eitaa logo
شهیدان شاهدان زنده
204 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
6 فایل
⚘️امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره شهدا کمترازشهادت نیست امام خامنه ای مدظله العالی روزانه ۱۰۰ صلوات هدیه به روح پرفتوح تمام شهدا سهم شما ۵صلوات کپی مطالب کانال آزاد با ذکر صلوات ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘️شهدا و عدم دلبستگی دنیایی ⚘️شهید حسین روح الامین یکی از برادران بسیج تسبیح شاه مقصود زیبایی به عنوان سوغات مشهد مقدس برای شهید مصطفی طیاره آورده بود. در بین نماز مغرب و عشا وقت را مناسب دید. با شهید طیاره مصاحبه کرد و با خوشحالی تسبیح را به ایشان هدیه نمود. شهید طیاره با آن تسبیح مشغول تسبیحات حضرت زهرا شد. پس از مدتی تسبیح را به آن برادر بسیجی برگرداند و گفت: برای اینکه خیلی خوب و قشنگ است نمی توانم قبول کنم. نمی خواهم حتی به همین اندازه دلبستگی به دنیا داشته باشم! ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تولد : ۱۳۳۷ شهادت : ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس ⚘️خاطره ای از شهید بزرگوار پاسدار یوسفعلی دوستی زاده روایت شده از دوستان شهید : ⚘️ تقربیا سی و پنج سال پیش من و چند تا از بچه های بسیج شهید محمدی دزفول تصمیم گرفتیم به نیت شهید دوستی زاده درحسینیه روزه بگیریم ⚘️اما وقتی که می خواستیم سحری بخوریم هیچ چیز برای خوردن نداشتیم . ⚘️تا اینکه ساعت سه شب درب حسینیه به صدا در امد و ما همگی با احتیاط کامل درب حسنییه را باز کردیم ⚘️متوجه شدیم که مادر بزرگوار شهید یوسفعلی پشت درب است و یک سینی بزرگ پر از غذا اورده ما هم با احترام ایشان را به داخل حسینیه دعوت کردیم ⚘️او جریان خوابی که دیده بود برایمان تعریف کرد گفت من شب خواب یوسفعلی را دیدم به من گفت مادر چند نفر از بچه های حسینیه می خواهند فردا روزه بگیرند ولی چیزی برای خوردن ندارند. ⚘️من هم سریع غذا درست کردم وبه درخواست پسرم برای شما اوردم. ⚘️ ما نا خدا گاه گریه کردیم و تحت تاثیر خوابی که تعریف کرده بود قرار گرفتیم. ⚘️شهید یوسفعلی همانند مولا سیدالشهدا بالباس مقدس پاسداری لباس رزم دفن شدند. شهید 🕊 ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ⚘️با احترام؛ارسالی،شما ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
دخترش زار زار گریہ مۍکرد… ازش پرسیدن: چۍمۍخواۍ؟! گفت: مۍخوام صورت پدرمو بوس کنم!‌ جیغ و دادِش، دل همہ را کباب ڪرده بود. یکۍ رفت و بہ سرباز روۍ سر تابوت گفت: ‌خب بذارید صورت پدرش رو ببینہ،دخترشہ!چۍ میشہ مگہ؟ سرباز اشکش جارۍ شد: آخ کہ من براش بمیرم،پدرش سر نداره:)!‌ شھید‌_جواد‌الله‌_کرمۍ ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ⚘️با احترام؛ارسالی شما ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
📌چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم هایش برق زد. ♦️گفت: "خبر که .... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم: "خب بده، ببینم". گفت: "خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. ♦️قیافه ام را که دید، گفت: "راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم". 📚 خاطره ى از كتاب پرواز در قلاویزان، ص ١٣٢ ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ⚘️با احترام؛ ارسالی شما ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
وقتی بهش می گفتیم چرا گمنام کار میکنی؟ میگفت: ای بابا همیشه کاری کن که خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم ...! شهید ابراهیم هادی ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا