eitaa logo
شهیدانہ🌹
27 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
948 ویدیو
9 فایل
مسائل روز +مطالب مناسبتی ارتباط با خادم کانال👇 @ValiAsr12
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدانہ🌹
#کتاب_ازحسین_علیه‌السلام_تامهدی_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف قسمت6⃣3⃣ 4.حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌ف
قسمت7⃣3⃣ 5.حضور در مجالس حسینی در این رابطه صدها حکایت موثق نقل شده است. یکی از این تشرفات، قضیه‌ای است که «آیت‌الله سید رضا صدر» بدون واسطه اینگونه نقل‌ می‌کند: حضرت آيت‌الله آقای حاج سید حسین حائری» که سالیانی در کرمانشاه سکونت داشتند و منزل ايشان مرکز نزول زوار کربلاـ از شناخت و ناشناخت در رفت و برگشت بود، خود ایشان چنین حکایت کرد: در میان زوار ناشناس، سیدی به منزل من وارد شد که او را نمی‌شناختم. چند روزی میهمان ما بود، پی بردم که فرد عادی نیست و با جهان دیگر رابطه دارد. روزهای واپسين ماه ذی‌الحجه بود که این سید بزرگوار در خانه من رحل اقامت انداخته بود و چون در دهه عاشورای ماه محرم روضه داشتیم، بدو گفتم: می‌توانی به من خبر دهی که آيا روضه ما مورد رضايت آقا امام زمان عليه‌السّلام است یا نه؟سید برای جواب مهلت خواست. ماه ذی‌الحجه به پایان رسید و جواب سید نرسید. ماه محرم قدم گذارد و روضه ما آغاز شد. روز دوم محرم بود و ما بر سر ناهار بودیم. سید، پاسخ داده و گفت: آری، مورد رضایت است و خود آقا روز نهم _ یعنی روز تاسوعا_ به مجلس شما تشریف می‌آورند. آقای حائری قبول این سخن برایش دشوار بود (دانشمندان به چنین سخن‌هایی کمتر ایمان می‌آورند، سید هم همان طور بود). برای اطمینان آقای حائری، از حوادث روز تاسوعا، یعنی روز تشریف فرمایی خبر داد و چنین گفت که واعظ شهیر کرمانشاه، یعنی اشرف، در آن روز جایی منبر نمی‌رود به جز در روضه شما، آن هم نه در وقت معین شده که خاتم مجلس باشد، بلکه او نخستین کسی است که روز تاسوعا در مجلس شما شرکت خواهد کرد. در آن روز «اشرف شیرازی» نخستین کسی است که در منزل شما بر منبر خواهد نشست و منبری مختصر خواهد داشت و سپس به زیر می‌آید و یک سر به خانه می‌رود و در هیچ مجلسی شرکت نمی‌کند. منبرش را بدون خطبه‌ای یا آیه‌ای از قرآن یا شعری آغاز می‌کند و بدون مقدمه داخل سخن می‌شود. دیگر آنکه، رسم اهل منبر است که روز تاسوعا از فضائل و مناقب حضرت عباس و شهادت آن حضرت سخن گویند. در آن روز، هیچکدام از آقایان اهل منبر از حضرت عباس نام نمی‌برند و همگان از امام زمان می‌گويند و سخنانشان درباره آن حضرت است. پس از شـنیدن این خبرها، آقای حائری روزشماری می‌کند که کِی روز تاسوعا می‌رسد و چرا دیر می‌رسد. و این از دو نظر بود: عشق به شرف‌یابی و برخورداری از این سعادت و پی بردن به صحیح بودن خبرهای سید، در روز تاسوعا. روز تاسوعا رسید و آقای حائری زودتر از روزهای دیگر در مجلس شرکت‌ می‌کند. هنوز چند تنی بیشتر در مجلس حضور نیافته بودند که اشرف می‌آيد. آقای حائری بدو می‌گوید: آقای اشرف! برای چه آمده‌اید؟ چون وقت منبر او نبود، وقت منبرش چند ساعت دیگر بود. اشرف پاسخ داده گفت: آقا فردا عاشوراست و من بایستی وظیفه‌ام را در آن‌روز انجام دهم. سینه‌ام خسته شده و بایستی سی مجلس را اداره کنم. با خود فکر کردم که امروز استراحت‌ کرده به هیچ مجلسی نروم تا خستگی بر طرف شود و برای فردا آماده باشم. اینجا نیز برای منبر نیامده‌ام، بلکه برای کسب برکت آمده‌ام که توسلی بجویم و سپس به خانه بروم و تا شب استراحت کنم. طولی نکشيد که اشرف برخاست و به سوی منبر رفت، درحالی‌که بیش از چند تن بیشتر در مجلس حضور نیافته بودند. وقتی که بر منبر نشست، سکوتی کرد که ممتد بود. آنگاه حالتی به وی دست داد و بدون خطبه و قرائتی از آیه‌ای از قرآن و یا خواندن شعری، سخنش را چنین آغاز کرد: ای گمشده در بیابان‌ها کجایی؟! سپس‌ به مناجات حضرت مهدی پرداخت و نالیدن گرفت. پس از چند دقیقه‌ای کوتاه از منبر به زیر آمد و گفت: می‌روم استراحت کنم. پس از او منبری دوم از اشرف پیروی کرده و از امام زمان سخن گفت. سومی نیز از آن حضرت دم زد. چهارمی هم، پنجمی نیز. تا پایان مجلس همه آقایان گویندگان از آن حضرت سخن گفتند و نامی از حضرت عباس نبردند. آقای حائری چنین گفت: من سراپا منتظر تشریف‌فرمایی حضرت بودم، می‌خواستم بدانم تشریف آورده‌اند یا پس از این خواهند آمد. هنگامی که مجلس پر شد، فکر کردم بایستی با سید تماس بگیرم؛ چون آمدن حضرت تأخیر شده بود. همانطور که دم در ایستاده بودم و از آیندگان و روندگان پذیرایی می‌کردم، چشم انداختم تا ببینم سید در کجا نشسته است. دیدم در انتهای مجلس در کنار دیواری نشسته. تصمیم گرفتم که به سوی او بروم و وضعیت را بپرسم. به او که رسیدم، دیدم زانوها را در بغل گرفته و سرش در میان زانوهایش قرار دارد و مانند مرده‌ای بی‌جان به دیوار تکیه زده است. صدایش زدم و گفتم: آقا. سید سر بلند کرده مرا دید و گفت: بله آقا چه می‌فرمائید؟ پرسیدم: تشریف آورده‌اند یا نه؟ گفت: هم‌اکنون در مجلس تشریف دارند، و خدمتشان کسانی هستند که مجموع آن‌ها هفت نفر می‌شود و جلو منبر دایره‌وار نشسته‌اند و لباس کمرچین کردی بر تن دارند.
شهیدانہ🌹
#کتاب_ازحسین_علیه‌السلام_تامهدی_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف قسمت7⃣3⃣ 5.حضور در مجالس حسینی در
من برگشتم و دم در به جای خود ایستادم و جلوی منبر را در نظر گرفتم، حلقه مقدّس هفت نفری را دیدم. سپس قدم برداشتم و به سوی آن‌ها رفتم. هنگامی که خدمتشان رسیدم، قدرت نداشتم که چهره‌ها را از یکدیگر تمیز دهم. سلام کردم و جواب شنیدم. سپس عرض کردم: خیلی مشرف فرمودید. یکی از آن‌ها فرمود: شما بروید دم در، پذیرایی کنید. امر را اطاعت کردم و دیگر سخنی نگفتم و به زودی به جای خود برگشتم. با یک نظر از آيندگان و روندگان پذیرایی می‌کردم و با نظر دیگر به جلوی منبر به هفت تن مقدّس نگاه می‌کردم. ناگاه دیدم دیگر نیستند و غیب شدند. مجلس که پایان یافت و با سید خصوصی شدیم، پرسیدم که چه شد و از اینجا کجا رفتند؟ سید گفت: در کرمانشاه در یک مجلس دیگر شرکت‌ کردند و آن غرفه زنی بود که در کاروانسرایی قرار داشت و آن زن، روضه داشت که دو سه تن در آن حضور می‌یافتند. هفت تن مقدّس چند دقیقه در آن مجلس شرکت کردند و سپس‌ از کرمانشاه رفتند. از این نقل، چند نکته استفاده می‌شود: 1.امام، علم به جزئیات دارد و حضرتش زنده است و حیات دارد. روضه‌خوانی‌ها را می‌دانسته و این‌ها را می‌شناخته؛ 2.روضه‌خوانی مورد رضایتش بوده و در مجالس روضه شرکت می‌کند؛ 3.روزهای نجومی نزد حضرتش حاضرند و بدان‌ها رفتار می‌کند؛ 4.نیک مردانی شرفیاب حضورش می‌شوند؛ 5.حضرتش در زندگی شخصی، برای آینده برنامه دارد؛ 6.در بسیاری از روضه‌خوانی‌ها شرکت نمی‌کند؛ 7.ناشناس، حرکت می‌کند؛ 8.حضرتش طی‌الارض دارد و کسانی که در خدمتش هستند از این فضیلت برخوردارند؛ 9.از نظرها نهان است و گه‌گاه دیده می‌شود؛ 10.همه زبان‌ها را می‌داند و با هر شخصی به زبان خودش، سخن می‌گويد؛ 11.عمری طولانی و دراز دارد و این خود معجزه‌ای است. ¹ پی‌نوشت: 1-راه مهدی، صفحه267. 📚صفحه ۷۸تا۸۶ @SHAHIDANEH12
شهیدانہ🌹
#کتاب_ازحسین_علیه‌السلام_تامهدی_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف قسمت7⃣3⃣ 5.حضور در مجالس حسینی در
قسمت8⃣3⃣ 6.حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف، در سوگ امام حسین علیه‌السّلام شیخ جلیل حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی _ که ازجمله عبّاد و زهّاد بود _ نقل می‌کند: در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیةالله _ارواحنا فداه_ مشرف شده، خدمت ایشان عرض کردم: مولای من! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده که می‌فرمائید: «فَلَاَندُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبکِیَنَّ عَلَیکَ بدل الدُّموع دَماً؛ ¹ ای جدّ غریبم! من هر صبح و شام بر تو گریه می‌کنم و به جای اشک، خون گریه می‌کنم» صحیح است؟ فرمود: بلی صحیح است. عرض کردم: آن مصیبتی که در آن به جای اشک خون گریه می‌کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی‌اکبر است؟ فرمود: نه، اگر علی‌اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می‌کرد. گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه، اگر عباس در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می‌کرد. عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سیدالشّهداء عليه‌السّلام است. فرمودند: نه، اگر حضرت سیدالشّهداء عليه‌السّلام هم در حیات بود، در این مصیبت خون گریه می‌کرد. عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمیدانم؟ فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری زینب است. ² پی‌نوشت: 1-بحارالانوار، جلد98، صفحه238. 2-العبقري‌الحسان، جلد1، صفحه98، سوال7. 📚صفحه ۸۶و۸۷ @SHAHIDANEH12
شهیدانہ🌹
#کتاب_ازحسین_علیه‌السلام_تامهدی_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف قسمت8⃣3⃣ 6.حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌ف
قسمت9⃣3⃣ 7.عنایت حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف به مجالس ذکر امام حسین علیه‌السّلام از آنجایی که امام زمان عليه‌السّلام صاحب عزای واقعی است، بدون ترديد به مجالسی که مخلصانه برای جد بزرگوارش علیه‌السّلام برگزار می‌شود عنایت و توجّه ویژه‌ای دارد. علامه امینی رحمةالله در الغدیر ¹ می‌گويد: در میان اصحاب ما مشهور است که در هر مجلسی قصیده «ابن عرندس» خوانده شود، موجب تشریف‌فرمایی حضرت بقیةالله _روحی له الفداه_ به آن مجلس می‌شود. خطیب بزرگ شیعه، مرحوم شیخ عبدالزهراء کعبی رحمةالله می‌گوید: یک روز بعدازظهر وارد صحن مطهر امام حسین علیه‌السّلام شدم، شخصی در مقابل یکی از حجره‌های صحن شریف_ که کتاب‌های مذهبی می‌فروخت و با من سابقه آشنایی داشت_ مرا دید و گفت: کتاب کوچکی دارم که به نظرم برای شما خوب باشد و در آن اشعاری بسیار زیبا دارد. قیمت آن هم این است که یک بار آن را برایم بخوانی. کتاب را گرفتم. خیلی کتاب مفید و سودمندی بود؛ زیرا اشعار قصیده ابن عَرَندَس حّلی _که مدت‌ها دنبال آن می‌گشتم_ در آن بود. در یکی از رواق‌ها نشسته، به خواندن آن اشعار برای کتاب‌فروش مشغول شدم و هر دو اشک می‌ریختیم که ناگهان سیدی از بزرگان عرب را دیدم که در برابرم ایستاده به اشعارم گوش می‌دهد و گریه می‌کند. چون به این ابیات رسیدم: اَ یَقتُلُ ظَمآناً حسین بِکَربَلا وَ فی کُل‌ِّ عُضو مِن اَنامِلِهِ بَحر وَ والِدُهُ السّاقی عَلَی الحَوضِ غَد وَ فاطمه ماءُ الفُراتِ لَها مَهر فَوا لَهَف نَفسی لِلحُسَین وَ ما جَنی عَلَیه غَداهَ الطَّفِّ فی حَربِهِ الشِّمرُ _ آیا حسین علیه‌السّلام باید در کربلا تشنه به شهادت برسد، با آنکه در هر انگشت او دریایی یافت می‌شود؟ _ و با آنکه پدرش علی عليه‌السّلام در روز رستاخيز، مردم را از حوض کوثر سیراب می‌کند و آب فرات مهریه مادرش فاطمه علیهاالسّلام است! _جانا! دریغا! بر حسین عليه‌السّلام و جنایت‌هایی که شمر در کربلا نسبت به حضرتش روا داشت. گریه آن بزرگوار شدید شد، رو به ضريح امام حسین عليه‌السّلام کرد؛ و بیت (ا یقتل ظمانا...) را تکرار می‌نمود و همچون زن جوان‌مرده می‌گریست. همین که اشعار را به پایان رساندم، دیگر آن بزرگوار را نديدم. برای ديدن ايشان، از صحن خارج شدم تا شاید او را بیابم؛ ولی ایشان را ندیدم. به هر کجا رو نمودم، اثری نیافتم؛ گویا از برابر چشمم غایب شده است. به یقین دانستم که حضرت حجت و امام منتظَر علیه‌السّلام بوده است. ² پی‌نوشت: 1-الغدیر، جلد7، صفحه14 2-شیفتگان حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف، جلد3، صفحه172؛ ملاقات با امام عصر، صفحه315؛ عنایات حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف به علما و طلاب، صفحه397؛ کلمه المختار، جلد1، صفحه440. 📚صفحه ۸۷تا۹۰ @SHAHIDANEH12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه حسن زاده آملی ساعاتی پیش دار فانی رو وداع گفتن... علامه حسن زاده آملی: گوش‌تان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاست است. 🔹اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان (عج) وفات عالم برجستہ، را محضر حضرت بقیة‌الله «ارواحناله‌الفداء» و مقام معظم رهبرے و همہ مؤمنین، تسلیت عرض می‌نماییم🥀 @SHAHIDANEH12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا