eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
32.8هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای خالکوبی داداش مجید یک بار روی دست یکی از دوستانش در سفره خانه خالکوبی دید که چشمش را گرفت عاشق خالکوبی شده بود. به قول خودش جوگیر شده و چند روز بعد داداش مجید هم خالکوبی کرد. آقاافضل پدر داداش برای اولین بار از او عصبانی شد در همین موضوع مجید دو روز به خانه نرفت. مجید به یک باره تصمیم میگرد خالکوبی کند و شب که به خانه میرود پدرش مخالف این کارش بودبعد از خال‌کوبی دست داداش مجید به او واکنش نشان می‌دهد و داداش مجید شب را خانه نمی‌آید اما قهر کردن او هم مثل خودش عجیب است: «خال‌کوبی برای ۶ ماه قبل از شهادت داداش مجید است. می‌گفت پشیمان شدم؛ اما خوشش نمی‌آمد چند بار تکرار کنی. می‌گفت چرا تکرار می‌کنید یک‌بار گفتید خجالت کشیدم. دیگر نگویید. وقتی هم از خانه قهر می‌کرد شب غذایی را که خودش می‌خورد دو پرس را برای خانه می‌فرستاد. چون دلش نمی‌آمد تنهایی بخورد. ببینید شهدا دلشون اینجور قبل از شهادت هم دریاست داداش قهر کرده از خانه اما غذایش را حاضر نشد بدون خانوادش بخوره 😭😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این تکراری‌ترین جمله ایست که مجید را بارها آزار داده است. بارها آزاردیده است وقتی گفته‌اند ۷۰ میلیون توی حسابش ریخته‌اند و در گوش خانواده‌اش خوانده‌اند که مجید به خاطر پول می‌رود. پدر داداش مجید می‌گویند: «آن‌قدر آشنا و غریبه به ما گفتند که برای مجید پول ریخته‌اند که این‌طور تلاش می‌کند. باورمان شده بود. یک روز سند مغازه را به مجید دادم. گفتم این سند را بگیر، اگر فروختی همه پولش برای خودت. هر کاری می‌خواهی بکن. حتی اگر می‌خواهی سند خانه را هم می‌دهم. تو را به خدا به خاطر پول نرو. مجید خیلی عصبانی می‌شود و بارها پایش را به زمین می‌کوبد و فریاد می‌گوید: «به خدا اگر خود خدا هم بیاید و بگوید نرو من بازهم می‌روم. من خیلی به هم‌ریختم.»مجید تصمیمش را گرفته است. یک روز بی‌قید به تمام حرف‌هایی که پشت سرش می‌زنند. کارت‌های بانکی‌اش را روی میز می‌گذارد و جیب‌هایش را خالی می‌کند. تا ثابت کند هیچ پولی در کار نیست و ثابت کند چیز دیگری است که او را می‌کشاند. حالا تمام این رفتارها از پسر وابسته دیروز که بدون مادرش حتی مدرسه نمی‌رفت خیلی عجیب است: «وقتی کارت‌هایش را گذاشت روی میز و رفت حدود ۵ میلیون تومان در حسابش بود.داداش مجید ادامه در قسمت های بعدی... ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
((لباس های خیس را پوشید😔)) مجید روزهای آخر در جواب تمام سؤال‌های مادر تکرار می‌کند که نمی‌رود؛ اما مادر مجید از ترس رفتن  مجید از کنارش تکان نمی‌خورد. حتی می‌ترسد که لباس‌هایش را بشوید: «روزهای آخر از کنارش تکان نمی‌خوردم. می‌ترسیدم نا غافل برود. مجید هم وانمود می‌کرد که نمی‌رود. لباس‌هایش را داده بود بشویم؛ اما من هر بار بهانه می‌آوردم و درمی‌رفتم. چند روزی بود که در لگن آب خیس بود. فکر می‌کردم اگر بشویم می‌رود. پنج‌شنبه و جمعه که گذشت وقتی دیدم مجیدم گفت دوستانش رفتند اما فقط این را وانمود کرد که دوستانش رفتند این منصرف شده ومجید نرفته گفتم لابد نمی‌رود. من در این چند سال زندگی یک‌بار خرید نرفتم؛ اما آن روز از ذوق اینکه باهم صبحانه بخوریم رفتم تا نان تازه بخرم. کاری که همیشه داداش مجید انجام می‌داد و دوست داشت با من صبحانه بخورد. وقتی برگشتم دیدم چمدان و لباس‌هایش نیست. فهمیدم همه‌چیز را خیس پوشیده و رفته است. 😔همیشه به حضرت زینب می‌گویم.  مجید خیلی به من وابسته بود. طوری که هیچ‌وقت جدا نمی‌شد. شما با مجید چه کردید که آن‌قدر ساده‌دل کند؟ یکی از دوستان مجید برایش عکسی می‌فرستد که در آن‌یک رزمنده کوله‌پشتی دارد و پیشانی مادرش را می‌بوسد. می‌گفت مجید مدام غصه می‌خورد که من این کار را انجام نداده‌ام.» مجید بدون خداحافظی از مادر رفت اما در خانه با خواهرش خداحافظی می‌کند. سرش را پایین می‌گیرد و اشک‌هایش را از چشم‌های خواهرش می‌دزدد بی‌آنکه سرش را بچرخاند دست تکان می‌دهد و می‌رود. وحالا جدی جدی راهی می‌شود. ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به روایت از مادر محترم شهید که فرمودند بعد از برگشت پیکر مجید تنها شخصی که آرامش رو بهم میداد که بتونم با پیکر مجیدم روبه رو بشم علیه السلام بود که گفتم مجیدم بره حرم امام رضا علیه السلام و خواهر شهید عطیه جان گفتن دوست دارم آخرین مسافرت رو با داداشم برم مشهد که قسمت شد رفتم اما این بار دیگر خبری از شطینت های مجید در سفر نبود این بار خبری از خنده های مجید نبود این بار با جندتکه استخوان مجید رفتم مسافرت... 😭 ✨نثار شادی روح داداش مجید لطفا با نشر این پست مسبب آشنایی دوستان خود با داداش مجید باشید 💜 ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از فرمانده شهید 💪🏻 اگه این هم پاک نشد هم خاک نشد هرچی دوست داشتی بگو ! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊♥️ وقتے از سـفر ڪربلا برگشت؛ مادرش پرسید: «چہ‌ چیز از امام‌ حسین"؏"خواستے؟ مجید گفته بود: یه نگاه به گنبد‌ حضرت ‌ابوالفضل"ع" کردم‌ و یه نگاه به گنبد‌ امام‌ حسین"؏" و گفتم: آدمم‌ ڪنید..!۰🌸 🕊 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🐚 🏴 چــآدر‌به‌سَرکردم‌وندانستم‌کِۍآنقدر وابستھ‌اش‌شدم‌؛ ینۍآنقدر‌خوب‌لیاقـت‌داشتم‌ کھ‌عـلـمدار‌زیـنـب‌باشم🫀 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
54.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب حلوای قندی تو... 🕊🌹 حر شهدای مدافع حرم چه قشنگ عاقبت بخیر شدی وهمه رو جا گذاشتی... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"نامشان در دنیا است؛ و در آخرت شفیع به امید شفاعتشان..❤️‍🩹" 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi