وقتی خبر شهادتش را به مادرش دادند اولین جملهاش این بود:
خدا این قربانی رو از ما قبول کنه!
و جمله دومش این بود: کاش پدرش زنده بود این روز رو میدید!
حالا فهمیدی «دشمن نفسهای آخر رو میکشه» یعنی چی؟!
🌷شهید مدافع حرم احمد جلالی نسب
🌷تاریخ شهادت۱۳۹۵/۹/۲۰
🌷محل شهادت سوریه تدمر
🔖فرازی از وصیت نامه شهید
به همسر و فرزندانم توصیه میکنم که همیشه
و در همه حال پیرو ولایت ائمه اطهار و ولی فقیه زمان حضرت امام خامنه ای باشند
و خود را مدیون دین مبین اسلام و رهبری
و انقلاب بدانند
#سالروز_شهادت🕊
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به به
تولد داریم چه تولدی
💥💥💥امروز ۲۰ اذر تولد داداش رسول
رفیقی که تمام زندگی منو و خیلیا رو تغییر داد .
داداشی تولد مبارک .
#رفیق_مثل_رسول
#تعجیل_درظهورش_صلوات
#تولدت_مبارک
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
『🇮🇷͜͡🌹』
#شهیدانہ🕊♥️
آرزوی شهادت را
همه دارند
اما..!
تنها اندکی شهید میشوند
چون
تنها اندکی شهیدانه زندگی میکنند !
#شهید_سیدسجادخلیلی♥️
#کلامشهدا . . .
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه است درگذشتگان 😔
🥀🍃 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏🏻
پنجشنبه است 🥀🍃
در روایات بـرای امـوات
بسیار مغتنم دانسته شده ...
برای چشم انتظاران اسیران خاک 😔
با شاخه گلی 🥀🍃
ذکر صلوات و فاتحه ای
از آنها یادی کنیم ...
التماس دعا🙏🏻
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
عبدالحسین، اول در سبزی فروشے کار
مے کرد و مدتے هم در شیر فروشے بود.
اما زود از آنجا بیرون آمد!...
مےگفت: سبزےفروش آشغال تحویل مردم مےدهد و شیرفروش آب قاطے شیر مےکند و مےفروشد!...
خیلیها به او گفتند که اگر این کارها را
نکنے رشد نمےکنے! و او هم مےگفت:
نمےخواهم رشد کنم...
یک روز صبح از خانه بیرون رفت.
و شب که برگشت، متر بنّایے و کمے
وسایل خریده بود صبح رفت براے کار بنّایے.
وقتی آمد خیلے خوشحال بود!
ده تومان مزد گرفته بود! به بچه نان که مےداد، مےگفت: از صبح تا الان زحمت کشیده ام!
بخور! نان حلال است. بالاخره هم بنّا شد.
شهید عبدالحسین برونسی
📚کتاب خاکهاے نرم کوشک
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
اولین روز عملیات خیبر بود، از قسمت جنوبی جزیره ، با یک ماشین داشتم بر می گشتم عقب.
توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت می آمد، این طور راه رفتن توی آن جاده، آن هم روز اول عملیات، یعنی خودکشی.
جلوی ماشین راگرفتم، راننده آقا مهدی بود، بهش گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها.»
گفت: « می خوام به بچه ها روحیه بدم، عراقی ها رو هم بترسونم، می خوام یه کاری کنم او نا فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»
شهید مهدی باکری
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠لباس گرم
زمستان بود. جایی که بودند هوا به شدت سرد بود و برف زیادی می بارید خیلی سرمایی بود. کلی لباس گرم با خودش برد. از کلاه و شال گرفته تا جوراب و کاپشن.
اما توی تمام عکس هایی که برایم می فرستاد، لباس درست و حسابی تنش نبود.
می پرسیدم: چرا خوب لباس نمی پوشی؟ خدای نکرده سرما می خوری.
جواب می داد: می پوشم. حواسم هست.
مرخصی که آمد، گفت برایم لباس گرم بگذار. هر چقدر که می توانی.
پرسیدم: پس آن لباس هایی که با خودت بردی چه؟
گفت: بچه هایی رو دیدم که پدرانشون رو در جنگ از دست داده بودند و توی برف و سرما کار می کردند آن هم بدون لباس گرم.
همه لباس های گرمم را به آن ها دادم. دلم طاقت نیاورد من احساس سرما نکنم ولی اون ها از سرما بلرزند...
طلبه شهید مدافع حرم
شهید محمد پورهنگ
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi