eitaa logo
°|⚘کانال شهیدان شهر هرند⚘|°
325 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
282 فایل
﷽ ❤️|شهادت بہ‌خون‌وتیروترڪش‌نیست.آن‌روزڪہ‌خداراباهمہ‌چیزودرهمہ‌چیزدیدم شهیدشده‌ام|•|⚘|ڪانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|⚘|📢ڪپی‌؛باذکرصلوات‌وهشتگ‌مخصوص‌ڪانال:)🍃 جهت ارتباط با ادمین کانال لفت=۳۱۳صلوات @sadatmosavi59186
مشاهده در ایتا
دانلود
محورهای بصیرتی انتخاباتی.pptx
11.77M
🖼پاورپوینت 📎محورهای بصیرتی انتخابات 📲اعزام استاد: @Alizadeh110 📚 | 🆔@Activism_ideas
24.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷دهه فجر گرامی باد🌷 کارگروهی: رنگ آمیزی پرچم کشور عزیزمان ایران🇮🇷 آشنایی بچه ها با پرچم ایران🇮🇷 پیش دبستانی امیدان نبی اکرم ص مدیر: سرکار خانم افضلی نسب مربی:سرکار خانم کنعانی
🌹دهه فجر گرامی باد🌹 مرحله جدید ثبت نام تسهیلات اشتغال تبصره 18 سال 1402 آغاز گردید. شرایط عمومی تسهیلات : برای ثبت نام سایتEbsvam.ir (تسهیلات اقتصادمقاومتی)مراجعه نمایید. 🔹شماره سیم کارت به نام فردمتقاضی ثبت نام کننده باشد 🔹پرداخت تسهیلات به رسته های آرایشگری،اغذیه فروشی ...ممنوع می باشد 🔹اولویت پرداخت تسهیلات به نیروگاه خورشیدی خانگی و طرحهای ایجادی می باشد 🔹فرم استحقاق باامضاء مجازالزامیست 🔹تعهدنامه محضری بعدازتائیدوتکمیل مدارک بانکی الزامیست 🔹بیمه اجباری نداشته باشد 🔹تسهیلات اشتغال سایر دستگاه از جمله :اداره کار _کمیته امداد _بهزیستی_جهاد کشاورزی_میراث فرهنگی_بنیاد برکت و علوی و... امسال و سنوات قبل دریافت نکرده باشد 🔷در سایر دستگاه های اجرایی پرونده جاری نداشته باشد 🔸پرداخت تسهیلات به کارکنان شاغل و بازنشسته سپاه و کلیه نیرو های مسلح با هر عضویت ممنوع. مدارک مورد نیاز ثبت نام در سامانه: 🔸تصویر اسناد هویتی(عکس - کارت ملی-شناسنامه) 🔸تصویر کارت پایان خدمت یا معافیت متقاضی مرد 🔸تصویر مجوز - مدرک تحصیلی-گواهی مهارت به نام متقاضی 🔸تصویر سند یا اجاره نانه الزامیست (اجاره 7ساله) 🔸در خصوص تسهیلات رسته های دام وکشاورزی تصویر استعلام جهاد کشاورزی الزامیست 🔸تصویر از مکان طرح باتصویرفردمتقاضی درسامانه الزامیست 🔹دهک بندی انجام می شود جهت اطلاعات بیشتر با03146405019 🔹بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان هرند
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 انتخابات؛ میدانِ نقدِ 🍃🌹🍃 🌺 رهبر انقلاب اسلامی امام‌خامنه‌ای مدظله‌العالی: امروز احساس وظیفه‌ نسبت به یکی از کارهای نقدِ جامعه‌ی مجاهد در «جهادتبیین» است. | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 استوری موشن (2) | امنیت و پیشرفت کشور با حضور همگانی و حداکثری افزایش پیدا خواهد کرد. 🍃🌹🍃 | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 عکس نوشت | برای احترام به خون شهیدان در شرکت می کنیم. 🍃🌹🍃 | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 عکس نوشت (2) | حضور در انتخابات یکی از مستحکم ترین وسیله هایی است که ملت می تواند آن را مانند یک زره پولادین در مقابل خود و حملات دشمنان نگه دارد. 🍃🌹🍃 | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
بسم‌الله «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده همه هول خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک عارضه نادر در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه من آن شکلی بودم‌. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخوان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم و سمت در خروجی رفتم. هنوز در را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما ده روز بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. عجیب‌تر این بود که فاصله بین شنیدن این خبر تنها بیست روز بود تا لحظه دیدن همسرم، که با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد... صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!»
🔻 ببینید چقدر شیک دارن این میوه عقیم کننده رو میفروشن نسل کشی در شیعه خیلی شیک و مجلسی 😭😭 عصاره آبی میوه فیسالیس به عنوان یک داروی ضدبارداری سنتی و سقط جنین توسط گیاهشناسان طب قدیم ایرانی شناخته شده است.  در قدیم، قابله ها به زنی که می خواست جنین خود را سقط کند، فیسالیس می دادند و زنانی که از آن می خوردند، دیگر بچه دار نمی‌شدند. اکنون از نظر علمی ثابت شده است که میوه این گیاه، خاصیت عقیم کنندگی دارد. مساوی با نجات حداقل یک نسل
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| امامِ باب‌الحوائجی که دشمنش رو شفا میده؛ کارکردش برای ما رفع این حوائج ساده نیست! منبع : شهادت امام کاظم علیه السلام