هدایت شده از
امام زادگان عشق
▪️▪️🏴▪️▪️
#زیارت_روز_پنجشنیه
🌲 روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى علیه السّلام است🌲
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌹
🌸اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌸
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#پنج_شنبه_ها 👇
پنجشنبه ها 👈 بهترین فرصت احسان به والدین
👈هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند
این نماز رو همه وقت میشه خوند✅
وچنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند
این نماز💐 در شب های جمعه 💐خوانده شود آنان مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند
این نماز آن چنان موجب شادی پدر و مادر میشود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خویش را ببوسند
این نماز انسان را از افسردگیهای بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد..
💐کیفیت نماز برای والدین
این نماز،
مانند نماز صبح دو رکعت است
💐نيت :نماز هدیه به پدر مادر
💐"و همین نماز رو در نظر بگیرید "
💐 👈رکعت اول: بعد از حمد، به جای خواندن سوره، 10 مرتبه آیه 41 سوره ابراهیم خوانده می شود:
" ربَّنَا اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِسابُ
👈رکعت دوم: بعد از خواندن سوره حمد، 10 مرتبه آیه 28 سوره نوح خوانده می شود:
" رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِنات "
بارالها! مرا، پدر و مادرم را و هر که با ایمان به خانه ی من داخل شود و همه مردان و زنان با ایمان عالم را ببخش و بیامرز
👈پس از سلام نماز:
بدون تغییر حالت نماز، 10 مرتبه آیه 24 سوره اسرا خوانده می شود:
" رَبَّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانِی صَغیراً "
پروردگارا! هم چنان که پدرم و مادرم مرا به مهربانی از کودکی پرورش دادند، تو نیز در حق آن ها مهربانی نموده و رحمت خود را شامل حالشان بفرما.
📚مفاتیح الجنان
فاتحة مع الصلوات:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فرجهم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#پنجشنبه
برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛
ولی برای او !
یک قرار است ...
و یک دلِ تنگ...
و بوسه ای که هر هفته می نشاند
بجای گونه ی پسر
به روی سنگ ...
ســــلام✋
#همه_عمرتان_شهــ🌹ـدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#شهیـد ڪه شوے
یڪبار #شهیـد می شوے
مـادر و همسر #شهیـد ڪه باشے صدبار
و مـادر و همسر #شهیـد مفقودالاثر ڪه
باشے هر ثانیـه
باز آئینه، آب، سینے و چاے و نباٺ
باز پنجشنبه و یاد #شهدا با #صلواٺ
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
برگی از #خاطرات_شهداء
#شهید والا مقام سید مصطفی موسوی دامغانی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✍فرازهایی ازوصیتنامه الهي شهید سیدمصطفی موسوی دامغانی به پسرش محمدباقر
✅ماية عزت و آبرو براي پيامبر و ائمه هدي (ع) باشيد و اسباب سرشکستگي براي آنان فراهم نکنيد و روز قيامت از فيض زيارت و زندگي در جوارشان محروم نشويد. 😭😭
محمد باقر، بابا!
🥀 تو زندگي مرا ديدي ، ديدي که من حتي يک روز آرام نبودم. ديدي که همه اش در تلاش و کار و خدمت بودم
🥀اما من بجائي نرسيدم و کاري نکردم و جداً نتوانستم شهد شيرين معرفت خدا و اسلام را بچشم .
و همه اميدم توئي ، بابا تو حاصل رنج هاي من هستي.
✅من خودم را در تو مي بينم و فکر مي کنم در تو به کمال مي رسم و تحصيل تو و کسب علم و عرفان و فهم تو ، سطح و برداشت هاي بالاي تو از اسلام و قرآن مرا راحت مي کند و روحم را آرام.
❤️بابا! من نام تو را محمد باقر گذاشتم به اميد اينکه
✅آنچه پيامبر اکرم (ص) آورد و امام باقر العلوم (ع) داشت ـ که شکافندة همةعلوم بودـ فرابگيري و خودت را باور نمائي ،
✨💫به اين اميد ، نامت را محمد باقر گذاشتم و شبهاي ماه مبارک رمضان خصوصاً عيد فطر ، شب تولدت هزار رکعت نماز ، اقامه کردم و هميشه برايت دعا کردم و آرزوي گرم و داغ من اين است
✅که مرحوم شهيد بهشتي و شهيد آيةالله صدر و شهيد مطهري را در وجود شما و بالاتر امام عزيز و بالاتر امام باقر (ع) را در شما زنده ببينم ،
✅البته بگويم : من خودم را خيلي کوچک تر از اين مي بينم که بلند پروازي هائي را بکنم ،.
✅ ولي از فضل و لطف خدا ساخته و با سعي و تلاش توفيقات الهي شامل مي گردد.
🤚 بابا ! «ليس للانسان الا ما سعي »
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر ولایت
نماهنگ بیانات رهبر انقلاب درباره پیام شهدا به ملت ایران
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
مداح_کربلایی_حسن_عطایی.mp3
3.27M
هلابیکمبهزائرایحسین علیه السلام
🎙کربلایی حسن عطایی
التماس دعا از همه بزرگواران داریم
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
پنجشنبه است؛
شادی روح پاکِ سردار دلها؛
شهدای عزیزمون؛
جمیعِ اموات
صلواتی همراه با سوره حمد قرائت کنیم...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خداحافظ_سالار
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
#قسمت : یازدهم
با تعجب رو کردم به حسین و پرسیدم: «روزهای؟ پس چرا نمیگی؟ میدونی چقدر از اذان گذشته؟ زخم معده میگیری ها!» حسين خودش را زد به بی خیالی و گفت: «چه اهمیتی داره! حالا این غذا رو که ابوحاتم آورده، بیارید بخوریم تا از دهن نیفتاده!» بعدش هم لبخند معنی داری زد و ادامه داد: «اگه زود بیارید زخم معده هم
نمی گیریم!» چیزی نگفتم، رفتم و از توی وسایل دوتا چفیه بزرگ عربی را آوردم تا به جای سفره از آنها استفاده کنیم. دخترها هم بدون معطلی دنبالم راه افتادند. درکشان می کردم، دوری چهارماهه شان از پدر باعث شده بود که مترصد فرصتی باشند تا کاری برای او بکنند و حالا که قضیه روزه بودن و افطار نکردنش رافهمیده بودند، انگار بهانه خوبی دستشان آمده بود. برای اینکه مجال ابراز احساسات را بهشان داده باشم، اشاره ای به ظرف مواد غذایی کردم و گفتم:
چندتا انار یزدی توی خوراکی هایی که از ایران آوردیم هست، برید اونا رو دون کنید.» خودم هم رفتم تا با آن دو چفیه عربی، دوتا سفره جدا پهن کنم که دیدم ابوحاتم دارد با حسین خداحافظی می کند، به حسینگفتم: «تعارفشون کن بمونن، زحمت غذا رو هم که خودشون کشیدن!» جواب داد: «گفتم بهش، قبول نمی کنه. میخواد بره پیش زن و بچش.» از شنیدن این پاسخ لحظه ای خوشحال شدم، خوشحالی ای که بلافاصله تبدیل شد به خجالتی عمیق. اولش با خودم فکر کردم بالاخره بعد از این همه جدایی، فرصتی پیشمی آید تا باز هم همه دور یک سفره، کنار هم بنشینیم اما خوشحالی ام طولی نکشید. صدای بسته شدن در که آمد و ابوحاتم رفت،
👇👇
مثل اینکه تمام خاطرات امروز از جلوی چشمم گذشته باشد، دیدم که چقدر ابوحاتم به ما خدمت کرده بود، نگاهی به ظرف غذا انداختم، برای لحظه ای تلخی خجالت تمام وجودم را فرا گرفت. دور سفره که نشستیم انگار
حسین هم غصه ای توی سینه اش داشت و علی رغم آنکه سعی می کرد تا خودش را خوشحال جلوه بدهد اما دستش به غذا نمی رفت. چند لقمه ای از سر بی میلی خورد و کنار کشید.برای اینکه کمکش کرده باشم و نگذارم بچه ها از غصه اش خبردار شوند، سر صحبت را با او باز کردم و پرسیدم: «چرا این قدر پیر شدی؟!» حسین آدم تو داری بود اما توی همین چند ساعت به نظرم آمد که خیلی ساکت تر و رازآلودتراز گذشته شده است آن قدر که حتی به سؤالی همین قدر ساده هم پاسخ درست و درمانی نداد. هیچ انگار نمی خواستسفره دلش را باز کند. چشمان خسته و خواب زده اش را مالید و به شوخی گفت: «از دوری شما.» خودم را آماده کرده بودم تا از سؤالم گفت وگوی مفصلی با حسین بسازم اما پاسخ او تمام برنامه ریزی هایم را به هم زد، انتظار چنین جواب کوتاه و سرهم شده ای را نداشتم. دیگر دل ودماغ ادامه بحث برایم باقی نمانده بود، از طرفی هماگر ادامه نمیدادم واقعة فضا خیلی سنگین می شد. اما هرچه سعی کردم حرفی بزنم، نتوانستم. توی دلم از حسین گلایه داشتم که چرا فکر بچه ها را نمی کند؟ چرا همه اش توی خودش است؟ توی همین فکرها بودم که سارا با کاسهای انار وارد اتاق شد، کاسه را جلوی حسین گذاشت و گفت:
بفرمایید، چون خیلی انار دوست دارید، چندتاییمخصوص شما از ایران آوردیم.» | بوی مفرحی به مشامم رسید، دقیق که شدم بوی گلاب بود، گلابی که دخترها روی انار ریخته بودند تا حال پدر را جا بیاورد، شکر خدا توی این اوضاع نابسامان و قاراشمیش هم حس دخترانگی شان را به خوبی حفظ کرده بودند و یادشان مانده بود که ظاهر کارهایی هم که می کنند بایدشیک و دلربا باشد! این حرکاتشان که حکایت از ریزه کاری های زنانه بود، خیلی برایم مهم و نشاط برانگیز بود چون گاهی که آن سر نترسشان را میدیدم، نگران میشدم نکند روحیه پسرانه پیدا کرده باشند. حسین با لبخند کاسه انار را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست، بوی گلاب را توی بینی اش کشید وسبکبال گفت: «بوی ایران میده، بوی آرامش و امنیت.» لحظه ای انگار که در افکاری شیرین فرورفته باشد مکث کرد و با لبخندی پر از آرامش ادامه داد «هیچ نعمتی بالاتر از امنیت نیست. الحمدالله الآن مردم ایران با خیال راحت دور هم جمع میشن، میگن، می خندن، خب گاهی هم مشکلاتی دارن، اما در امانن!»
⬅️#ادامه_دارد.....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای مهم شهید منصور خادم صادق که دو روز پیش همسر و دخترش توسط هنجارشکنان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند:
ای امت حزب الله نسبت به جامعهتون بی تفاوت نباشد.
جذب کنید انسانهایی رو که از خدا طرد شدند.
اول جذبشون کن دوم ارشاد و هدایت...
امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما خیلی کمه
تا امر به معروف و نهی از منکر نمیکنید جامعه حرکت نمیکند.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷