بسم الله الرحمن الرحیم
به اذن الله و به اذن و مدد مولی الموحدین امیر مؤمنان عليه السّلام ان شاءالله در نظر داریم از این روز با عظمت و خجسته با همدیگر مطالعه نهج البلاغه را آغاز نماییم.
از آنجایی که به یقین متن این کتاب گرانسنگ و با عظمت که از آن به اخ القرآن تعبیر گردیده دارای اعماقی است که نیازمند شرح و تفسیر میباشد،
لذا به جهت تنوع در شارحین نهجالبلاغه، ثقیل بودن و همچنین طولانی بودن متن؛ امکان بهره برداری از آن در این فضا آنچنان میسر نیست.
امید است آنان که جویای بهره مندی بیش از پیش از این دریای بیکران هستند به منابع معتبر رجوع نمایند.
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه اول - آغاز آفرینش آسمان وزمین و آفرینش انسان
۱.عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهای او ناتوان، و تلاشگران از ادای حق او درماندهاند.
خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمیکنند و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد، و تعریف کاملی نمیتوان یافت و برای خدا وقتی معیّن، و سر آمدی مشخّص نمیتوان تعیین کرد.
مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسیله کوهها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد.
۲ دین و شناخت خدا
سر آغاز دین، خداشناسی است، و کمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و کمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص، و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتی نشان میدهد که غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی میدهد که غیر از صفت است،
پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده، و با نزدیک کردن خدا به چیزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصوّر نموده و با تصّور اجزا برای خدا، او را نشناخته است.
و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره میکند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورده. و آن کس که بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگری پنداشته است، و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده، و از چیزی به وجود نیامده است.
با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله، بیناست حتّی در آن هنگام که پدیدهای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا کسی نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت کند.
ادامه دارد....
خطبه اول نهجالبلاغه مولای زیبایی ها
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه اول - آغاز آفرینش آسمان وزمین و آفرینش انسان ۱.عجز انسان از شناخت ذات
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه از خطبه اول نهج البلاغه
۳ راههای خدا شناسی
اوّل- آفرینش جهان
خلقت را آغاز کرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فکر و اندیشهای، یا استفاده از تجربهای، بی آن که حرکتی ایجاد کند، و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پدید آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد، و در هر کدام، غریزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانید.
خدا پیش از آن که موجودات را بیافریند، از تمام جزئیّات و جوانب آنها آگاهی داشت، و حدود و پایان آنها را میدانست، و از اسرار درون و بیرون پدیدهها، آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت، و اطراف آن را باز کرد، و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید، و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که یکی بر دیگری مینشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهداری آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود. فضا را در زیر تند باد و آب را بر بالای آن در حرکت بود.
سپس خدای سبحان طوفانی بر انگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبید. طوفان به شدّت وزید، و از نقطهای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها را به هر سو روان کند و بر هم کوبد و با همان شدّت که در فضا وزیدن داشت، بر امواج آبها حملهور گردد از اوّل آن بر میداشت و به آخرش میریخت، و آبهای ساکن را به امواج سرکش بر گرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند، و چون قلّههای بلند کوهها بالا آمدند.
امواج تند کفهای بر آمده از آبها را در هوای باز، و فضای گسترده بالا برد، که از آن هفت آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را چون موج مهار شده، و آسمانهای بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد، بی آن که نیازمند به ستونی باشد یا میخهایی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش (خورشید)، و ماهی درخشان، به حرکت در آورد که همواره در مدار فلکی گردنده و بر قرار، و سقفی متحرّک، و صفحهای بی قرار، به گردش خود ادامه دهند.
ادامه دارد...
خطبه اول نهجالبلاغه مولی الموحدین
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه از خطبه اول نهج البلاغه ۳ راههای خدا شناسی اوّل- آفرینش جهان خلق
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه از خطبه اول نهجالبلاغه
دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان:
سپس آسمانهای بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجدهاند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صفهایی ایستادهاند که پراکنده نمیشوند و گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمیشوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمییابد، و عقلهای آنان دچار اشتباه نمیگردد، بدنهای آنان دچار سستی نشده، و آنان دچار بی خبری برخاسته از فراموشی نمیشوند.
برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی، و زبان گویای وحی برای پیامبران میباشند، که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعی دیگر دربانان بهشت خداوندند. بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته، و گردنهاشان از آسمان فراتر، و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوشهایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده، و در زیر آن، بالها را به خود پیچیدهاند.
میان این دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پایینتری قرار دارند، حجاب عزّت، و پردههای قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خیال، در شکل و صورتی نمیپندارند، و صفات پدیدهها را بر او روا نمیدارند، هرگز خدا را در جایی محدود نمیسازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره میکنند.
سوم- شگفتی آفرینش آدم علیه السّلام و ویژگیهای انسان کامل.
سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمتهای گوناگون زمین، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید، که از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. آن را خشکانید تا محکم شد.
خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معیّن و سر انجامی مشخّص، اندام انسان کامل گردید. آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده در آمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید.
به انسان اعضاء و جوارحی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی به کار گیرد. قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشایی، و بویایی، و وسیله تشخیص رنگها، و أجناس مختلف در اختیار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار، و نیروهای متضاد، و مزاجهای گوناگون، گرمی، سردی، تری، خشکی، قرار داد.
سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدی را که پذیرفتهاند وفا کنند، اینگونه که بر آدم سجده کنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده کنید پس فرشتگان همه سجده کردند جز شیطان» غرور و خود بزرگ بینی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه کرد، و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود، و آفرینش انسان از خاک را پست شمرد. خداوند برای سزاوار بودن شیطان به خشم الهی، و برای کامل شدن آزمایش، و تحقّق وعدهها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخیز مهلت داده شدی».
ادامه دارد...
خطبه اول نهج البلاغه امیرمؤمنان
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه از خطبه اول نهجالبلاغه دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان: سپس آسمانهای بال
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه از خطبه اول نهج البلاغه
#قسمت چهارم
چهارم- آدم علیه السّلام و داستان بهشت
سپس خداوند آدم را در خانهای مسکن داد که زندگی در آن گوارا بود. جایگاه او را امن و امان بخشید و او را از شیطان و دشمنی او ترساند. پس شیطان او را فریب داد، بدان علّت که از زندگی آدم در بهشت و هم نشینی او با نیکان حسادت ورزید.
پس آدم علیه السّلام یقین را به تردید، و عزم استوار را به گفتههای ناپایدار شیطان فروخت و شادی خود را به ترس تبدیل کرد، که فریب خوردن برای او پشیمانی آورد آنگاه خدای سبحان در توبه را بر روی آدم گشود و کلمه رحمت، بر زبان او جاری ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمین، خانه آزمایشها و مشکلات، فرود آورد، تا ازدواج کند، و فرزندانی پدید آورد، و خدای سبحان از فرزندان او پیامبرانی برگزید.
۴- فلسفه بعثت پیامبران (نبوّت عامّه)
خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه که در عصر جاهلیتها بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند، و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا کرد،
خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواستههای انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و نعمتهای فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشکار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرّفی کنند، مانند: سقف بلند پایه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمین در زیر پای آنها، و وسائل و عوامل حیات و زندگی، و راههای مرگ و مردن، و مشکلات و رنجهای پیر کننده، و حوادث پی در پی، که همواره بر سر راه آدمیان است.
خداوند هرگز انسانها را بدون پیامبر، یا کتابی آسمانی، یا برهانی قاطع، یا راهی استوار، رها نساخته است، پیامبرانی که با اندک بودن یاران، و فراوانی انکار کنندگان، هرگز در انجام وظیفه خود کوتاهی نکردند. بعضی از پیامبران، بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند و برخی دیگر را پیامبران گذشته معرّفی کردند. بدین گونه قرنها پدید آمد، و روزگاران سپری شد، پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.
ادامه دارد...
خطبه اول نهج البلاغه امیر مهربانی ها
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه از خطبه اول نهج البلاغه #قسمت چهارم چهارم- آدم علیه السّلام و داستا
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه از خطبه اول نهج البلاغه
#قسمت پنجم
۵- فلسفه بعثت پیامبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
تا این که خدای سبحان، برای وفای به وعده خود، و کامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (که درود خدا بر او باد) را مبعوث کرد، پیامبری که از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود، نشانههای او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارک بود.
در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواستههای گوناگون، و روشهای متفاوت بودند: عدّهای خدا را به پدیدهها تشبیه کرده و گروهی نامهای ارزشمند خدا را انکار و به بتها نسبت میدادند، و برخی به غیر خدا اشاره میکردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از گمراهی نجات داد و هدایت کرد، و از جهالت رهایی بخشید.
سپس دیدار خود را برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر گزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با کوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاریها و مشکلات رهایی بخشید و کریمانه قبض روح کرد.
۶ ضرورت امامت پس از پیامبران الهی
رسول گرامی اسلام، در میان شما مردم جانشینانی برگزید که تمام پیامبران گذشته برای امّتهای خود برگزیدند، زیرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نکردند و بدون معرّفی راهی روشن و نشانههای استوار، از میان مردم نرفتند.
۷ ویژگیهای قرآن و احکام اسلام
کتاب پروردگار میان شماست، که بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثلها، مطلق و مقیّد، محکم و متشابه میباشد، عبارات مجمل خود را تفسیر، و نکات پیچیده خود را روشن میکند، از واجباتی که پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحبّاتی که آگاهی از آنها لازم نیست.
قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمده، و بعضی از آن، در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است، بعضی از واجبات، وقت محدودی داشته که در آینده از بین رفته است. محرّمات الهی از هم جدا میباشند، برخی از آنها، گناهان بزرگ است که وعده آتش دارد و بعضی کوچک که وعده بخشش داده است، و برخی از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بیشتر آن آزادند.
۸- فلسفه و راه آورد حج
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانهای که آن را قبلهگاه انسانها قرار داده که چونان تشنگان به سوی آن روی میآورند، و همانند کبوتران به آن پناه میبرند. خدای سبحان، کعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خویش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در میان انسانها، شنوندگانی را برگزید که دعوت او را برای حج، اجابت کنند و سخن او را تصدیق نمایند و پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند. همانند فرشتگانی که بر گرد عرش الهی طواف میکنند، و سودهای فراوان در این عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعدهگاه آمرزش الهی بشتابند. خدای سبحان، کعبه را برای اسلام، نشانه گویا، و برای پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، ادای حق آن را واجب کرد و حج بیت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت که به زیارت آن بروید، و فرمود: آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند، خداوند از همه جهانیان بی نیاز است
پایان خطبه اول نهج البلاغه امام علی علیه السلام
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه از خطبه اول نهج البلاغه #قسمت پنجم ۵- فلسفه بعثت پیامبر خاتم صلّی ا
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۲- پس از بازگشت از صفین
ستایش پروردگار
ستایش می کنم خداوند را، برای تکمیل نعمتهای او، و تسلیم بودن برابر بزرگی او، و ایمن ماندن از نافرمانی او، و در رفع نیازها از او یاری می طلبم، زیرا آن کس را که خدا هدایت کند، هرگز گمراه نگردد، و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد، و هر آن کس را که خداوند بی نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد، پس ستایش خداوند از همه چیز گرانسنگ تر، و برترین گنجی است که ارزش ذخیره شدن دارد،
و گواهی می دهم که جز خدای یکتای بی شریک، معبودی نیست، شهادتی که اخلاص آن آزموده، و پاکی و خلوص آن را باور داریم، و تا زنده ایم بر این باور استواریم، و آن را برای صحنه های هولناک روز قیامت ذخیره می کنیم، زیرا شهادت به یگانگی خدا، نشانه استواری ایمان، بازکننده درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دورکننده شیطان است.
ویژگیهای پیامبر اسلام (ص) و شهادت می دهم که محمد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست، خداوند او را با دینی آشکار، و نشانه ای پایدار، و قرآنی نوشته شده و استوار، و نوری درخشان، و چراغی تابان، و فرمانی آشکارکننده، فرستاد تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال کند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از کیفرهای الهی بترساند.
شناخت عصر جاهلیت: خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد، که مردم در فتنه ها گرفتارشده، رشته های دین پاره شده، و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود، در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراکنده بود، راه رهایی دشوار، و پناهگاهی وجود نداشت، چراغ هدایت بی نور، و کوردلی همگان را فرا گرفته بود، خدای رحمان معصیت می شد، و شیطان یاری می گردید، ایمان بدون یاور مانده، و ستونهای آن ویران گردیده، و نشانه های آن انکارشده، راههای آن ویران، و جاده های آن کهنه و فراموش گردید، مردم جاهلی، شیطان را اطاعت می کردند، و به راههای او می رفتند، و در آبشخور شیطان سیراب می شدند،
با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشکار، و پرچم او برافراشته گردید، فتنه ها، مردم را لگدمال کرده، و با سمهای محکم خود نابودشان کرده، و پابرجا ایستاده بود، اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگی می کردند، خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشک بود، در سرزمینی که دانشمند آن لب فرو بسته، و جاهل گرامی بود.
ویژگیهای اهل بیت (ع) عترت پیامبر (ص) (اهل بیت (ع)) جایگاه اسرار خداوندی، و پناهگاه فرمان الهی، و مخزن علم خدا، و مرجع احکام اسلامی و نگهبان کتابهای آسمانی، و کوههای همیشه استوار دین خدایند،
خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیده دین را راست نمود، و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت، برابر فاسدانی که تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیاری کردند، و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند، کسی را با خاندان رسالت (عترت پیامبر (ع)) نمی شود مقایسه کرد. و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود.
عترت پیامبر (ص) اساس دین، و ستونهای استوار یقین می باشند، شتاب کننده، باید به آنان باز گردد، و عقب مانده، باید به آنان بپیوندد، زیرا ویژگیهای حق ولایت به آنها اختصاص دارد، و وصیت پیامبر (ص) نسبت به خلافت مسلمین، و میراث رسالت، به آنها تعلق دارد، هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
نهج البلاغه امیر شجاعان
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۲- پس از بازگشت از صفین ستایش پروردگار ستایش می کنم خداوند را، برای تک
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۳- شقشقیه
۱ شکوه از ابابکر و غصب خلافت
آگاه باشید به خدا سوگند ابا بکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت میکند. او میدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشهها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد.
پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقانزا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانهتر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود مینگریستم که میراث مرا به غارت میبرند.
۲ بازی ابا بکر با خلافت
تا اینکه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلی را با شعری از أعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتی است (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بکر که در حیات خود از مردم میخواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهرهمند گردیدند.
۳ شکوه از عمر و ماجرای خلافت:
سرانجام اوّلی حکومت را به راهی در آورد، و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعهای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش طلبی بود زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پردههای بینی حیوان پاره میشود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط میکند. سوگند به خدا مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو روییها و اعتراضها شدند، و من در این مدت طولانی محنتزا، و عذاب آور، چارهای جز شکیبایی نداشتم، تا آن که روزگار عمر هم سپری شد.
۴ شکوه از شورای عمر:
سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان میباشم پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یکی از آنها با کینهای که از من داشت روی بر تافت، و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان.
ادامه دارد...
نهج البلاغه امیر دلها
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۳- شقشقیه ۱ شکوه از ابابکر و غصب خلافت آگاه باشید به خدا سوگند ابا بک
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه از خطبه ۳ نهج البلاغه
۵.شکوه از خلافت عثمان:
تا آن که سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندان پدری او از بنی امیّه به پاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنهای که بجان گیاه بهاری بیفتد، عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگیخت، و شکم بارگی او نابودش ساخت.
۶ بیعت عمومی مردم با امیر المؤمنین علیه السّلام:
روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پر پشت گفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیه السّلام لگد مال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند، و برخی از اطاعات حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که میفرماید: «سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است» آری به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد.
۷ مسؤولیتهای اجتماعی
سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمیکردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب میکردم، آنگاه میدیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بی ارزشتر است.
گفتند: در اینجا مردی از أهالی عراق بلند شد و نامهای به دست امام علیه السّلام داد و امام علیه السّلام آن را مطالعه میفرمود، گفته شد، مسایلی در آن بود که میبایست جواب میداد. وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت یا امیر المؤمنین چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد آغاز میکردید امام علیه السّلام فرمود: هرگز ای پسر عباس، شعلهای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرو نشست، ابن عباس میگوید، به خدا سوگند بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام علیه السّلام این گونه اندوهناک نشدم، که امام نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.
میگویم: (معنای سخن امام علیه السّلام که فرمود،
کراکب الصّعبة،
این است که اگر سوار کار مهار شتر سرکش را سخت بکشد، و مرکب چموشی نافرمانی کند، بینی او پاره میشود، و اگر مهارش را رها کند، چموشی کرده در پرتگاه سقوط قرار میگیرد و صاحبش قدرت کنترل او را ندارد. میگویند «اشنق الناقه» یعنی بوسیله مهار، سر شتر را بالا بکشد و «شنقها» نیز میگویند که ابن سکّیت در کتاب اصلاح المنطق گفته است.
اینکه فرمود «اشنق لها» و نفرمود «اشنقها» برای آنکه این کلمه را مقابل «اسلس لها» قرار داد، گویی فرموده باشد که اگر سر او را بالا کشد. یعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد).
نهج البلاغه امیر بیان
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه از خطبه ۳ نهج البلاغه ۵.شکوه از خلافت عثمان: تا آن که سومی به خلافت
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۴- اندرز به مردم
ویژگیهای اهل بیت (ع)
شما مردم به وسیله ما، از تاریکیهای جهالت نجات یافته و هدایت شدید،
و به کمک ما، به اوج ترقی رسیدید،
صبح سعادت شما با نور ما درخشید،
کر است گوشی که بانگ بلند پندها را نشنود،
و آن کس را که فریاد بلند، کر کند، آوای نرم حقیقت چگونه در او اثر خواهد کرد؟
قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پایدار و با اطمینان باد من همواره منتظر سرانجام حیله گری شما مردم بصره بودم،
و نشانه های فریب خوردگی را در شما می نگریستم،
تظاهر به دینداری شما پرده ای میان ما کشید ولی من با صفای باطن درون شما را می خواندم.
من برای واداشتن شما به راههای حق، که در میان جاده های گمراه کننده بود بپا خاستم در حالی که سرگردان بودید، و راهنمایی نداشتید،
به دنبال رهبر و راهنما بودید اما او را نمی یافتید،
امروز زبان بسته را به سخن می آورم، دور باد رای کسی که با من مخالفت کند،
از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و تردید نکردم،
کناره گیری من چونان حضرت موسی (ع) برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود، ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز گردند و دولت گمراهان حاکم گردد، امروز ما و شما بر سر دوراهی حق و باطل قرار داریم، آن کس که به وجود آب اطمینان دارد تشنه نمی ماند.
نهج البلاغه امیر حیاء
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۴- اندرز به مردم ویژگیهای اهل بیت (ع) شما مردم به وسیله ما، از تاریک
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۵- پس از رحلت رسول خدا
راههای پرهیز از فتنه ها
ای مردم، امواج فتنه ها را با کشتیهای نجات، درهم بشکنید، و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید.
و تاجهای فخر و برتری جویی را بر زمین نهید، رستگار شد آن کس که با یاران بپا خواست، یا کناره گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت، اینگونه زمامداری، چون آبی بدمزه، و لقمه ای گلوگیر است، و آن کس که میوه را کال و نارس چیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگری بکارد.
فلسفه سکوت در شرائطی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می گویند بر حکومت حریص است، و اگر خاموش باشم، می گویند: از مرگ ترسید!! هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگها و حوادث ناگوار؟!
سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است، اینکه سکوت برگزیدم، از علوم و حوادث پنهانی، آگاهی دارم که اگر باز گویم مضطرب می گردید، چون لرزیدن ریسمان در چاههای عمیق!!
نهج البلاغه امیر غیرت
ترجمه مرحوم دشتی
#نشردهنده_معارف_نهج_البلاغه_باشیم