یکتا نهر خین دو.mp3
44.93M
روایتگری برادر عزیز حاج حسین یکتا در یادمان نهر خین، عملیات کربلای چهار
هدایت شده از اقتصادماه
اقتصاد ماه
روایتی نو از نظام اقتصاد ایران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محتوای سخنرانی ماه رمضان ۱۴۴۴
#محتوای_پشتیبان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اقتصاد ماه» محتوای پشتیبان است که روایتی نو از نظام اقتصاد ایران برای سی روز ماه مبارک رمضان و مبتنی بر نظام جامع مسائل اقتصادی است که هدف آن، ارائه پاسخی کوتاه به مهمترین مباحث و گرههای ذهنی مردم همچون شکاف طبقاتی، تورم، گرانی و بی کیفیتبودن خودرو و اوضاع اقتصادی ایران است و مبلغ را برای پاسخ به سوالاتی که حتما در فضای تبلیغی امسال، با آن مواجه هست، فراهم میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فهرست عناوین کتاب:
1. جمهوری اسلامی، شاخص فلاکت
2. از اقتصاد دنیا چه خبر؟
3. این بود عدالت؟!
4. داستان شکاف طبقاتی
5. رابطه دولتها و اقتصاد
6. دولت انقلابی و تورم؟!
7. ماجرای خودرو!
8. ماجرای مسکن!
9. این همه مشکل چرا؟
10. بنبستشکنهای اقتصاد
ــــــــــــــــــــــــ
جهت دانلود کتاب، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/b31871
ــــــــــــــــــــــــ
برای دریافت #نسخه_چاپی محصول به آیدی @rahbary_mohtava پیام دهید.
ــــــــــــــــــــــــ
شمع
شبکهٔ مبلغان و عملیاتهای تبلیغی
ShabakeTabligh.ir
eitaa.com/ShabakeTabligh
شهدای سادات قریشی
استان البرز
کرج
روستای برغان
سید محمد، سید علی اصغر، سید احمد، سید جمال و سید عباس همگی با هم برادرند.
سید کمال عموی این پنج شهید بزرگوار و سید محمود پسر سید کمال هست.
سید کمال رو منافقین ترور کردند.
سید احمد جانباز دفاع مقدس و شهید مدافع حرم هست.
رحمة الله علیهم اجمعین
#شهدای_سادات_قریشی
#خانواده_شهادت
@Ashahidaneh110
زندگی شهیدانه
شهدای سادات قریشی استان البرز کرج روستای برغان سید محمد، سید علی اصغر، سید احمد، سید جمال و سید عب
سید جمال قریشی مداح اهل بیت علیهم السلام بود.
مسئول تبلیغات حضرت علی اکبر علیه السلام از لشکر ده سیدالشهدا علیه السلام بود.
قبل از آن
عملیات کربلای یک(آزادسازی مهران) دیداری با ریاست جمهوری وقت انجام می دهند.
حضرت آقا بعد دیدار نماز جماعت را اقامه می کنند که سید جمال مکبر این دیدار است.
حضرت آقا شهادت را در چهره ی این سید دید و گفت این سید را نگه دارید.
سید جمال گفت: من فقط تبلیغات نیستم، رزمی هم هستم و در عملیات شرکت می کنم.
بعد حضرت آقا شال این سید را به یادگار می گیرند و به گردن خود می اندازند.
شهید منصور سودی بعد از ۲۸ سال در منطقهی پنجوین عراق تفحص شد.
مراسمی برای وداع با پیکر شهید بود.
مجری مراسم بودم و می خواستم از سردار کرمی برای سخنرانی دعوت کنم تا به جایگاه تشریف بیاورند.
ناگاه مادر شهید را دیدم که نگاه نافذی به تابوت فرزندش داشت.
از حضار اجازه خواستم و بی مقدمه گفتم:
مادر سلام! آمدهام بعد سالها
انگار انتظار تو را پير کرده است
... زود است باز اين همه پيري براي تو
شايد منم که آمدنم دير کرده است
مادر مرا ببخش اگر دير آمدم
جايي که بودم از نفس جاده دور بود
آماج سنگ حادثه بودم ولي شگفت
آيينه ي شکسته من پر غرور بود
ديرينه سال بود که در دور دستها
يک سرزمين به گرده ي من بار درد بود
در من کسي شبيه يلان حماسهساز
بيوقفه با زمين و زمان در نبرد بود
ديرينه سال بود که سرپنجههاي من
چنگال بسته بود به حلقوم خاک سرد
تا مغز استخوان مرا خورده بود خاک
تا مغز استخوان مرا خورده بود درد
قصد تو را زمين و زمان کرده بود و من
تنها براي خاطر تو اين چنين شدم-
-که چنگ بر گلوي زمين و زمان زدم
يک عمر استخوان گلوي زمين شدم
مادر! مرا ببخش اگر دير آمدم
يک مشت استخوان شدنم طول ميکشيد
تا ارتفاع شانه مردان شهرمان
از دست خاک پر زدنم طول ميکشيد
مادر نمير! زندگي من از آن تو!
مادر نمير! زندگي از آن ميهن است
بعد از من آفتاب تو هرگز مباد سرد!
بعد از من آسمان تو هرگز مباد پست!
به اواسط شعر رسیدم که صدای شیونی وبلند شد،
دختر شهید بود که گویی بعد این سالها تازه عقده ی دلش باز شده بود.
مجلس همهمه ای شد و همه به گریه ی خانواده ی شهید گریه می کردند.
#خاطرات_شفاهی
#آقای_مهدی_بیات
#زنجان
https://eitaa.com/shahidaneh110