eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
27.9هزار ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ گناه زیاد سنگینی‌ می‌آورد... دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل اینکه بختک روی آنها افتاده است ⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️ ✨آیت الله مجتهدی تهرانی آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️ امام علی (ع) میفرمایند اگر میخواهید اثرات گناه از بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و مشکلات خود به دیگران چیزی نگو از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان کن.... ‼️ هر کس هرچه پرسید؟ بگو الحمد لله همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند.. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 سید پا برهنه... "شهیدسیدحمیدمیرافضلی" "ﺑﻴﺎﺩﻫﻤﻪ ﻟﻮﻃﻲ ﻫﺎي ﺑﺎﻣﺮاﻡ" آقـا حمیـد قصه ی مـا ، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد ، لات هـای محله هم کلی ازش حساب می بردنـد ، خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش ! یـه روز مادر ایـن آقـا حمید ، ایـشون رو از خونه بیرون انـداخـت و گـفت : بـرو دیگـه پـسر ِمـن نیستـی ، خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم ... همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد ... روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون کـه از قـضـا ، دوست حمید بـود جلوی پـای حمید ترمز می زنـه ، ازش میخوادبیـاد باهـاش بـره ، بهش می گه حمیـد تـو نمی خـوای آدم شی ؟؟! بیـا بـا من بریم جبهه ، حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه ، راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش.. راه می افتند به طرف جبهه ؛ بین راه توجه حمیـد بـه یک وانت جلب می شه ، پشت وانت , زنی نشسته بود که یک نوزاد بغلش بود ؛ حمید تـا بـه خودش می یـاد می بینه زن ، نوزاد رو از پشت وانـت پرتاب می کنه بیـرون!!! حمیـد ؛ غیرتش بـه جوش می یـاد . شروع می کنه به دویـدن دنبـال وانـت ، همین کـه می رسه بـه مـاشین ، می پره بـالا ؛ می پـرسه : چی کار کردی با بچه ت زن؟؟!!! زن سرش رو می اندازه پایین و مثـل ابـر بهار گریه می کنه و به حمید می گه ، من نزدیک یـازده ماه اسیر عراقی ها بودم!!! این بچه مال عراقی هاست ، حمیـد می افته روی زانوهـاش ، با دست می کوبـه به سرش !! هی مـدام گریه می کنـه ، بـا اشک و ناله به راننده ی کامیون می گه من باید بـرگردم رفسنجـان ؛ یک کـار کوچیکی دارم ... سید حمید مـا بر میگرده رفسنجـان ، اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !! می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه!!! شماها هم بیائیـد!! می گه بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا ؛ پاشیم بریم ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت ... بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی ، و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد ، می گفت : اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده ؛ حرمت داره ... و معروف شــد به (سید پا برهنه)!!!! اونقدر مونـد تـا آخـر با شهید همت دو تایی سـوار موتـور ،هدف گلوله آر پی جی قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء(علیه السلام). 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴«سعید حدادیان» مداح اهل بیت: من نمی‌خواهم بار ناشدنی روی دوش مسئولین بگذارم. ♦️اگر بازگشایی حرم‌ها و مساجد مقدور نیست لااقل تلاش کنید، میان خود و خدا بری‌الذمه باشید؛ زیرا اگر راهی باشد و انجام ندهید، خطاست. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_خدای_خوب_ابراهیم ویژگی سوم ۳. آرامش دلها☑️ 📝تو اوج درگیری و عملیات بودیم. شرایط خیلی سخت و ر
ویژگی چهارم ۴. خدایا شکر☑️ 📝از صبح تا عصر به ادارات مختلف شهرمان رفتم اما مشکل من حل نشد. با اینکه از جانبازان جنگ بودم اما اینقدر عصبانی شدم که به تمام مسؤلین فحش دادم و گفتم: کاش داعش می آمد و شما را.. 📝آخر شب که فرزندم از شرایط من ناراحت بود گفت: بابا من امروز یک کتاب جالب خواندم خیلی آرامش به من داد، بیا شما هم بخوان. بعد کتابی را که تصویر یک شهید روی آن بود به من نشان داد. 📝کتاب را انداختم آن طرف و گفتم: "همش دروغه" و بعد خوابیدم. 📝جوان خوش سیمایی بالای سرم آمد و گفت: دوست عزیز، چرا اینقدر ناشکری؟! چیزی نشده، مشکل شما را اگر خدا صلاح بداند حل می‌کند. خدا را به خاطر این همه نعمتی که داده شکر کن، نعمت ها را بیشتر می‌کند.. 📝از خواب پریدم. خودش بود. همان جوانی که تصویرش روی جلد کتاب قرار داشت. 📝کتاب را از گوشه اتاق برداشتم. نوشته بود "سلام بر ابراهیم" خاطرات شهید . 📝او به من این کلام الهی را یادآور شد: 📝لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدیدٌ ...اگر شکرگزاری کنید(نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است. (ابراهیم/7) 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹احترام نماینده سازمان جهانی بهداشت به سردار دل‌ها ♦️ نماینده سازمان جهانی بهداشت حین بازدید از فعالیت گروه‌های مردمی در مبارزه با کرونا به حاج قاسم سلیمانی ادای احترام کرد
انتظار نوشت .... و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال  و سپس آه که «الشّمرُ ...» خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،  تو خودت کرب و بلایی،  قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،  تو کجایی ... تو کجایی... الهی بحق زینب کبری(س)عجّل لولیک الفرج
💔 💞 إِلَهِی! هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْکَ شَوْقُهُ. معبودم! به من قلبی ببخش که با بال اشتیاق به سوی تو پ‍ــــــَــــر بکشد. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
امشب قبل ازخواب زمزمه کنیم اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً خداوندا 🙏 آخر و عاقبت کارهاے ماراختم به خیرکن آمین شبتون پرازآرامش🌙 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
روزی خواهد رسید که دیگر هیچ جشن و هیچ خبر و اتفاقی شیعه را شاد نخواهد کرد!! جز یک خبر جز یک ندا ...‌ الا یا اهل العالم انا المهدی ألا يا أهل العالم أنا الإمام القائم ألا يا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم ألا يا أهل العالم إن جدی الحسين قتلوه‌ عطشانا پرچم هایتان را برافرازید و آماده یاری امامتان شوید، که بانگ اناالمهدی از کعبه به گوش رسید... ان شاءَالله؛ آن روز نزدیک است َّاللهم- عجل- لولیک- الفرج 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ✍زینب سلیمانی: روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند، به ایشان تبریک گفتم. گفتند: اینها همه دنیوی است! دعا کن یک روز مدال اخروی ام را از خدا بگیرم. گفتند: مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد! در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردمید. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از نقاط مرزی رفت تا کودکان محروم مهرانی را از نعمت بهرمند سازد. تا جایی که به همراه شوهرش برای دختر دانش آموز مهرانی که با پدر نابینایش زندگی می‌کرد، . زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.  سکینه که شور و شعور وصف ناشدنی‌اش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت. پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛ در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع مشغول به تحصیل شد.   با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به می‌پرداخت و سعی می‌کرد همزمان دانش‌آموزان را با آرمان‌ها و آشنا سازد. تلاش‌های سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانش‌آموزان او را صدا می‌زدند... او در ۱۱ بهمن ۱۳۶۰ توسط منافقین، به شهادت رسید.. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 نمی دانم از کی و در کجا با آشنا شده بود اما می دانم که آقا سید در همان غروب دلگیر یازدهم ماه مبارک و هنگام افطار همزمان با آقاجواد و یک نفر دیگر (شهید علی سیفی) به دیدار معبود می روند... آتش داغی که در ۱۶ خردادماه سال ۹۶ در حماء سوریه به‌دست تکفیری‌های جنایتکار برپا شد و بر جان ما افتاد هنوز بعد از ۳سال، رو به خنکی نرفته است... و دعا کنیم برای به پایان آمدنِ چشم به راهیِ دو دختر آقاسید که هنوز منتظر برگشتن بابای جاویدالاثرشان هستند... ثواب عبادات امروزمان، تقدیم به روح مطهر فرزند زهرا... ... باشد که در برهوت بی کسیِ برزخ و قیامت، دستگیرمان شود 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi