تو هم چیزی نمیگی❗️ زشته عزیزم! این کارا رو نکن. دو تا جوون می بینن و دلشون می خواد. اون وقت من بیچاره دوباره دم رفتن پام گیر میشه.🙁
می خندم و جواب می دهم: چشششششم آقاااا❗️ شما امر کن! البته جای اون واسه جوونا دعا کن.🍃✨
– اون که روی چشم. دعا می کنم خدا یه حوری بهشون بده.
ذوق زده لبخند می زنم که ادامه می دهی: البته بعد از شهادت.🌹🕊
و بعد بلند می خندی. لبم را کج می کنم و به حالت قهر می گویم: خیلی بدی! فکر کردم منظورت از حوری منم❗️
– خب منظورم شما بودی دیگه. بعد از شهادت، شما می شی حوری عزیزم.❣
رویم را سمت شیشه برمی گردانم و می گویم: نه خیر دیگه قبول نیست. قهر قهر تا روز قیامت.
– قیامت که نوکرتم ولی حالا قَهر نکن، گناه دارما. یه روز دلت تنگ می شه برام خانوم.
دوباره رو می کنم سمتت و نگاهت👀 می کنم. در دلم می گذرد: ” آره دلم برات تنگ می شه. برای امروز. برای این نگاه خاصی که بهم می کنی.”😔
یک دفعه بلند می شوم و از جایگاه کیف و ساکها، کیفم را برمی دارم و از داخلش دوربینم📷 را بیرون می آورم. سر جایم می نشینم و دوربین را جلوی صورتم می گیرم.
– خب می خوام یه عکس یادگاری بگیرم. زود باش بگو سیب.📸
می خندی😁 و دستت را روی لنز می گذاری.✋
– با این قیافه ی کج و کوله من❓
– نه خیر. به سید توهین نکنا❗️
– اوه اوه چه غیرتی❗️
و نیشت را به طرز مسخره ای باز می کنی. به قدری که تمام دندان هایت پیدا می شود.😁
– این جوری خوبه⁉️
می خندم و دستم را روی صورتت می گذارم.
– اِاِاِ نکن دیگه! تو رو خدا یه لبخند خوشگل بزن.😌
لبخند می زنی و دلم را می بری.😍
– بفرما خانوم.
– بگو سیب🍎
– نه….نمیگم سیب❕
– باز اذیت کردی❓
– میگم… میگم.
دوربین📸 را تنظیم می کنم.
– یک… دو… سه. بگو❗️
– شهیییید.🌹🕊
قلبم با ایده ات کنده و یادگاریمان ثبت می شود.💞
ــ* ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ
#ادامــــــہ_دارد....💖💫💖
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
─┅═✨🌹✨═┅─
💠 سجاد به دعا مادر و توسل به امام رضا (ع) عقیده خاصی داشت.
🔸در دوران آموزش از من خواست که برای اینکه دوره آموزشی خود را در مشهد سپری کند برایش دعا کنم.
🔹من هم 5000 صلوات برای او نذر کردم و خوشبختانه در طی اتفاقاتی او به آروزی خود رسید و به مشهد منتقل شد و حدود 4 ماه در جوار حرم امام رضا (ع) مشغول خدمت به جمهوری اسلامی ایران بود و هر سال حداقل یک مرتبه به پابوس این امام عزیز می رفت.🍃✨
راوی #مادر_شهید
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#شهید_سجاد_زمانی_بابگهری🌹🍃
🌸《ســــالــروزولادت》🌸
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
•••✾❀🕊🌹🕊❀✾•••
پـندارما ایـن اسـت
که مـا مانده ایـم
و شــهدا رفــته اند
امـا حقـیقت آن اسـت
که زمـان ما را با خـود برده است
چه خـوش ساعـتی بـود
ساعـت شـهادتـشان
خوشـا به سعـادتـشان
✨➼┅══┅┅───┄
🔻 #بسیجی_شهید_«احسان_کشاورز» در سال 1347 در تهران چشم به جهان گشود.
🔻وی در تاریخ 13 دی 1365 در منطقه باختران به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
#بسیجی_تخریبچی
#شهید_احسان_کشاورز🌹🍃
《ســــالروزشهادتــــ》
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
4_5832469045693122120.mp3
1.66M
🔸تعاون
#صــــوتــــــ۸☢
یکی از نکات شخصیتی سیدمجتبی که من و مجذوب خودش کرده بود روح تعاون و همکاری ایشان بود
ما تحت فرماندهی ایشان درکنار شهرکی در حاشیه رودخانه بهمن شیر مستقر بودیم
یکی از روزها سید فرغونی دستش گرفت و گفت...
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🔸تعاون #صــــوتــــــ۸☢ یکی از نکات شخصیتی سیدمجتبی که من و مجذوب خودش کرده بود روح تعاون و همکاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣پنجشنبه ها یاد اموات و شهدا❣
#علمــــــدارجبــــهہ_ها⇩
🌸 #حاجی_بخشی پیر است، اما شیر است! روحیه اش مانند حزب اللهی های ۱۹-۲۰ ساله ی دهه ۶۰ است اسلحه دارد با یک قطار فشنگ بر دوش و فقط او اسلحه دارد اما کسی از او نمی ترسد، کناره نمی کشد، نگران نمی شود؛ برعکس! همه پا بلندی می کنند تا این پیر مرد مسلح را ببینند، برخی او را نمی شناسند اما آن عده دیگر رفقایشان را صدا می کنند و می گویند فلانی حاجی بخشی! حاجی بخشی! در این میان نگاه کودکان به پیر مرد از همه جالب تر است،برخی به کمک پدرشان توفیق دیدن حاجی نصیبشان می شود و برخی دیگر شاید با خود می گویند کاش اکنون بزرگ بودم تا بتوانم یک تنه جمعیت را کنار زده و حاجی بخشی را یک بار سرتا پا نگاه کنم.👌🌹
(ان شاالله با رفقاےشهیدشان محشور بشوند)
#حاج_ذبیح_الله_بخشــے《حاجی_بخشی》
●ســــالروز درگذشتشان●
شادےشان #صلوات🍃🌸
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸اذان گــفتــــن مدافع حرم
#شهیدحامد_بافنده
در حرم مطهر #حضرت_رقیه (س)
#قبــل_شهادت حتما گوش کنید👆
صدایی بسیارزیبا و دلنشین👌
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🔸اذان گــفتــــن مدافع حرم #شهیدحامد_بافنده در حرم مطهر #حضرت_رقیه (س) #قبــل_شهادت حتما گوش کنید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـ≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
#شهیــد_زارعــی سرباز مرزبانی نیروی انتظامی بود که حین انجام وظیفه و پاسداری از مرزهای میهن اسلامی بر اثر عبور از روی مین در بانه کردستان به درجه رفیع #شهادت نائل شد.❣
ـ°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
#شهیــدمحســن_زارعــــے🌹🍃
《ســــالــــروزشــھــادتــــــ》
▓پنجـشنبـه و یادشهدا با صلوات🌸
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#شهــــــداےمــــداح👆 شمــــاره(🔟) ـ°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• #فرازےازوصیتــــنامه⇩ ـ∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
#شهــــداےمــــــداح👆
#شمــــــاره(1⃣1⃣)
🍃🍃🌹
#فرازےازوصیتنــــامه👇
💠برادرها برخیزید که اسلام به #خون نیاز دارد
و بسیار خوشحالم که بعد از بیست سال عمر توفیق این را یافتم که در صف #سربازان_امام_زمان{عج} قرار بگیرم
و بسیار خوشحالم که در یک چنین زمانی هستم که خداوند #بهشت را خیلی ارزان به فروش گذاشته است 🌸
ـ≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥
👈به یادذاکرومداح ومریداهلبیت{ع}
↯بسیجــــی گمــنــــام↯
" #شهیــد_نقــی_خیــرآبــادی"🌹🍃
شادےروحش #صلوات🌼
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖