#خداحافظ_سالار
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
#قسمت : ۱۳۳
ساعت دو نیمه شب بود و ما هنوز به نیمه راه نرسیده بودیم. هر چقدر میرفتیم جاده دورتر میشد انگار که در بی انتهاترین جاده دنیا هستیم، نمیدانستم که این ثانیه های دیرگذر و این جاده کشدار کی به پایان میرسد نه میتوانستم حرف بزنم و نه سکوت کنم و نه جاده به مقصد انتها میرسید.
هلال سفید و کمانی ماه هم که وسط سینه آسمان نشسته بود، نمیتوانست ذهنم را حتی برای یک لحظه از حسین دور کند باید به زینب کبری متوسل میشدم این تنها راه برای بیرون آمدن از این آوار غم بود با خودم گفتم زینب جان
کمکم کن دستم را بگیر توانم بده تا تحمل کنم شهادت حسینم را، عزیزم را ،تکیه گاه یک عمر زندگی ام را و همین طور که بازینب کبری درددل
میکردم برای خودم روضه خواندم حواسم به دخترانم نبود. انگار توی
، ماشین خودم بودم و خودم زیر لب
تکرار میکردم امان از دل زینب
امان از «دل... که با هق هق گریه
زهرا و سارا تکان خوردم مثل ابر بهار می باریدند و شیون کنان
میپرسیدند: «مامان چی شده
بابا؟!»
دیگر نمی توانستم به چشمان اشکبارشان نگاه نکنم. هنوز کسی به صراحت نگفته بود که حسین شهید شده اما دلهایمان به ما دروغ نمی گفت.
زهرا و سارا مثل کودکی هایشان
خودشان را توی بغلم انداختند و
زارزار گریه کردند. امین هم بیقرار
بود. فقط من برخلاف دل آشوبی ام
صورتی آرام داشتم و
اشک
نمی ریختم حالا زنگ تلفن هم یک ریز میخورد، بی جواب میماند، قطع میشد و دوباره میزد .انگار هیچ کس دوست نداشت خبر آن طرف خط را بشنود . منتظر بودم که وهب یا مهدی زنگ بزنند.
👇👇👇👇
اما دوست امین که تا آن لحظه تو داری میکرد باز سعی کرد بر احساساتش غلبه
کند اما بغض کرده بود.
به یاد آوردم که در سالهای جنگ وقتی با خواهران بسیجی و مادران شهدا برای دادن خبر شهادت رزمندهای میرفتیم اول از مجروحیت حرف میزدیم و کم کم به خانواده می گفتیم : حال بچه شما خوب نیست و توی بیمارستانه و بعد که آمادگی خانواده را بیشتر میدیدیم می گفتیم فرزندتان شهید شده حالا تمام آن غمهایی که آن لحظات در دل و جان خواهران همسران و مادران شهدا میآمد در درونم جمع شده بود زهرا با التماس پرسید: امین بگو چه اتفاقی برای بابا
افتاده؟!»
سارا هم با گریه همین درخواست را از
امین داشت.
امین گفت: «میگن
حاج آقا یه کم مجروح شده. زهرا با
گریه گفت: اما هر وقت که بابا
مجروح میشد کسی به مامان زنگ
نمیزد و معصومانه با اشکی که روی چشمش پرده شده بود نگاهم
کرد و پرسید: «می زد؟!»
جوابی ندادم امین یک گام جلوتر گذاشت و گفت: این مجروحیت با
مجروحیتهای دفعه قبل فرق میکنه احتمالاً حاج آقا رفته توی حالت کما.
سارا با لحنی که از آن معصومیتمیبارید گفت: «فقط زنده باشه براش نذر میکنیم که خوب شه و به من خطاب کرد : مامان چی نذر کنیم که بابا از کما بیاد بیرون؟
صدای اذان از مسجدی کنار جاده میآمد جواب سارا را ندادم .امین کنار مسجد ایستاد نماز را خواندیم نمازی که پر بود از استغاثه برای صبر بر این مصیبت. بعد از نماز چادرم را روی صورتم کشیدم آرام گریه کردم تا کمی خالی شدم و دوباره سوار ماشین شدیم وراه افتادیم در آن مسیر کشدار و جاده بی انتها تا کی برسیم.
خیلی دیره...»
حرف زدنهای با خود و فکرهای
جورواجور تمامی نداشت باید
تصمیم میگرفتم دستم به گوشی
رفت دخترها پرسیدند: «مامان میخوای به کی زنگ بزنی؟ :گفتم
به وهب.»
بالاخره زنگ زدم فاطمه نوه بزرگم که حتماً برای نماز صبح بلند شده بود ، جواب داد صدایش صاف بود و زلال گفتم اگه بابات نرفته سرکار
گوشی رو بده بهش.»
فاطمه تا وهب را صدا کند، برای ثانیه هایی لال شدم که خبر را چطوری بدهم. عكس العمل وهب هم مثل ،فاطمه عادی بود. شاید فقط زنگ زدن آن وقت صبح برایش غیر منتظره بود . سلام کردم و گفتم : «چطوری وهب جان؟»
گفت : خوبم مامان خدای نکرده اتفاقی براتون توی جاده افتاده؟!
گفتم : برای ما نه ولی مثل اینکه بابارفته توی حالت کما.
وهب آن طرف ساکت شد. نخواستم بچه ام را بیشتر از این توی هول و ولا بیندازم یک دفعه گفتم: «وهب بابا
شهید شده.»
داشتم میگفتم به مهدی هم خبر بده که گریه اش گرفت و گوشی را
قطع کرد.
تا چند دقیقه در خودم بودم که وهب زنگ زد اولش گفت: «بابا خیلی مظلوم بود. و بعد ادامه داد: شهادت حقش بود ناز شصتش که به اون چیزی که میخواست رسید لحن مؤمنانه وهب حرف ناگفته من بود . راست میگفت از عدالت خدا دور بود که حسین پس از این همه سختی و رنج از رفقای شهیدش جا بماند. ما او را برای خودمان
میخواستیم و او خودش را برای
خدا.
پرسیدم: «مهدی خبر داره؟»
گفت زودتر از من خبردار شده
گوشی من هم تا صبح چند بار زنگ خورده اما روی حالت بی صدا بوده
خبر رفته روی سایتها
.
گفتم: با مهدی و بچه ها برو خونه ما هم داریم میایم....
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم زندان
😭😭😭😭😭💔💔💔💔
«المعذب فی قعر السجون»
صلی الله علیک یا موسی بن جعفر
#زندان_مطامیر
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۳_۰۲_۱۶_۰۹_۲۸_۱۷_۷۰۵.mp3
6.75M
" اغثنی یا باب الحوائج
کربلایی محمد فصولی
🏴 #یاموسیبنجعفر
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸زیارت روز جمعه🌸
🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_431
🌹 آیه 154 سوره آل عمران
🌹 بخش دوم
🌸 ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسَاً يَغْشى طَآئِفَةً مِّنْكُمْ وَ طَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُم أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاَهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَىءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِى أَنْفُسِهِم مَّا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَىْءٌ مَّا قُتِلْنَا هاهُنَا قُلْ لَّوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِىَ اللَّهُ مَا فِى صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِى قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُور
🍀 ترجمه: سپس بعد از آن غم، خوابی سبک و آرام بخش بر شما فرو فرستاد، كه گروهى از شما را فراگرفت، و گروهی كه هم و غمشان، جان خودشان بود و به خدا همچون دوران جاهلیّت گمان ناحق داشتند، (به طعنه) مى گفتند:آیا چیزى از امر (پیروزی) نصیب ما می شود؟ (ای پیامبر) بگو: قطعا كه همه کارها به دست خداست. آنها در دل خود چیزی را پنهان می دارند که برای تو آشکار نمی سازند. می گویند: اگر ما سهمی از پیروزی داشتیم در اینجا کشته نمی شدیم. بگو: اگر هم در خانه های خود بودید بر آنهایی که کشته شدن مقرر شده بود، قطعاً به سوی آرامگاه های خود، بیرون می آمدند و اینها برای این است که خداوند، آنچه در سینه هايتان پنهان دارید، بیازماید؛ و آنچه در دل های شما است، خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سینه هاست، باخبر است.
🔹 پيام های آیه154سوره آل عمران 🔹
✅ #خداوند در اوج حوادث تلخ، به دلهاى مؤمنان آرامش مى بخشد.
✅ خواب، مایه ى #آرامش و هدیه اى الهى است.
✅ روحیات، اعتقادات، باورها و تحلیل هاى همه ى رزمندگان #یكسان نیست.
✅ در بند خود بودن، مایه ى بد گمانى به وعده هاى الهى است.
✅ حتّى در شرایط بحرانى و شكست ها نیز به #خدا و وعده هاى او سوءظن نبرید.
✅ سوءظنّ به وعده هاى خدا، از عقاید #جاهلیّت است و حقیقت ندارد.
✅ خودمحورى و رفاه طلبى، انسان را از مدار رضاى #خداوند خارج مى كند.
✅ تصور اینكه #مسلمانان حتّى در صورتِ سستى و اختلاف و نافرمانى نباید شكست بخورند، تصوری جاهلانه است.
✅ افراد #ضعیف_الایمان، شكست خود را به عدم نصرت الهى نسبت مىدهند.
✅ طرح سؤالاتى كه موجب تضعیف روحیه ى رزمندگان مى شود، #ممنوع است.
✅ در برابر ایجاد وسوسه ها و تردیدها، قاطعیّت لازم است.
✅ #مسلمانان رفاه طلب و خود محور، دائماً در درون نگرانند.
✅ آنهایى كه به خود فكر مى كنند، توقّعِ قبول نظراتشان را در تصمیم گیرى ها دارند.
✅ از مقدّرات حتمى، امكان فرار نیست.
✅ اعتقاد به مقدّرات حتمى پروردگار، به انسان #آرامش مى دهد.
✅ حوادث #تلخ و #شكست در جبهه ها، یكى از راه هاى شناسایى روحیه ها و درجات ایمان در افراد است.
✅ #حوادث_تلخ_و_شیرین، صحنه اى براي تجلّى روح و فكر شماست، وگرنه خداوند همه ى روحیه ها و افكار را از قبل مى داند.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
نوشتـہ هایمان هم
بے تابتـان هستند !
صبـح بخیـر بگویید ....
تا صبـحگاهمان با عطـرِ نفسِتـان
آغـاز شود...
سلام✋
#صبحتون_شهـ🌹ـدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
تشییع پیکر شهید بعد از نماز جمعه
این شهید والامقام بعد از ۳۴ سال پیکرش برگشته مراسمش رو با حضورتون پر شور کنید
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌹تو بیابون شبها هوا خیلی سرد میشد. بهمون بخاری علاءالدین داده بودند. از عمد اونیکه از همه درب و داغونتر بود رو گرفت. اصلا با همین کارهایی که میکرد دستهمون معروف شد. بهمون میگفتن دسته اتیوپی. همیشه موقع تقسیم ما آخری بودیم. میگفتیم آخه این چه کاریه؟ بازم که آت و آشغالا به ما رسید. میگفت ما اومدیم جهاد کنیم نیومدیم که خوش بگذره بهمون. مجاهدی که تحمل سختی نداشته باشه به درد جبهه و جنگ نمیخوره. کمی با بخاری نفتی ور رفت و درستش کرد. خوب بود، ینی از چادر بی علاءدین بهتر بود.
شهید فرج الله پیکرستان
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
34.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند دربرابر طوفان ، از امروز به مدت ده شب در ده قسمت در این کانال به نمایش گذاشته میشود .
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فضیلت قرائت سوره توحيد در ماه رجب :
سيد ره در اقبال فضيلت بسيار از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده براى خواندن "قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ" ده هزار مرتبه يا هزار مرتبه يا صد مرتبه در ماه.
و نيز روايت كرده كه:
هر كه در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ بخواند براى او نورى باشد در قيامت كه او را به بهشت بكشاند
🔸مفاتیحالجنان
#سوره_توحید_رجب_جمعه