بسم الله الرحمن الرحیم....
به لطف خدای حسین ع من هم راهی شدم به سفر عشق...
تو ایم چند روز براتون مینویسم و سعی میکنم شمارو هم تو طریق آقای اباعبدالله سهیم کنم...
۱_اینجور شروع کنم که به دلیلی یه روز قبل از سفر به من گفتن شما اجازه خروج از کشور رو نداری و نمیتونی بری زیارت اربعین...
من..😭
هرچه گفتم و هرچه رو زدم نشد که نشد و به رفقا گفتم امسال جاماندم...
ساعت ۴ روز یکشنبه یک بزرگواری به من تماس گرفت و خبر داد..
اگه بلیط کنسل نکردی وسایل رو جمع کن و برو....
من..🥰😍
آمدم فرودگاه و عمود یک دلبری از امام حسین تحت موکبی با نوای ابوذر روحی رخ نمایی کرد...
من..🥹
چندتا از دوستان رو دیدم و حال و احوال و اولین مصاحبه رو تو موکب گرفتن و من روایت یک شهید عاشق خدمت رو براشون نقل کردم و اشک و روضه...
راستش تا سوار هواپیما نشدم باورم نمیشد راستی راستی بعد از ۲۴ ساعت بغض و ...
راهی شدم....
داریم میریم بغداد که آن شاالله اول برم از پدر امام رضا و آقازاده ایشون اذن بگیریم....
چشم هاتون رو ببندید و آروم آروم با قلبی که مهر امام رضا گرفته به پدربزگوارش و جوادش سلام بدید....
بریم کنار ضریح دوست داشتنی...
اینجا اصلا خود خود حرم امام رضاست...
اونایی که تجریه زیارت داشتند ميدونند...
زیارت قبول
👇👇👇👇👇👇👇
سلام علیکم...
از نماز صبح و زیارت عاشورا و روضه صبح رباب خانم براتون بگم یا رفتن برق و گرما و اینجانب که درحال پخته شدنم...😅
نت یاری نمیکرد خیلی...
جاتون حالی رفتم حرم بجای همتون زیارت کردم و نمازی هم خوندم...
حرکت کردم به سمت حرم مولا..
که ماشین خراب شد.......