°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم لبنانی
ڪه اهـــــل کانـــــادا بود
#شهید_حمزه_علی_یاسین🕊🌹}•°
#زندگینـــــامہ
▫️«حمزه علی یاسین» در ۲۷ ژانویه ۱۹۹۴ میلادی، در "مونترآل" یکی از شهرهای بزرگ کانادا به دنیا آمد. خانواده او اصالتا از اهالی روستای «عباسیه» واقع در جنوب لبنان هستند و از اقوام همسرِ دبیرکل حزب الله به شمار میروند.
▫️«حمزه» چند سال قبل به لبنان برگشت و به عضویت «حزب الله لبنان» درآمد.
▫️با آغاز جنگ علیه تروریستهای وهابی در «سوریه»، «حمزه» جهت شرکت در جنگ برای دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) عازم این کشور شد و در ۲۵ جولای ۲۰۱۴ میلادی، در این جهاد مقدس به #شهادت رسید و در موطن پدریاش به خاک سپرده شد.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#اخلاص_شهـــــدا
◽️بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته!!
فقط زمانی متوجه میشدی که لباسهای تمیز، روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده ..
◽️اگر چه ظاهرش رختشوییست،
اما روح و باطنش " تهذیب نفس " بود..
#اخلاص
#تهذیب_نفس
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
◽️مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم؛ نعمت #ولایت_فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل #شهیدانمان لبیک بگوییم.
°•{ســـــردار والامقام
#شهید_حاجحسین_همدانی🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻شهید دفاع مقدس🔻
#شهیـد_علـــــی_مزارعـــــی🌷
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#جمعـــــہ
☀️ ۴ مـــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۲۳ ذیالقعده ۱۴۴۰
🌲 26 ژوئیــــــه 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #اَللَّهُـمَّصَلِّعَلیمُحَمَّـدٍﷺوَآلِمُحَمـَّدﷺ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️حضرت بقیةالله الاعظم (عجلالله تعالی فرجه الشریف)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
📄 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ
▫️ازش میپرسم درد داری؟
▪️میگه : نه زیاد
▫️میخوای مسڪن بهت بدم؟
▪️نه
▫️میگم : هر جور راحتی
🔻لجم گرفته ازش ...
با خودم میگم :
این دیگه ڪیه ؟!
دستـــــش قطع شده؛ صـــداش هم
در نمییاد.
#علمدار_جبههها
#شهید_حاج_حسین_خرازی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_چهاردهم 《من و خدای امیرحسین》
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_پانزدهم
《دستهای خالی》
📌توی این حال و هوا بودم که جلوی یه ساختمان بزرگ، با دیوارهای بلند نگه داشت ... رفت زنگ 🛎 در رو زد ... یه خانم چادری اومد دم در ... چند دقیقه با هم صحبت کردند ... و بعد اون خانم برگشت داخل ... .
دل توی دلم نبود💓 ... داشتم به این فکر میکردم که چطور و از کدوم طرف فرار کنم ... هیچ چیزی به نظرم آشنا نبود ... توی این فکر بودم🤔 که یک خانم روگرفته با چادر مشکی زد به شیشه ماشین ... .🚖
انگلیسی بلد بود ... خیلی روان و راحت صحبت میکرد ... بهم گفت: این ساختمان، مکتب نرجسه. محل تحصیل خیلی از طلبههای غیر ایرانی ... راننده هم چون جرأت نمیکرده من غریب رو به جایی و کسی بسپاره آورده بوده اونجا ... از خوشحالی گریهام گرفته بود ...😭
چمدانم 🎒رو از ماشین بیرون گذاشت و بدون گرفتن پولی رفت ... .
اونجا همه خانم بودند ... هیچ آقایی اجازه ورود نداشت ... همه راحت و بی حجاب تردد میکردند ... اکثر اساتید و خیلی از طلبههای هندی و پاکستانی، انگلیسی بلد بودند ... .👌
حس فوق العادهای بود 😍... مهمان نواز و خون گرم ... طوری با من برخورد میکردند که انگار سالهاست من رو میشناسند ... .
مسئولین مکتب هم پیگیر کارهای من شدند ... چند روزی رو مهمانشون بودم تا بالاخره به کشورم برگشتم ... یکی از اساتید تا پای پرواز ✈️ هم با من اومد ... حتی با وجود اینکه نماینده کشورم و چند نفر از امورخارجه و حراست بودند، اون تنهام نگذاشت ... .😊
سفر سخت و پر از ترس و اضطراب من با شیرینی بسیاری تموم شد که حتی توی پرواز ✈️ هم با من بود ... نرفته دلم برای همهشون تنگ شده بود ... علیالخصوص امیرحسین که دست خالی برمیگشتم ... .💔😔
اما هرگز فکرش رو هم نمیکردم بیشتر از هر چیز، تازه باید نگران برگشتم به کانادا باشم ... .😔
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @zahrahp
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــرگـےازخــاطــراتــــ
#خاطره_خانوادگــی
#تربیت_علیرضــا
💠 مصطفی اصلا دوست نداشت پسرش لوس باشد مثلا در مورد غذا خوردن تأکید میکردند که بسم الله بگوید و به او می گفت هر کاری را که شروع می کنی به بسم الله بگو...
💠 یک سری چیزها را به خود علیرضا میگفت مثلا میگفت سعی کن نترسی هیچ وقت.
وقتی با هم کشتی میگرفتند همیشه به علیرضا میگفت سعی کن نترسی و حمله کن.
💠 خیلی دوست داشت به مراسم عزاداری ها و مسجد ببردش.
خودش اگر نمیتوانست میگفت با دیگران حتما برود خیلی تاکید داشت شجاع بار بیاید...
راوی 👈 همسر شهید
👈علیرضا فرزند
#شهیدمصطفیاحمدےروشن
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــرگـےازخــاطــراتــــ
#شهید_رضـــــا_دادبیـــــن🕊🌹
▫️یک هفته پس از شهادتش میگذشت وقتی پدر بالای جنازهی رضا رسید، هنوز از زخم کتفش خون میآمد؛ پدر فوری یک پارچه آورد و به خون آغشته کرد. گفت: میخواهم این پارچه رو به منتقم خون شهداء، #حضرت_مهدی (علیه السّلام) هدیه کنم.
راوی 👈 پدر شهید
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯