eitaa logo
شَھـــیدانہ‌تٰا‌شَھــ🖤ـــٰادَتْ
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
262 ویدیو
26 فایل
#تابع‌قوانین‌جمھورۍ‌اسلٰامے💚⛓ ڪپی‌رمان‌حرام❌ چنل‌هاۍ‌دیگرمون‌درایتا🌱 @morabaye_shirin @istgahkhoda @DelSheKastE31 @banooye_IdeaLL شرایط @Sh_shahidane
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌النور‌🌙🌱
شَھـــیدانہ‌تٰا‌شَھــ🖤ـــٰادَتْ
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇
🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇 لبخندی میزنم و کلاهشو سرش میکنم و بندشو زیرگلوش گره میزنم بوسی از گونش میزنم که میخنده و چال لپش نمایان میشه بغلش میکنم و بعدازبرداشتن کیفم پایین میریم مریم ،دختری که این چندروز باهم اخت شده بودیم سمتم میاد دستشو سمت فاطمه زهرا دراز میکنه _بیا بغل خاله ببینم دختر نق نقو میخندم و فاطمه زهرا با شوق و ذوق دستشو به سمت مریم میبره و بغلش میره +اذیت نشی مریم؟! _نه بابا چه اذیتی وای سارا ببین چقدر قشنگه اینجاها نگاهی به اطراف میندازم سرسبز و پر از درخت و هوای فوق العاده سرد اما درختانی که هنوز سبزی خودشونو دارن و به طبیعت زیبایی میبخشن +آره خیلی قشنگه حالا چرا اینجا ایستادیم؟! _استاد سلمانی گفت وایسیم بلال بخوریم خدایی خیلی استاد پایه ای هست میخندم و دستی به چادرم میکشم +خجالت بکش دختر استادته ها بیخیال شونه بالا میندازه _خب باشه تازه خیلیم بهم میایم چپ چپی نگاهش میکنم و باهم میزنیم زیرخنده همزمان پیش بقیه بچه ها هم میرسیم و نگاه ها سمت ما میچرخه ساکت میشم و تنها به لبخندی روی لبم بسنده میکنم وکنارشون می ایستم فاطمه زهرا نق و نوق میکنه و دستشو سمتم دراز میکنه بغلش میکنم و دستاشو توی دستم میگیرم و سعی میکنم گرمش کنم نوک انگشتاش یخ زده باصدای پارسا نگاهم سمتش میچرخه که رو به راننده میکنه _آقای احمدی صندلی هایی که گفته بودم خریداری کردید؟ _بله _دستتون درد نکنه رو میکنه به پسرا _بچه هابرید صندلی هارو بیارید هرکسی میره و با دو سه تا صندلی تاشو کوچیک برمیگرده به تعداد هممونه و هرکدوم روی یکیش میشینیم چندتا از اقایون کنار مرد بلال فروش ایستادن و بلال هارو از پوستشون جدامیکنن پارساهم کنارشون ایستاده بلال ها رو میگیره و دونه دونه بهشون میده من آخرین نفرم دوتا بلال برمیداره و توی آب نمک میزنه و سمتم میاد و یکیشو سمتم میگیره _بفرمایید +ممنونم _نوش جان اول چندتا از دونه های ذرت رو جدامیکنم و یواش یواش با دستم توی دهن فاطمه زهرا میزارم متوجه این پا و اون پا کردن پارسا هستم بالاخره صداش بلندمیشه _میدونستم بلال رو دوست دارید بزنید توی آب نمک براتون بهش آب نمک زدم +خیلی ممنونم لطف کردید من منی میکنم و بلندمیشم و می ایستم +اما..اما درست نیست شما اینقدرمتوجه من باشید میدونم سینا تاکید به مراقبت شما ازمن کرده ازشما و سیناهم خیلی ممنونم اما جز خودمون سه نفر کسی از این ماجرا مطلع نیست و هرحرفی ممکنه پشت سرمن و شما زده بشه پس ...چطوری بگم وسط کلامم میپره و حرف دلم رو به زبون میاره _پس زیاد دور و برتون نیام و کاری به کارتون نداشته باشم کلافه دستی به صورتش میکشه _باشه چشم عذرمیخوام اگرباعث ازارتون شدم بلالشو توی سینی کناردستم میزاره و میره سمت ماشینش لحظه ای پشیمون میشم از لحنم اما...اما کاردرست رو کردم همین کافیه روی صندلی میشینم و ذره ذره خودم بلال رو میخورم و به فاطمه زهراهم میدم نگاهی به بلال یخ شده کناردستم میندازم و چیزی مثل خوره به جونم میافته شاید اصلا نباید به این سفرمیومدم تا باعث آزار کسی بشم ڪپے رماݧ حراـم❌ جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️ نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿 🍒 🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒
🌱 قدر آدماۍ خوب اطرافتونو بدونید اونایۍ کہ همیشہ کنارتون اونایی کھ خیلۍ واقعـے میخوان شمارو اونایـۍ کہ دلشون نمیاد وقتے خودشون ردیف نیستن شما بفهمید وَناراحت شید آرھ قدرشونو بدونید .. چون خدا اونا رو فرستاده کہ‌ بگھ زندگے هنوز قشنگـےِ خودشو دارھ 🤍(: 🌱|•@shahidane_ta_shahadat
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وصیت‌نامہ‌اش‌دوخط‌هم‌نمیشد،نوشتہ‌بود↯ "وَلَاتَڪُونُواْڪَٱلَّذِينَ‌نَسُواْٱللَّهَ‌فَأَنسَىٰهُمۡ‌أَنفُسَهُمۡۚ" + مانندڪسانۍنباشیدڪہ‌خدارافراموش‌ڪردند! وخداهم‌خودِآنان‌راازیادشان‌بُرد! 🦋 🦋|•@shahidane_ta_shahadat
『🌱به‌نامت‌ای‌که‌‌آرام‌ِجان‌هایی🌸』
👑 به رفیقش پشت تلفن گفت: ذکر "الهی به رقیه" بگو مشکلت حل میشه رفیقش یک تسبیح برداشت به ده تا نرسیده دوستاش زنگ زدن و گفتن سفر کربلاش جور شده...! شهید‌حسین‌معزغلامـی🌱 👑|•@shahidane_ta_shahadat
🌿 اگر مهـربانی و عفوِ خدا کهـ به هر بهانه‌ای بر سر و رویِ ما می‌بارد، نبود ؛ آن‌وقت می‌فهـمیدیم یک گناه کافی است تا انسان بهـ مرزِ نابودی برسد و دومینویِ سقوط آغاز شود . -استادپناهیان 🌿|•@shahidane_ta_shahadat
💍 [ وَ قَد بَعَثَك الله لي لِأَتَذَوَّق شَيئاً مِنَ الجنّــــــــه.. ] خدا تو را برای من فرستاد تا قدری از مزه بهشت را بچشم!🌱♥️ 💍|•@shahidane_ta_shahadat
🧡 حِسۍبَـرا؎گفتن‌شعر؎ جدیـد‌نیست یك‌مصر؏و‌خلـٰاصہ‌دلم‌تنگ‌کربلـٰاست...シ! صل‌الله‌علیڪ‌یااباعبدالله❤️ 🕊|• @shahidane_ta_shahadat
|•بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم•|
هدایت شده از ایسٺگٰاه‌خدا
👑 [‏إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ] این دوستت دارم‌های خدا یعنی امیـد یعنی برگرد، آغوشِ من باز است(: 💕 👑|•@istgahkhoda
🌼 همسرش می گفت چِشاش خیلی خوشگل بود...👁 امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه حرام نکرده بود...🙈 می گفت من بهش می گفتم:ابراهیم! این چشای خوشگل برا من نمیمونه....حالا ببین!😔 وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست...😭 انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط می خواست واسه خودش انحصاری…! همسرشهیدحاج‌محمدابراهیم‌همت 🌼|•@shahidane_ta_shahadat
🌱به‌نام‌شنوای‌نجواهایم🎈
🌱 - زندگی مثل نقاشی کردن است! خطوط را با امید باید کشید ‌..!' سݪام‌ ࢪفقا روزتون بـخیࢪ و شادی🌱🌸 🌱|•@shahidane_ta_shahadat
شَھـــیدانہ‌تٰا‌شَھــ🖤ـــٰادَتْ
#قشنـگیجات🌱 - زندگی مثل نقاشی کردن است! خطوط را با امید باید کشید ‌..!' سݪام‌ ࢪفقا روزتون بـخیࢪ و
بارون متوقف ميشہ،شب ميگذرھ درد و رنج محو ميشہ‌و اميد هيچ وقت اونقدر گم نميشھ ڪه نشهـ دوبارھ پيداش كرد💌🦋 💌|•@shahidane_ta_shahadat
🌱 بایڪےازدوستانش‌ قرارگذاشتہ‌بودند؛ یڪ‌قرارِ‌خدایے ھروقت‌‌درس‌‌مےخواندند‌،میگفتند یا‌ڪریم؛ الوعدھ‌وفا ما‌درس‌ماטּراخواندیم؛توبرڪتش‌رابدھシ...! ‹شھیدمصطفےاحمد؎‌روشن›‌ 🌱|•@shahidane_ta_shahadat
بھ‌‌نام‌‌پروردگار‌مهدۍ‌موعود🌱🌙
؟! نام:منوچهرپلارک نام مستعار:سید احمدپلارک_شھید‌عطری متولد:⁷اردیبهشت‌ماه‌سال¹³⁴⁴ زادھ:____اصالت تبریزی دارد وضعیٺ‌تاهل:مجرد تاریخ شھادٺ:²²فروردین‌ماه‌سال‌¹³⁶⁶ محل‌شھادٺ:شلمچہ کتاب‌هاۍ‌مربوط‌بھ‌وی:_____ مزار:گلزارشهدای تهران_قطعه²⁶_ردیف³²_شماره²² 《شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های شلمچه، به عنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بود، به طوری که بوی بدی بدن او را فرا می گرفت. تا اینکه در سال 66 در یک حمله هوایی هنگامی که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او شهید و در زیر آوار مدفون می شود. پس از این اتفاق هنگامی که امدادگران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار می شوند، پس آوار را کنار زده و با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود؛ مواجه می شوند.ادامه مطلب درپسٺ هاۍ‌بعد👇🏻》 شھید‌روز بیست و سوم شھیدسید احمد پلارک❄️🌼 🌸|•@shahidane_ta_shahadat
🦋 ‏یـه خاطره از یہ مدافع حـرم شنـیدم، میگفـت : وسط درگیرے یـہ خمپاره اومـد و پای دوسـتم قطع شــد.😞 تو همون وضـع و تو اوج درد بہم گفت: «خوبه ڪه جانباز شــدم، یه دیدار با رهبرے نصیــبم میشه»😁 🦋|•@shahidane_ta_shahadat
‹🌱به‌نام‌آنکه‌به‌یادش‌همیشه‌آرامـیم👑›
🌱 لبخندِ خدا یعنی همین باز شدن پِلک‌ های هر روزت! دوباره امروز متولد شدی، پس زاد روزت خجسته باد🌱🌸 سلام رفقای همیشگیمون روزتون بخیر و شادی 🌱|•@shahidane_ta_shahadat
شَھـــیدانہ‌تٰا‌شَھــ🖤ـــٰادَتْ
#قشنگیجات🌱 لبخندِ خدا یعنی همین باز شدن پِلک‌ های هر روزت! دوباره امروز متولد شدی، پس زاد روزت خجس
🦋 عمیـق‌تریݧ لحظاټ زندگے یڪ¹ انساڹ اسټ . . . تنھایے مۅهبتے است الھے، در تنھایے از تنھایے بِدر مے‌آییم، در تنھایے بہ خـدا مےرسیم . . . شهیدمحمدحسین‌علم‌الهدی 🦋|•@shahidane_ta_shahadat