2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپ
💠من کسی را ندارم...
●اسمش یوسف بود.یوسف قربانی...بچه ی زنجان .شش ماهگی پدرش و از دست داد و یتیم شد.شش سالگی مادرش را از دست داد و با برادرش برای ادامه زندگی به خانه ی مادربزرگ رفتن...
●دبستان بود که مادر بزرگش به رحمت خدا رفت و تنها دلخوشیش برادر بزرگترش بود که در دوران نوجوانی او را در سانحه ی تصادفی از دست داد و تنهای تنها شد.رفت جبهه.تو اطلاعات عملیات بود.غواص هم بود.تو کربلای پنج شهید شد.چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله...
●همرزم یوسف: “هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم !
شهید اب
📎جهت شادی روح همه شهدا صلوات🌺
#شهید_غواص
#شهید_یوسف_قربانی🌷
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠 *نماز پشت به قبله*!!
به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست. گردان را ببر جلو
آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . .
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند…..
حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد.
ترکشی به سینه اش اصابت کرده بود و جای زخم را با دست فشار می داد.
سوار شد تا حرکت کردم *صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد.* تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم.
گفتم برادر اسمت چیه؟
جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید.
فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم.
مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد .
گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت نماز می خواندم .
نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم، تازه
پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که خونیه، نجسه.
گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می کردی آنوقت نماز می خوندی.
گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم ،
فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.
گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش رفیقات ،
با خودم فکر کردم
یک الف بچه احکام نماز
را هم شاید درست بلد نیست و الّا
بابدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!!
دم اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم
بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد.
با برانکارد آمدند ببرنش
گفتم خودش می تونه بیاد
زیاد زخمش جدی نیست
فقط سریع بهش برسید…
بیست دقیقه ای آن جا بودم، بعد خواستم برگردم
رفتم اورژانس پرسیدم
حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند شهید شد...
با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت ورفت…..
تمام وجودم لرزید.
بعدها
درنواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
*آهای بسیجی*
*خوب گوش کن چه می گویم! * *من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود!*
*من دستغیب*
*حاضرم یکجا ثواب هفتاد سال* *نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،*
*و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده ای را از تو بگیرم...*
آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!
📚خاطرات سردار شهید حاج حسین همدانی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
هے زمین میخورند
ولی آخرِ ڪار
عاشقان، ایستاده میمیرند...
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
پرسیدند:
ماه قشنگتر است یا مادرت؟
گفتم: ماه را ڪه میبینم
یاد مادرم میافتم
اما
مادرم را ڪه میبینم
ماه را ڪُلّا فراموش میڪنم ...!
همه
گمانمیڪنندڪه
عکس پدر عزیزم را ؛
به ديوارخانهام نصبڪردهام
اما نميدانند ڪه
ديوار خانه ام را به
عڪسپدرم تڪيهدادهام
براے سلامتے همه پدرومادرهاے عزیز
و شادے روحِپدرومادرهاے عزیز از دنیارفته
وهمه در گذشتگان فاتحه و صلوات
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔹گفتم: محمد این لباس جدیدت خیلی بھت میاد...☺️
🔸گفت: لباس شھادتــه!🙂
🔹گفتم: زده به سرت!😒
🔸گفت:می زنه ان شاءاللّه!😊
🦋چند ثانیه بعد از انفجار رسیدم بالای سرش، نا نداشت، فقط آروم گفت: دیدی زد!!!
#شهید_محمدمهدوے❤️🌿
یادش با صلوات
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
✨••
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسشان قابــ شدواز تو نیامدخبری!!
شبتون مهدوی🌸
#یاصاحبالزمان
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
**
الهـی⭐
یـاورمان بـاش ⭐️
تامحتاج روزگار نباشیم⭐️
همدممان باش
تا ڪه تنهاے روزگـار نباشیم ⭐️
ڪنارمان بمان
تا ڪه بے ڪس روزگار نباشیم⭐️
وخدایمان باش
تا بنده این روزگار نباشیم⭐️
شبتون بخیر
آرامش شب نصیبتون⭐️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خُــدایـــا
《فَـهُــوَ حَـسـبُه》 ڪـہ مـی خوانم
انگار ڪسی دستی بـہ قلـــــبم
می ڪشد
و مـــــن آ ر ا م می شوم
انگار ڪسی مے گوید :
" خیـــــالت راحـــــت ! مـــــن هستم .. "
و من
تمام ِدلشــوره هایم را می سپارم بـہ بــــاد ..
انگار همـہ برایم می شود تــــو
و تـــو می شوی
ّّهمه ی من ...
به نام خدای همه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
آغاز هفته را معطر کنیم
با عطر صلوات بر محمد و آل محمد
اللّهمَّ صَلِّ عَلی محمَّد و
آلِ مُحَمَّد و عجل فرجهم☘
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور✨
وَلَا تَحْزَنْ ۖ إِنَّا مُنَجُّوكَ
به همین دلخوشام که یکروز بالاخره نجاتام خواهی داد... . . . . .
#مصحف
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
گرچه این شهر شلوغ اسٺ ولی باور ڪن
آنچنانن جاے تو خالیسٺ صدا میپیچد..
#ناشناس
#اللهم عجل لوليك الفرج
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi