eitaa logo
توسل درضیافت شهدا
150 دنبال‌کننده
243 عکس
149 ویدیو
13 فایل
کانال اطلاع رسانی ❣توسل در ضیافت شهدا❣ وابسته به: مجموعه فرهنگی محبان ابوالفضل کاشان. 💕وعده ما: یکشنبه شبها همزمان با نمازجماعت مغرب و عشا در بیت معظم شهدا و جانبازان
مشاهده در ایتا
دانلود
42.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹مهمان شهیدعلیرضا ذراتی🌹 👈یکشنبه ۸ بهمن ماه‌۱۴۰۲ @shahidaneh_ir
28.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹مهمان شهیدعلیرضا ذراتی🌹 👈یکشنبه ۸ بهمن ماه‌۱۴۰۲ @shahidaneh_ir
49.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹مهمان شهیدعلیرضا ذراتی🌹 👈یکشنبه ۸ بهمن ماه‌۱۴۰۲ @shahidaneh_ir
☝️☝️☝️☝️ 🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹مهمان شهیدعلیرضا ذراتی🌹 👈یکشنبه ۸ بهمن ماه‌۱۴۰۲ @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹شهید مهدی فائضی 🌹 👈 یکشنبه ۱۵ بهمن ماه 🔺بعدازنماز عشاء خیابان امام خمینی(ره) ، کوچه حمام یکشنبه ای ، جنب حلواارده علیمددی ، کوچه شهید فائضی، انتهای کوچه بن بست 💠وعده ما : نمازمغرب عشاء مسجد حبیب ابن موسی ع @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 مهمان جانباز سرافراز 🌹محمدرضا طرفدار 🌹 👈 شنبه ۲۱ بهمن ماه ⏰ساعت۱۹:۴۵ همراه با نوای الله اکبر و 💥نورافشانی💥 ✅آدرس: خیابان امیرکبیر.کوچه ابولولو @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹شهید سیدحسین هاشمی 🌹 👈 یکشنبه ۲۹ بهمن ماه 🔺بعدازنماز عشاء خیابان شهید طالقانی (ره) ، کوچه‌ی شهید هاشمی ، ابتدای کوچه 💠وعده ما : نمازمغرب عشاء مسجد خالو @shahidaneh_ir
🔻راوی : محمد قطبی گردان علی بن ابی طالب علیه السلام در لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی علی اربابی( شهید) در سال ۱۳۶۷ آماده گردید تا در عملیات بیت المقدس ۷ شرکت نماید. بعد از اینکه علی اربابی مختصر صحبتی برای گردان کرد و اظهار داشت : دشمن آماده است ،میدان مین منظم و مرتبی ندارد ، هر لحظه هجومی به آن صورت گیرد به خاطر آمادگی چه بسا واکنش سختی از خود نشان دهدو........ یکی از حاضرین سوال کرد اگر قرار شد عقب نشینی کنیم چه کار خواهیم کرد؟ چه تاکتیکی را به کار خواهیم برد تا تلفات کمتری داشته باشیم؟ آقای اربابی که این حرف را شنید خیلی ناراحت شد و گفت :خدا نکند چنین چیزی پیش بیاید که ما مجبور شویم عقب نشینی کنیم. دستانش را بالا برد و گفت : خدا یا اگر قرار باشد برگردیم و عقب نشینی داشته باشیم با چه رویی به پدر و مادرم که دو شهید تقدیم اسلام و نظام کرده‌اند نگاه کنم، به خانواده شهدا چه بگویم، به مردم و مسئولین بگویم که شکست خوردیم؟ خدایا اگر قرار باشد این شرایط پیش بیاید از تو می‌خواهم من برنگردم. تعدادی از بچه‌ها به شوخی و مزاح آمین گفتند. این دعا به درگاه خداوند خیلی برای من نگران کننده بود. خواسته‌ای که از صدق و عمق وجودش داشت و در نهایت به استجابت رسید و همراه با احمد رفیعی در این عملیات همزمان به شهادت رسیدند. @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹شهید محمد نجارباشی 🌹 👈 یکشنبه ۱۳ اسفند ماه 🔺بعدازنماز عشاء خیابان اباذر ، کوچه‌ی شهیدقطان( کوچه نبش شهرداری) ، انتهای کوچه 💠وعده ما : نمازمغرب عشاء مسجد احمدی(انتهای کوچه شهرداری) @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹شهید علی محمد الماسی 🌹 👈 یکشنبه 20 اسفند ماه 🔺بعدازنماز عشاء خیابان شهید طالقانی (ره) ، کوچه‌ی شهید هاشمی ، اواسط کوچه پشت پارک 💠وعده ما : نمازمغرب عشاء مسجد خالو @shahidaneh_ir
🔻راوی: محسن اربابی فرد مدتی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، مسئول هلال احمر شهر موصل برای پیگیری امور اسرا وارد اردوگاه شد. پیرمردی که موهای سر و صورتش کاملاً سفید بود. برای اوّلین بار می دیدیم یک نفر شخصی با کت و شلوار به اردوگاه آمده است. قرار بود کارهای ما را دنبال کند. اسرا از بلاتکلیفی ناراحت بودند. دور او را گرفته از او پرسیدند: چرا نشست های ایران و عراق نتیجه نمی دهد؟ چه زمانی آزاد خواهیم شد؟ ایشان گفت: الله کریم، الله کریم، خدا بزرگ است، ان شاءَ الله هرچه زودتر آزاد خواهید شد. به اسرا دلداری می داد و می گفت: حالا که این قدر صبر کرده اید، مقداری دیگر تحمل کنید، ان شاءَ الله اسباب آزادی شما فراهم خواهد شد، هر دو کشور توافق خواهند کرد که همه اسرا آزاد گردند. بچّه ها قانع نمی شدند او را سؤال پیچ می کردند: چرا اینقدر معطل می کنید؟ شما که مسئول هستید یک کاری بکنید. اصرار و پافشاری بیش از حدّ اسرا را که دید گفت: قرآن بلدید؟ گفتیم: بله. آیه ۴۲ سوره یوسف را تلاوت کرد: وَ قالَ لِلَّذی ظَنَّ اَنَّهُ ناجَ مِنهُما اُذکُرنی عِندَ رَبِّکَ فَأنسَهُ الشَّیطانَ ذِکرِ رَبِّهِ، فَلَبِث فِی السِّجنِ بِضعَ سِنینَ. (آن گاه یوسف از رفیقی که اهل نجاتش یافت درخواست کرد که مرا نزد پادشاه یاد کن، باشد که چون بی تقصیرم از بند زندانم برهاند. در آن حال شیطان یاد خدا را از نظرش برد، به این سبب در زندان چند سال محبوس بماند). این آیه قرآن اشاره به زندانی بودن حضرت یوسف (ع) دارد که دو نفر در زندان خواب دیدند، حضرت یوسف (ع) خواب آنها را تعبیر می کند. قرار می شود یکی اعدام گردد و دیگری آزاد شود و در دربار مشغول کار شود. وقتی می خواهد آزاد شود، حضرت یوسف (ع) به او می گوید: سفارش ما را هم به سلطان بکن. اینجاست که شیطان او را به فراموشی دچار می کند. روی این حساب چندین سال دیگر در زندان باقی ماند. مسئول هلال احمر موصل هم گفت: درست است که من مسئول هستم ولی شما باید آزادی خود را از خدا بخواهید. هرچه خواسته دارید از او طلب کنید. اینجور که من می بینم همه شما اهل دیانت و ایمان به خدا هستید. ما که کسی نیستیم. ما وسیله ایم. خدای عالم همه کاره است. ایشان این حرف های حکیمانه را گفت و رفت و بچّه ها را به فکر واداشت . @shahidaneh_ir
🔻راوی :جمال استادزاده در زمان عقب نشینی در عملیات بدر چندین قایق پشت سر هم حرکت می‌کردیم. یک اصفهانی را دیدم که حدود ۴۰ سال سن داشت، سرش کچل بود. یک ترکش کوچک به سرش اصابت عددکرده دستش هم زخمی شده به گردنش آویزان بود .در اثر اصابت ترکش در سرش سوراخی ایجاد شده گاهی اوقات مقداری خون قُل می‌زد و از آن خارج می‌شد.در اون اوضاع و احوال بچه‌ها وقتی این صحنه‌ را می‌دیدند حسابی می‌خندیدند. مجروح متوجه این قضایا نبود. یک رفیق همراه داشت که خون آن را پاک می‌کرد. به محض اینکه دستمال را بر می داشت، خون قل زده به صورت حباب بزرگی از آن خارج می‌شد. از بس بچه‌ها خندیدن مجروح پرسید: مگه چه بلایی به سر من اومده؟ یکی به او گفت: نترس چیزی نیست ، یک ترکش کوچک به سرت خورده. یکی دیگه با شیطنت به او گفت : به چاه نفت خورده باید لوله روی اون گذاشت برای استخراج . مجروح با دلخوری گفت : من چند فرزند دارم شما شوخیتون گرفته ؟ چون زخم او خیلی عمق نداشت و مطمئن بودیم برایش ایجاد مشکل نخواهد کرد می‌خندیدیم. @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹شهید عبداله سروری 🌹 👈 یکشنبه دوم اردیبهشت ماه 🔺بعدازنماز عشاء فازدو ناجی اباد، کوچه سرو هفت ،انتهای کوچه ، کوچه ارغوان ، ارغوان نهم 💠وعده ما : نمازمغرب عشاء مسجد سیدالشهدا @shahidaneh_ir
🇮🇷توسل در ضیافت شهدا🇮🇷 🌹شهید جواد سعادت‌نیا 🌹 👈 یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه 🔺بعدازنماز عشاء ابتدای خیابان طالقانی ، کوچه بعداز بیت العباس 💠وعده ما : نمازمغرب عشاء بیت العباس @shahidaneh_ir
🔻راوی : مجتبی صفاری حمید نُهتانی رهبر اشرار که ما را در سیستان و بلوچستان به اسارت خود در آورده می‌گفت: در دوران جنگ ایران و عراق بیسیم چی قاسم سلیمانی بودم. در یک منطقه عراقی‌ها آمدند دودکش لودر لشکر ۴۱ ثار الله را که حاج قاسم فرمانده اش بود را بردند. حاج قاسم سلیمانی گفت : این‌ها دودکش بردند من می‌روم لودر آنها را می‌آورم . روز بعد حاج قاسم گفت : برویم لودر عراقی‌ها را بیاوریم. او گفت : ۵ نفر نترس می‌خواهم. به او گفتم : من هستم گفت : وقتی من پشت لودر نشستم شما کاری به من نداشته باشید فرار کنید. دو سه شب با بچه‌های تخریب رفتند معبر را باز کردند. لودر را هم با دوربین شناسایی کرد. یک شب رفت پشت لودر نشست روشن کرد ،عراقی‌ها تیراندازی می‌کردند. حاج قاسم می‌آمد. داخل بیسیم گفت : شما اگر دودکش را بردید من خود لودر را بردم می‌دانست عراقی‌ها بی‌سیم‌ها را شنود می‌کنند. از آن روز به بعد رادیو عراق می‌گفت: قاسم لودر دزد. هنگامی که ماجرا را از حاج قاسم پرسیدم گفت :حقیقت داره. بعد از اینکه اشرار ما را آزاد کردند حاج قاسم به دیدن ما آمد. @shahidaneh_ir
🔻راوی : محمد قطبی در عملیات والفجر چهار روی تپه ای مستقر بودیم که اصغر جمالی در آنجا به شهادت رسیده بود. گفته می شد درحال حرکت نا خواسته با یک عراقی رو به رو می شود.عراقی سر نیزه خود را توی سینه او فرو می کند،ایشان هم او را به رگبار می بندد. عراقی به هلاکت می رسد و جمالی به شهادت @shahidaneh_ir
مهمان شهید: 🌷ابوالفضل ذوقی🌷 یکشنبه۱۶ اردیبهشت 🔹مکان: خیابان شهید بهشتی.کوی جمال آباد 🔻وعده: نماز مغرب و عشا.مسجدقائمیه جمال آباد @shahidaneh_ir
راوی :رضا شجری بعد از اینکه در عملیات والفجر ۳ مجروح شدم مجددا به لشکر ۴۱ ثارلله رفتم عملیات والفجر ۴ انجام شده بود. لشکر ۴۱ ثارالله در دشت آزادگان استقرار داشت. در آنجا با یک نفر آشنا شدم که هندی بود. اولین بار بود که می دیدم یک نفر از اتباع بیگانه در لشکر ۴۱ فعالیت دارد. دست و پا شکسته فارسی حرف می زد. او می گفت: از هند آمده ام، در مس سرچشمه رفسنجان کار می کنم. در آنجا عاشق یک دختر رفسنجانی شدم بعد از مسلمان شدن با این دختر ازدواج کردم. چندمین بار است که به جبهه آمده ام. این هندی قبلاً سیک بوده و از احکام و آداب اسلامی کمتر آگاهی داشته است. او می گفت: جرأت ندارم به هندوستان بروم زیرا سیک ها فهمیده اند که من مسلمان شده ام .اگر بروم مرا می کشند. آیین سیک خاص خودشان است. ریش های خود را بلند می گذارند و زیر آن را با کش می بندند. یک چیزی بین هندو و اسلام را قبول دارند. چند سال بعد که خودم به هند رفتم از نزدیک با سیک ها آشنا شدم. حتی معبد سیک ها هم رفتم. آنها خیلی افراطی و تندرو هستند. نسبت به آیین خود تعصب دارند. می شود گفت یک چیزهایی از اسلام گرفته‌اند و یک چیزهایی هم از هندو باهم قاطی کرده نامش را گذاشته‌اند مذهب سیک. ایران که جزایر مجنون را گرفت، رزمندگان از خوشحالی همدیگر را در آغوش گرفته و گریه می‌کردند. این هندی به بهرام گرجی که بچه آران بود می گفت: برادر گرجی ما که پیروز شده ایم چرا شما گریه می کنید؟ به او گفت: این اشک شوق است. بچه ها از او پرسیدند: دوست داری شهید شوی؟ جواب داد: الان یک مقداری کار دارم، انشاالله دفعه بعد دوست خواهم داشت شهید شوم. @shahidaneh_ir
مهمان شهید: 🌷 محمدرضا دیمی🌷 یکشنبه۲۳ اردیبهشت 🔹مکان: خیابان شهید بهشتی.کوی شهید صلواتی بالاتر از مرکز جراحی پارسیان 🔻وعده: نماز مغرب و عشا.حسینیه شهیدصلواتی @shahidaneh_ir