کلیپ صوتی «پسر بالاشهر» - حسین یکتا.mp3
4.15M
📻 پسر بالاشهر
📌 روایت بچه پولداری که مسیر زندگیاش را به سمت جادهی شهادت عوض کرد!
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷اولین سالگرد عروج سردار شهید حاج مهدی مهدوی نژاد
سخنران سردار فدوی
و حجت الاسلام عالی
پنج شنبه 27 بهمن
مکان حرم جضرت معصومه سلام الله علیها
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همراه با خاطرات مداحان
خاطره سید امیر حسینی از شهید حاج حسین همدانی در برنامه باب القبله
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خداحافظ_سالار
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
#قسمت : ۱۳۱
روایتی که حسین خواند مرا به حرم
زینب کبری برد و دلم را تکان داد با دست اشک های چشم دخترانم را
پاک کردم و گفتم: «حاج آقا اگر شهید
شدی شفاعتم میکنی؟
نگاهم کرد و با یقینی که از قلب مطمئنش برمیخواست گفت
«بله»
غم دلم را خوردم و صدایم را صاف کردم و گفتم «حاج آقا اگه شهید
شدی من جنازه شما رو برای
خاکسپاری به همدان نمیبرم.»
خندید و گفت: حتماً میبری گفتم :برای من دردسر درست نکن. من و این بچه ها باید هی بریم همدان و بیایم تهران
.
گفت: «واجبه که به وصیتم عمل کنی. یکی از وصیت هام اینه که همدان کنار دوستان شهیدم دفنم
کنید.»
اسم دوستان شهیدش را که آورد کمی بغض کرد ،همان اندازه که زهرا و سارا برای بابایشان میسوختند او برای دوستان شهیدش میسوخت گاهی به من میگفت: «من شاهد شهادت هزاران دوست تهرانی ،همدانی گیلانی بوده ام. هر کدام از
این شهادتها داغی بر دلم
نشانده.
حرفهای حسین ، زهرا و سارا کمی آرامم کرد. حالا فقط بی کلام به پدرشان نگاه میکردند. تنهایشان گذاشتم و سری به اتاق شخصی حسین زدم اتاق به هم ریخته بود. به جز یک دست لباس و حوله و یک کتاب، بقیه وسایلی را که برایش داخل ساک گذاشته بودم، بیرون گذاشته بود. عبایش همیشه روی
گیره جالباسی آویزان بود
و
سجاده اش همیشه روی زمین پهن ، عبا و سجاده اش را تا زده بود و
گذاشته بود داخل کمد
.برگشتم پیش زهرا و سارا که امین از خشک شویی رسید. او هم مثل زهرا و
سارا چشمش سرخ و پلکهایش باد کرده بود. اما او چرا؟
👇👇👇
نگاهی به چهره گرفته و صورت خیس زهرا انداخت و با بغض گفت: «حاج آقا که نرفته؟» زهرا بی حوصله جواب داد: «نه» هنوز و پرسید «گریه کردی امین؟!
امین که از سکوت سرد خانه فهمیده بود چه ،گذشته پاسخ داد رفتم از
خشک شویی عباس آقا لباس بگیرم عباس آقا منو که دید، گریه اش گرفت.
پرسیدم چی شده؟ گفت: حاج آقا
همدانی اومد اینجا ازم حلالیت
خواست.»
امین به اینجا که رسید بغضش ترکید و گفت: «حاج آقا داره میره حلب برای هدایت عملیات
تا تلخی وداع را کم کنم زورکی
خندیدم و گفتم: به حاج آقا بگم که عملیات رو لو دادی امین آقا؟ دل و دماغ پاسخ نداشت.
ساعت ۶ عصر شد حسین ساکش را برداشت دستانش را دور گردن زهرا و سارا حلقه کرد و چسباند به سینه اش دخترها بغض کردند و قرآن بالای سرش گرفتند. قرآن را
بوسید. خداحافظی کرد و رفت توی حیاط و دوباره برگشت باز
خداحافظی کرد و مکثی و نگاهش
روی انگشتری سرخی که داشت
متوقف شد و برای بار سوم رفت توی
اتاقش حلقه انگشتری را که سالهای سال توی دستش داشت و جز برای وضو در نمی آورد، در آورد. دخترها جلوی در معطل و منتظر بودند. اما من تا اتاق دنبالش کردم.عقیق را قبل از اینکه مقابل اینه
بگذارد، به چشمانش کشید و بوسید.
عقیق سرخی که یادگار محمود
شهبازی بود. حسین می گفت
محمود قبل از شهادتش این
انگشتری را به من داد نمیخواست
هیچ چیزی از این دنیا را با خود داشته
باشد.
از کنج اتاق نگاهش میکردم. وقتی انگشتری را کنار آینه ،گذاشت یک آن سرم گیج رفت به صورت پرنورش که توی آینه بود خیره شدم تا حالم خوب شد پشت سرش تا آستانه در آمدم اما پایم روی زمین نبود.
برای بار سوم خداحافظی کرد سارا یک کاسه آب آماده کرده بود که پشت سرش بریزد .گفتم نریز دخترم مثل مادران و همسرانی که در سالهای جنگ فرزند یا شوهرانشان را بدرقه میکردندهمراهی اش کردیم دست تکان داد و
رفت.
از بلند گوی مسجد انصارالحسین صدای بلند اذان می آمد. دست زهرا و سارا را گرفتم و برگشتم و نماز مغرب و عشا را روی سجاده حسین که از دمشق آورده بود خواندم سجاده ای که بوی اشکهای حسین را میداد.
زهرا شام درست کرد بی میل بودم و هب و مهدی هم رسیدندو جای خالی بابا را دیدند
رفته بود اما خانه پر از او بود به هرجا نگاه میکردم میدیدمش و صدایش را میشنیدم که میگفت
سالار شدی برای این روزها
گفته بود، دو سه روزه برمیگردم اما حالا برای او و من همه پرده ها کنار رفته و میدانستم که سالهاست
منتظر رسیدن همین دو سه روز بوده است. از همان روز که میگفت: «همهٔ کار من به زینب حسین (ع)، گره خورده تا من امتحانی حسینی بدهم و تو امتحانی زینبی» از همان روز که خواب دید از یک معبر تنگ و تاریک به سختی میگذرد و به یک کانون نور میرسد.
دلم داشت توفانی میشد قرآنی را که سیدحسن نصرالله به سارا هدیه
کرده بود باز کردم و "سوره یاسین
را خواندم قلبم آرام تر شد.
عقربه ها ساعت ۹ را نشان میدادند یعنی وقت پرواز تهران - دمشق که از گوشی ام صدای دریافت پیامک آمد اسم بابا حسین افتاده بود. با این پیامک
«خداحافظ.»
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✨#ڪلام_شهید
《برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا کار کنید ...
بگویید : خداوندا نه برای بهشت و نه برای شهادت،اگر تو ما را درجهنمت بیندازی،از ما راضی باشی برای ما کافی است.》
🌹#شهید_چیتسازیان
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از آرمان کرمان
16.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اظهارنظر سه سرباز و دیپلمات سابق آمریکایی در رابطه با شهید سلیمانی بر سر مزار ایشان
🇮🇷رسانه ی مردمی کرمان" آرمان کرمان "👇
ما را در روبیکا دنبال کنید👇
▶️https://rubika.ir/armanekerman_ir
ما را در ایتا دنبال کنید👇
✅https://eitaa.com/armanekerman_ir
ما را در اینستاگرام دنبال کنید👇
📲 http://www.instagram.com/armane.kerman
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#چهارشنبه های امام رضایی
#به_تو_از_دور_سلام
زیارت مختصر امام رضا علیه السلام
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ، وَأَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَيْرَ الْجَزَاءِ، أَتَيْتُكَ بِأَبِي وَأُمِّي زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ.السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷