eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
37.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکار لحظه ها صبح امروز حرم امام رضا علیه السلام از حرم تا به حرم غافله دل داری ای بنازم به شما اینهمه سائل داری 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی : ۱۳۴ از کنار مسجد انصار الحسین رد .شدیم مسجدی که حسین بعد از نماز شب توی خانه نماز صبحش را به جماعت آنجا میخواند به سر کوچه که رسیدیم دوباره غم سرمان آوار شد وهب را از دور دیدم که به طرف خانه میرفت چند بسته دستمال کاغذی دستش بود و مهدی جلوی در ایستاده بود با پیرهن سیاه تا متوجه ما شدند ایستادند نگاههایمان در هم گره خورد. تصمیم گرفتم مثل بسیاری از مادران وهمسران شهدا در زمان جنگ ،پیش کسی گریه نکنم. هنوز کسی نیامده بود با زهرا و سارا و امین که گریان بودند نزدیکشان شدیم .گفتم: «وهب دیدی که بابات شهید «شد؟ و دیدم که دانه های اشک از زیر عینک وهب سرازیر است. مهدی مظلوم و غریب تکیه به در داده بود و دستش را جلوی صورتش گرفته بود و گریه می کرد. گفتم: «به خدا شهادت حقش بود. مزدزحماتش بود آرزوی دیرینه اش بود. دلتنگ نباشید بابا به حقش رسید.» اینها را با گریه گفتم و رفتم داخل خانه ،خانه که نه ،غمخانه. غمخانه ای که همه جایش پر بود از یاد حسین و یک جای دنج و خلوت که تا مردم نیامده اند راحت گریه کنیم . از میان نوه هایم فاطمه که بزرگتر بود برای حسین گریه میکرد ریحانه و محمدحسین چهارساله متعجب بودند که چرا بزرگترهایشان توی بغل هم گریه میکنند و حانیه چهار ماهه از سر ترس گریه میکرد. حتماً به خاطر صداهایی که میشنید . اولین کسی که برای تسلیت آمد آقا محسن رضایی بود از همان لحظهٔ ورود با گریه وارد شد .
وقتی که رفت امین به وهب داشت می گفت، آقامحسن در تمام طول جنگ به شکل آشکار فقط برای شهید مهدی باکری گریه کرده بود. کم کم همسایه ها آمدند نفهمیدم دقایق چگونه می گذشت از دم در تا سر کوچه پر از جمعیت بود؛ از وزیر و نماینده مجلس تا فرماندهان سپاه و خانواده های شهدا همسایه ها گفتند خبر شهادت حسین را از طریق شبکه ها شنیدند. از شبکه های داخلی تا خارجی و حتی رسانه های وابسته به جریانهای تکفیری عکس حسین را گوشه اتاقش گذاشتم و تا ثانیه هایی محو در لبخندش شدم.زنگ صدایش گوشم را نواخت که میگفت: «سالار شدی برای این روزها تمام مسئولین آمدند و رفتند و من مثل أم وهب شده بودم؛ محکم و با صلابت. ورودی پایگاه هوایی قدر، گوشتا ، گوش جمعیت ایستاده بود به حدی که ماشین ما حرکت نمی کرد.پیاده شدیم و گم شدیم میان انبوه مردمی که منتظر بودند تا حسین را بیاورند. تمام فرماندهان و مدیران ارشد کشور به صف ایستاده بودند و مقابلمان پرده بزرگی نصب شده بود که رویش نوشته بود: «یار دیرین احمد متوسلیان و ابراهیم همت به خیل شهدا پیوست.» آن طرف، تاریک بود. جایی که تابوت حسین را می آوردند رویش پرچم ایران زده بودند وچند سرباز جلوتر از تابوت حرکت میکردند و عکس بزرگ حسین دستشان بود همان عکس خندان. تابوت حسین را گذاشتند روی یک بلندی و مارش نظامی زدند. همه ساکت بودند و من صدای گریه آرام نوه ام فاطمه را میشنیدم. یک آن بعضم ،گرفت ولی فرو بردم و به رنگ زیبای پرچم خیره شدم احساس غرور و افتخار مثل خون در رگهایم دوید فقط له له میزدم که کاش کسی نبود و یک گوشه تنها مثل روزهای اول زندگیمان کنار حسین مینشستم و با او حرف میزدم . صدای مارش نظامی که افتاد جمعیت دور تابوت نشستند و راه را باز کردند که ما هم نزدیکتر شویم آقا عزیز - فرمانده کل سپاه - سرش را به تابوت چسبانده بود به جای صدای مارش صدای گریه تمام محیط باز فرودگاه را برداشته بود. هنوز من و بچه هایم کنار ایستاده بودیم. اصلاً حسین مال ما نبود که جلو برویم هر کس حتی یکبار حسین را دیده بود او را پدر برادر یا رفیق خودش می دانست. تابوت را حرکت دادند و به معراج شهدا بردند آنجا محدودیت بیشتر بود و کسی نمیتوانست به غیر از خانواده بیاید و ما میتوانستیم سیر ببینیمش. در تابوت را که باز کردند همان صورت پر از نور لحظه وداع به چشمانم نور داد .قطره های اشک از صورتم می غلتیدند و روی گونه سرد و خاموش او می افتادند.گوشه چشمش کبود بود یک آن دلم حال روضه گرفت اما فقط گفتم: «حسین جان شفاعت یادت نره. کسی جلو آمد از دمشق آمده بود انگشتری به من داد و گفت: «حاج قاسم توی دمشق صورت روی صورت شهید همدانی گذاشت و از او شفاعت خواست و این انگشتری را به من داد که به شما بدهم‌.» انگشتری را گرفتم و انبوهی از خاطرات جلوی چشمانم صف کشید؛ از نگین سرخی که شهید محمود شهبازی به حسین داده بود تا روز وداع که انگشتری شهبازی را درآورد و گفت نمیخواهم چیزی از دنیا با من باشد.» ⬅️ ادامه دارد ..... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 155 سوره آل عمران 🌸 إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطاَنُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ 🍀 ترجمه: قطعا كسانى از شما كه روز برخورد دو گروه روى برگرداندند جز این نبود كه شیطان به خاطر بعضى از كارهایی که انجام دادند آنها را لغزانید و البتّه خداوند از آنها در گذشت، زیرا كه خداوند آمرزنده ى بردبار است. 🌷 : پشت کردند 🌷 : روز برخورد دو گروه 🌷 : دو جماعت، دو گروه 🌷 : آنها را لغزاند 🌷 : کارهایی که انجام دادند 🌷 : در گذشت،عفو کرد، بخشید 🌷 : آمرزنده 🌷 : بردبار 🔴 : این آیه بعد از جنگ احد نازل شده و در مورد فرار بعضى از مسلمانان در است. چنانكه در تفاسیر آمده است؛ در جنگ اُحد جز سیزده نفر كه پنج نفر آنان از مهاجرین و هشت نفر از انصار بودند، همه فرار كردند. در این جنگ حضرت علی علیه السلام حضور داشت و پیامبر جراحت هایی دید . 🌸 روز که دو گروه مسلمانان و کافران با هم در میدان جنگ روبرو شدند، تعداد زيادى فرار کردند علت آن این بود که آنها را لغزاند و علت اینکه لغزش هایی بر اثر وسوسه های شیطانی به انسان دست می دهد به خاطر گناهان گذشته انسانی است و گر نه وسوسه های شیطانی در دل های پاک که آثار گناهان گذشته در آن نیست اثری نمی گذارد که در همین آیه این حقیقت را بازگو می کند و می فرماید: إن الذين تولوا منكم يوم التقى الجمعان إنما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا: قطعا کسانی از شما که روز برخورد دو گروه پشت کردند جز این نبود که شیطان به خاطر بعضی از کارهایی که انجام دادند آنها را لغزانید. 🌸 ما هر قدر که کوچک هستیم خدا بزرگ است ، هر قدر ما ناتوان هستیم خدا تواناست ، هر قدر ما آلوده باشیم خداوند پاک و منزه است و هر قدر گناهکار باشیم بخشنده است. خداوند افرادی را که در جنگ احد فرار کردند بخشید و از آنها در گذشت که می فرماید: و لقد عفا الله عنهم :و البته خداوند از آنها درگذشت. 🌸 در پایان آیه می فرماید: إن الله غفور رحيم: زيرا خداوند آمرزنده ی بردبار است. هر گلی اسم و ویژگی هایی دارد برای مثال اسمش نرگس است و ویژگی های آن رنگ و لطافت و خوش عطر بودن آن است هم اسمی دارد و هم ویژگی هایی دارد ویژگی های خداوند بسیار نیکو است اسم خداوند است و ویژگی های خداوند رحمان ، رحیم ، غفور ، حلیم و .... که در پایان این آیه به دو ویژگی از ویژگی های خداوند اشاره کرده است غفور و حليم که به این نام ها، اسماء الحسنى یعنی نام های نیکو گفته می شود. کسی که خیلی آمرزنده است. کسی است که خیلی بردبار است. 🔹 پيام های آیه155سوره آل عمران 🔹 ✅ یكى از علل فرار از جنگ، گناه است. ✅ گناه، میدان را براى وسوسه هاى شیطان باز مى كند. ✅ خطاكار را نباید براى همیشه طرد كرد و در كیفر او شتاب كرد. ✅ خداوند گنهكاران را مى بخشد، پس شما آنان را ملامت نكنید. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨نفس مےڪشیم ؛ اینجا پنج شنبه هـا و ذخیره ‌اش مےڪنیـم برایِ تمـام روزهـای هفتہ ! ڪه بـےیاد شهدا نباشد نفس‌هایمان ..✨ سلام✋ ‍🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی : پایانی انگشتر حاج قاسم را به وهب دادم و گفتم :«بکن تو دست بابا» وهب انگشتر را گرفت از بچگی حسین را کم میدید. یاد ۳۰ سال پیش افتادم وقتی که ترکش از کمر حسین خورده بود. وهب اصرار داشت بغلش کند و ببردش پارک اما حسین از شدت درد نمیتوانست روی پا بایستد همان جا توی اتاق انگشت کوچک وهب را گرفت و آهسته و به سختی توی اتاق چرخاند. حالا وهب باید دست بابا را میگرفت و انگشتر را در انگشت او میکرد میفهمیدم برایش چقدر سخت است با نگاهش به من میگفت که این کار را به مهدی بسپار. دوباره گفتم وهب انگشتری حاج قاسم را بکن توی دست «بابات» وهب پارچه کفن را کنار زد و دست سرد را بیرون آورد گریه نمیکرد اما حسرت در چشمانش موج میزد همان لحظه همسر شهید همت کنارم آمد و گفت: «حاج خانم الآن وقت استجابت دعاست. و من برای نصرت اسلام و مسلمین دعا کردم. گفته بود ببریدم همدان کنار همرزمان شهیدم اما نمیدانستیم کدام نقطه از گلزار شهدا وهب خبر داد که مسئولین در همدان یک بلندی مشرف به مزار شهدا را برای تدفین آماده کردند و بنا دارند که گنبد و بارگاه بسازند. حسین همیشه ساده زیستی را دوست داشت و همه جا در متن مردم بود. پس مزارش هم باید ساده میشد. پیغام دادم که حسین راضی نیست برایش گنبد و بارگاه بسازید. برای محل تدفین با بچه ها مشورت کردم مهدی حرف تازه ای گفت: «با بابا رفته بودیم گلزار شهدای همدان بابا جایی را کنار قبر شهید حسن ترک به من نشان داد و تأکید کرد اگه من شهید شدم اینجا خاکم کنید. 👇👇👇👇
بارها از حسین شنیده بودم که حسن ترک نمونه یک انسان کامل تربیت شده قرآن است. با این حال از روی احتیاط گفتم: «کیف شخصی بابا رو باز کنید.» نه من و نه بچه ها رمز کیف را بلد نبودیم. مهدی با پیچ گوشتی کیف را باز کرد ورقه ای با دست خط حسین روی آن بود زیرش نوشته بود: وصیت نامه بنده حقیر حسین همدانی به تاریخ آن نگاه کردم ۱۸ روز پیش وصیت را نوشته بود همان روزی که خبر شهادت رکن آبادی _ سفیر ایران _در لبنان - را شنیدیم آن روز همه ما افسوس خوردیم اما حسین گفت: خوش به حالش .مقابل عکس حسین نشستم و به وهب گفتم: «وصیت رو بخون » وهب با لحنی وصیت نامه را خواند که من صدای حسین را میشنیدم و در آینه نگاهش وهب و مهدی را میدیدم وصیت نامه را تا زدم و لای دفتر خاطرات حسین گذاشتم همان دفتری که سالها پیش گوشه اش نوشته بود؛ من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل اول قسمت دوم 🎥 مستند دربرابر طوفان ، از امروز به مدت ده شب در ده قسمت در این کانال به نمایش گذاشته میشود . 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🌸حضرت علـــــے علیه السلام 🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها 🤲 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا