میگنآدمها
خیلـیشبیهڪتابهاییڪه
میخونند؛میشـن...
رفیق . . . !
نزارخاڪبخوره روۍتاقچه
اگرمیخواۍبندهواقعیباشی،
قرآنبخون وعملڪن
بعدشبیهاونۍمیشیڪهخدامیخواد...
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
【 ݥڪٺݕۮࢪسشۿۮݳ🇵🇸 】
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_شانزدهم ] نیمه شب بود که به آپارتمانم رسیدم.
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_هفدهم ]
افشین قرار بود به دیدنم بیاید. توپش پر بود. این چند روزه از حال و روزم بی خبر بود. از همان روزی که به ویلا رفتم گوشی ام خاموش توی داشبرد ماشینم افتاده بود. انگار خیلی نگران شده و چندین بار به آپارتمانم آمده بود و کسی نبود در را به رویش باز کند. از دوستانم حالم را پرسیده و به چند تا از پاتوق های پارتی سرک کشیده بود اما اثری از من نیافته و نگران شده. کارم که تمام شد به خرید رفتم و گوشی را از داشبرد برداشتم و روشن کردم. سیل پیام و تماس های بی پاسخ افشین قبل از حضور خودش، فحش بارانم کردند. غذا گرفتم و حسابی خرید کردم و او را دعوت کردم برای صرف شام. قیافه ی گرفته و اخم آلودش توی چارچوب درب آپارتمان پیدا شد. مجبور بودم علی الحساب بگذارم هرچه دل تنگ و نگرانش می خواهد بارم کند. مجبور؟؟؟؟ حسام و اجبار؟!؟! چه شده بود؟ انگار خودم هم قبول داشتم توی حجمه ی تنهایی ام فقط افشین برایم مانده بود و بس. نمی خواستم به راحتی اورا از دست بدهم و در تنهایی مطلق دست و پا بزنم. مهربانی ام با افشین بی دلیل نبود. کنار کشیدنم از غرور و قبول اجبار، تنها برای از دست ندادن آخرین بازمانده بود... افشین... چقدر او را به خاطر خودم هم که شده دوست داشتم.
_ خیلی بیشعوری...
خندیدم و گفتم:
_ ممنون رفیق بیشعوری از خودته. بفرما... دم در بده.
_ چی بهت بگم که لایقت باشه؟
_ هر چه میخواهد دل تنگت بگو
افشین ابرو بالا انداخت و بهت زده گفت:
_ بسم ا...
بین انگشتش را به حالتی مسخره و مثل زنهای خرافاتی گاز گرفت و با تعجب گفت:
_ جن زده شدی پسر؟! الان چیکار کنم؟ چی بگم؟!
_ خره... بیا شام از دهن افتاد.
_ نه... نه... شام چی؟ فعلا بذار بارت کنم تا فرصت به این خوبی به دست آوردم. کدوم گوری بود خبر مرگت؟
_ افشین اون روم داره بالا میاد ها... بیا شام بخوریم مفصل برات تعریف می کنم.
شام را که خوردیم برایش گفتم اما نه همه چیز را... از درد تنهایی و ترسم نگفتم. از فکرهای بیهوده و سردرگمی ام نگفتم. فقط گفتم دوست داشتم چند روزی باخودم خلوت کنم و تنها باشم.
_ النا چطوره؟
اخمی کرد و چیزی نگفت
_ چی شده؟
_ تو خفه... هر چی میکشم از دست توعه.
_ نکنه باهاش به هم زدی؟
_ بمیر... زبونتو گاز بگیر. مگه دوست دخترمه که بهم بزنم؟ نامزدمه. پاره ی قلبمه.
_خب حالا... حالمو بهم زدی. چی شده خب؟!
_ بخاطر تو رفتم چند تا از پاتوق پارتی ها که پیدات کنم. گفتم لابد بازم خوره پارتی افتاده به جونت. توی یکی از پارتی ها دستگیر شدم. به فلاکت تونستم ثابت کنم من اونجا کاره ای نبودم. النا فهمید فکر کرد رفتم پارتی... الانم باهام قهره. شدید دلخوره و به این راحتی ها از موضعش پیاده نمیشه.
خندیدم. از ته دل. نه برای قهر النا یا برای بلایی که سر رابطه شان آمده بود. قیافه ی افشین جلوی چشمم آمد که مأمورها او را گرفته بودند. روی کاناپه ولو شدم
_ رو آب بخندی کثافط...
بریده بریده وسط خنده گفتم:
_ به جون افشین خودم با النا حرف میزنم. چی به مأمورا گفتی؟ ...
_ لازم نکرده... مشکل منه و خودم حلش میکنم. فقط برا خودم متأسفم که اینقدر برا نامزدم بی اعتبارم...
_ ببند بابا... دختره حق داره... از وسط پارتی کشیدنت بیرون. به من احتیاج داری روباه جان، که دمت بشم و شاهدت.
و باز هم خندیدم و افشین حرص می خورد.
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
【 ݥڪٺݕۮࢪسشۿۮݳ🇵🇸 】
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_هفدهم ] افشین قرار بود به دیدنم بیاید. توپش
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_هجدهم ]
تا نزدیک نیمه شب افشین مهمانم بود. با النا تماس گرفتم. توپش حسابی پر بود. کمی هم با من سر سنگین حرف می زد. خیلی شاکی و در لفافه به من فهماند که اگر اخلاق افشین تغییر کرده و پایش به پارتی وا شده، آنرا از چشم من می بیند. در واقع خیلی شیک و مجلسی انگ رفیق ناباب بر پیشانی ام چسبانده شد. به النا حق می دادم اما عجیب پا روی غرورم گذاشته بود و با این حرف شأن و ارزشم را خیلی پایین آورد. گذشته از داغ حرف النا، به خاطر خودم و از دست ندادن افشین گفتم:
_ النا، تو از بچگی منو میشناسی. می دونی تو چه شرایطی بزرگ شدم. من و افشین رفیق گرمابه و گلستان هم بودیم اما همیشه نیمه ی بیشتر وجود افشین برای تو بی قرار بود. سر رفاقت چندین ساله مون اسیر این قضیه شده. خودت منو میشناسی من نه به کسی باج میدم نه برا کسی تره خرد می کنم و نه بخاطر کسی خودمو کوچیک میکنم و رو میزنم. من وابستگی افشین رو به تو میدونم و از همون بچگی که بخاطر تو دست و پاش شکست همیشه نفر سوم بین خودم و افشین دیدمت. من هرگز به افشین نگفتم همراهم باشه. نه اهل ... خوردنه و نه پارتی رفتن و ... . همیشه یه النا وجود داشته که بخاطر اون خودشو از این مسائل دور کرده و البته به منم تذکر می داد که بتونه مانعم بشه. اما زندگی من با افشین زمین تا آسمون فرق داره. الانم اگه زنگ زدم فقط و فقط بخاطر اول افشین و بعد عشقش به تو و در آخر هم خود تو بوده. نمیخوام بخاطر یه سوءتفاهم بینتون شکرآب بشه. الآنم مختاری، میدونم اونقدر افشین دوست داره که اگه بگی همین الآن قید حسامو بزن بی صدا بلند میشه میاد پیشت. صداتو رو پخش میزنم که بشنوه. بگو...
تمام قلبم از حرف النا فشرده بود و بدتر نگران این بودم افشین را تا لحظاتی دیگر از دست بدهم...
_ باشه... آشتی... خودت همیشه میگی حسام داداشمه. باشه... بمونین براهم ولی افشین به جون خودت فقط کافیه یه بار دیگه اینجوری اذیتم کنی... خداحافظ
و تلفن را قطع کرد. گوشی را همانجا روی کاناپه گذاشتم و به آشپزخانه رفتم و خودم را با شستن میوه مشغول کردم. درست پنج ماه از فوت پدر و مادرم می گذشت. با مادربزرگم سر مزارشان رفته بودیم. عمه، شوهر عمه، نازنین دخترعمه ی پانزده ساله ام و مامان و بابا... همگی در یک ردیف توی یک قطعه از آرامستان بودند. بعد از آن زلزله مادربزرگ ترتیبی داد همه ی اجساد را به شهر خودمان بیاورند که حداقل پنجشنبه ها را در مزار با آنها سر کنیم. من مانده بودم و مادربزرگم که مقبره ششم را برای خودش خریده بود که هم ردیف آنها شود. پنجشنبه ها غروب که باز می گشتیم لحظه شماری می کردم برای هفته ی بعدی و مزارگردی با مادربزرگ و دراز کشیدن روی سنگ مزار مامان و بابا. توی کوچه افشین از دیوار منزل مادربزرگ بالا رفته بود تا از درخت آلویی که شاخه اش از دیوار افتاده بود گوجه سبز بچیند، برای النا که دختربچه ای چهارپنج ساله بود. چشمش که به ما افتاد هول کرد و از دیوار سقوط کرد و دست و پایش شکست. چند روز بعد با مادربزرگ به منزلشان رفتیم برای عیادت و از آنجا دوستی ما آغاز شد.
_ النا حرف بدی زد؟ من معذرت میخوام.
ظرف میوه را با خود آوردم و گفتم:
_ مهم نیست. حق داشته. زودتر برین سر خونه زندگیتون کشتین ما رو...
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
#رهبرانہ💕
﮼𖡼 هر دل❤️
که بسوی دلربائی نرود🥰
والله که بجز سوی فنائی نرود👌
﮼𖡼 ای شاد☺️
کبوتری که صید عشق است🕊
چندانکه برانیش بجائی نرود✋
#مولانا /✍
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
•(🌼🌛)•
#مروارید_صدف🦋
بانوجان....!🧕🏻
کم خردان متعقدند اگر حجاب برداشته شود آنگاه زن آزاد است😏
#لحظه_ای_تفکر🧐
چه کسی به نام آزادی دیوار خانه اش را برمیدارد....؟🙃😉
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
#ویتامین_خنده 😆
امروز رفته بودم شهردارى واسه انجام كار ساختمانى
كارمنده پرسيد :
مالكي يا مملوك ؟
وكيلي يا موكل؟
موجرى يا مستاجر؟
منم گفتم الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب !!!
گفت چی میگی!
گفتم مگه جوشن کبیر نمیخونی؟
انداختنم بیرون پروندهمم پاره کردن😒😂
#خنده_حلال
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
#شهدا...
#کسایی_ک_شهید_نمیشن!!!
....♡....♡...
شہدا ضررنڪردند
ما در معـرض خطـریم
ڪسانـی ڪه شہید نمیشن
دو دستہ هستن:
یـا هنوز لیاقت پیدا نڪردن!
یـا لایق هستن ولـی مأموریتـی دارن
ڪه باید انجام بـدن . . .
اگر دلت شہادت میخواد
بگرد و مأموریت رو پیدا ڪن
خلقتت بیہوده نیسـت!
برای ڪاری آفریده شـدی؛
پیداش ڪن و به بهترین
شڪل انجامش بده 🖐🏽♥️
تا زنـدهایم رزمنـدهایم
#شهیدانه♥🕊
#رسالت✨💌
#بصیرت✨🤩
#شهادت♥️✨
اللهم الرزقنا شهادت...الهی آمین
⇠|♥️|•• #شهیدانهツ
⇠|♥️|•• #نظامیツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
شہدا . . .
وقتی با شهدا رفیق میشویم متوجه
صفای آنها میشویم. آخر تیپ زدن
و مد بودن شهدا هستند که تیپ زدند
و یوسف زهرا به آنها نظر کرد.
⇠|♥️|•• #شهیدانهツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
خیره بر
عکستان مۍگویم...
خوشــا راهے
ڪھ پایانش شھــادت است!🙃❤️
#شهیدآرمانعلیوردی🌿
⇠|♥️|•• #شهیدانهツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
بعضـۍازآیاتهسـتڪهوقتۍمیخوانیـم؛
شرمندھخـدآمیشویـم...
مثـلاینآیِہ:
«اَلَیـْسَاللهُبِڪآفٍعَبـْدَهُ
آیاخـدآبرآیبنـدهاَشڪافۍنیسـت؟🦋 ⃟
⇠|♥️|•• #تلنگرانهツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
لبخندِ خُدا🍃]°
بَستھ بھ لبخندِ حُسین است
پَس باش↶
پےِ آنچھ خوشایَندِ حُسینـ♥️" است
#ݕیوڱرافے✨
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
⇠|♥️|•• #پروفایلツ
⇠|♥️|•• #دخترانہツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
⇠|♥️|•• #پروفایلツ
⇠|♥️|•• #دخترانہツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
⇠|♥️|•• #پروفایلツ
⇠|♥️|•• #دخترانہツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
⇠|♥️|•• #پروفایلツ
⇠|♥️|•• #دخترانہツ
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
🌹یاد آوری اعمال قبل از خواب🌹
حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب :
👌😘
1. قرآن را ختم کنید
(=٣ بار سوره توحید)
💙
2. پیامبران را شفیع خود گردانید
(=۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین)
💛
3. مومنین را از خود راضی کنید
(=۱بار: اللهم اغفر للمومنین و المومنات)
💞
4. یک حج و یک عمره به جا آورید
( ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر)
❤️
5. اقامه هزار ركعت نماز
(=٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» )
😍
آیا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم ؟
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
پایان فعالیت امروز🦋
شبتون شهدایی🌗✨
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
✋🏻روزمون رو با نام خدا و سلام به چهارده معصوم شروع میکنیم
💛بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ💛
السلام علیکَ یا رسولَ الله🧡🍀
السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین💛☘
السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ❤️🌿
السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی💙🌱
السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ💚🥀
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ♥️🌱
السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ💖🌱
السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ🧡🍃
السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ💛🍃
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی❤️🍀
السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ💙🌿
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی💚🌿
السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری♥️🌿
السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان🌼💖🥀
و رحمة الله و برکاته🌙🙃🖐🏽
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌱✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌱✨
#شادی_روح_شهدا_صلوات
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
【 ݥڪٺݕ ۮࢪس شۿۮݳ 】
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جرعهای از زلال قرآن
📖سوره مبارکه سباء، ۳۸
💠 وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَٰئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ
💠 و کسانی که برای انکار و ابطال آیات ما تلاش میکنند و میپندارند از چنگ قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب (الهی) احضار میشوند!
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
✍ #حدیث_روز
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) :
براى هر حاجتى كه داريد ، حتى اگر بند كفش باشد ، دست خواهش به سوى خداوند عز و جل دراز كنيد ؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند ، آسان (برآورده) نشود.
📚( بحار:۹۳/۲۹۵/۲۳)
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا ارزشِ زن، نصفِ مَرده؟!!
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ما در اندیشه بودیم که چگونه میتوان از ظاهر معمولی این لحظهها به باطن اسرارآمیز آن سفر کرد؟!!!
🔰#شهید_آوینی
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🗓 پنجم اردیبهشت، سالروز شکست حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس و شهادت سردار شهید محمد منتظرقائم گرامی باد.
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
40.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 سلام فرمانده در بحرین 💥
بسیار زیبا....🌷
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شهر آزادی اسیر این و آن است
در خانهام آزادیام را دوست دارم
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
-------•••🕊•••-------
@Iran_gavi🌱
-------•••🕊•••-------