#امروز_داخل_کانال_پستی_گذاشته_نمیشود.❌
[ انشالله فردا خدمت شما عزیزان خواهیم بود.✨🙏 ]
شهید دهقان هم منطقه ایه ما هستن !
ما پارسال مشرف شدیم مراسم شهید احمد اعطایی ، آخر مراسم یکی از دست اندرکاران برنامه گفتن چهارشنبه همین هفته مراسم شهید محمدرضا دهقان توی فلان مسجد برگزار میشه ! (شهید دهقان و شهید اعطایی توی یک عملیات به شهادت رسیدند )
من اونجا اولین باری بود که نام ایشون رو میشنیدم و عکسشون رو می دیدم !
خیلی کنجکاو بودم که زندگینامه شون رو بخونم و بیشتر باهاشون آشنا بشم ، این حس ناخودآگاه در من شکل گرفته بود . چند هفته ای از این مراسم می گذشت که من اسم شهید رو زدم توی اینترنت و کمی درباره شون خوندم ؛ نمی دونم ولی همون چند خط زندگی نامه و چندتا عکسی که از ایشون دیدم به شدت من رو مجذوب خودش کرد .
تا اینکه چند وقت بعدش همراه با خانواده رفتیم جمکران ، خیلی یک دفعه ای یاد شهید دهقان افتادم و تصمیم گرفتم کتاب ایشون رو بخرم .
تقریبا یکی دو هفته بعدش شروع کردم به خوندن کتاب ، اوایلش برام کسل کننده بود ولی کم کم داشت خوشم میومد . نمی دونم کتاب یک روز بعد از حیرانی رو خوندید یا نه ولی کتابیه که خنده رو لبت میاره ، ولی من با تمام کتاب گریه کردم . به طور خاصی مجذوب شهید شده بودم .
توی همون احوالات دچار یک بحران روحی شدم و از شهید کمک خواستم ، خیلی کمکم کردن . از وقتی با شهید آشنا شدم رابطه ام با خدا هم خیلی قوی شد ، از خیلی گناه ها دست کشیدم ، مثلا سعی کردم غیبت نکنم و یا خیلی روی کنترل نگاهم کار کردم . کتاب یک روز بعد از حیرانی تنها کتابی بود که من دو سه بار خوندمش و تمام دو سه بار اشک ریختم . هر دفعه داستان برام تازگی داشت و حال منو خوب می کرد . به حدی مجذوب صفات اخلاقی و رفتاری شهید شده بودم که دوستام بهم می گفتن تو بخاطر ظاهر شهید انقدر دوستش داری ولی خدا می دونه که به هیچ عنوان این طوری نبود .
من واقعا بعد از آشنایی با ایشون دچار تحولاتی شدم و به بخاطر جریان خداوند رو شاکرم ، چون همیشه از خدا یک رفیق خوب می خواستم و خدا رفقای این چنینی نصیبم کرد .
#ارسالی_کاربران_محترم...🕊
#معرفی_کتاب⇩⇩⇩
🔸{یک روز بعد از حیرانی}🔸
#حدیث
قال رسول الله صلی الله علیه وآله افْتَحُوا عُيُونَكُمْ عِنْدَ الْوُضُوءِ لَعَلَّهَا لَا تَرَى نَارَ جَهَنَّم
رسول اکرم (ص): چشمان خود را به هنگام وضو گرفتن باز نگه دارید باشد که آنها آتش جهنم را نبینند.
📚من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 50
#وضو_با_چشم_های_باز
╭┅─────────────┅╮ @shahiddehghan_amiri
╰┅────────────▪️
.
-تڪتیࢪاندازناشے . .⇩
-〖دپوبودیم.بہعنوانیڪنیࢪوےاطلاعاتے
بࢪگشت.دیدمڪہمےخندد.علتشࢪاپࢪسیدم.
ماجࢪاࢪاتعࢪیفڪࢪد.گفتحیندیدهبانے
همࢪزمش،صداےزوزهتیࢪمےآمد.سࢪشࢪاپایین
مےآوࢪد.اماخبࢪےازتیږنبود.ازدیدهبانپࢪسید
ڪھصداےچیست؟ گفت:تڪتیࢪانداز.باتعجبگفت:پسالاناست
ڪہماࢪابزند.دیدهبانباآࢪامشبࢪگشتو
گفت:بࢪدشبہمانمےࢪسد،تیࢪهایشࢪاپشت
هممےزندشایدبہهدفبخوࢪد.ازاینڪہدشمن
بࢪتلاشبےفایدهاشاصࢪاࢪداشت،خندهاش
گࢪفتہبودوشادبود . . .!🌱
#به نقل ازهمرزم شهید
🔸 @shahiddehghan_amiri🔸
🌹 مثل حضرت قاسم
•°|🌹شهید «مرحمت بالازاده» که در زمان ریاست جمهوری حضرت آیتالله خامنهای ۱۳ ساله بود، در مراسمی خود را با مشقت به رئیس جمهور رساند و گفت: «آقا جان! حضرت قاسم(ع) ۱۳ ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم.
🌱هر چه التماسش میکنم، میگوید ۱۳ سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتن ۱۳ ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا میخوانند؟»
•°|🌹بعد از بغض و اشک مرحمت و متأثر شدن رییس جمهور، ایشان مرحمت را در آغوش گرفت و رو به سرتیم محافظانش گفت: « آقای ... یک زحمتی بکش با آقای ... تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است، هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید».
♡•°|🌸شهید بالازاده یک سال بعد، کمی بعد از شهادت مرادش، مهدی باکری، مهمان سفره حضرت قاسم شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⌠ @shahiddehghan_amiri⌡
•شهــیدمحمدرضا دهقان امیری•
-بادمجانِحلب . .⇩
-〖موقعےڪہداشتمےࢪفت، پدࢪشیڪاسڪناسصددلاࢪےداد.خیلےذوقڪࢪد،آنࢪابوسیدودࢪجیبشگذاشت.وقتےدࢪسوࢪیہبودآنࢪاخࢪجنڪࢪد.تااینڪہدࢪبازاࢪحلبیڪگونےبادمجانخࢪید،آنھاࢪابینهمࢪزمانشتقسیمڪࢪدتاهࢪڪَسهࢪچہدلشخواستباآنغذایےدࢪستڪند،خودشبادمجانڪبابےدࢪستڪرد.
اینڪاࢪشتعجببࢪانگیزبود،چونبہشدتازبادمجانمتنفࢪبودوبہهیچعنوانبہغذایےڪہدࢪآنبادمجانبودلبنمےزد . . .
#به_نقݪازمادربزرگوارشھید
#دلنوشته
ارسالی کاربران محترم...🦋🌿
شب های جمعه گلزارهای شهر مست اند از عطر خوش شهیدان !
اوقاتی که از دنیا بی شکیبی ، پناهگاهت می شوند آنها .
جوانانی که لب ریز از عشق شهادت بودند .
وقتی دلت می گیرد همراه باد به کرخه سفر می کند . گاهی هم به اروند می رود و رقص پرچم ها را می نگرد .
نمی دانم چه سری ست که هر کس درِ این خانه می آید نمک گیر می شود .!
نمک گیر کسانی ، که شده اند پیش مرگ ما ....
چه دلبرانه دل می برند آن زمان هایی که بی قراری و می شوند قرارت !
شهدا جلوه ای از رحمت واسعه پروردگارند که ما عطا شده است .
بودنشان خوشبختی محض و نبودشان بیچاره گی ست ...
شهدا نور اند ! نوری پر فروغ در تاریکی و ظلمت مطلق جهانی ...
شهدا راز عاشقی خدا هستند .
آن زمان ها که هنوز ما نبودیم . آنها برای ما و بخاطر آسایش ما رفتند ، رفتند تا آزاده بمانیم ! رفتند برای احیای قیام سید و مولای شهیدان .
شهادت جلوه ای از عاشوراست !
انسان هایی در هر سن و سال برای دفاع از ایمان و اعتقادشان شهادت را انتخاب کرده اند !
بهنام محمدی هایی که مثل عبدالله کودکی کردنشان را رها و به سوی عشق رهسپار شدند .
فهمیده هایی مثل قاسم بن الحسن غیرتی از خود نشان دادند که تا دنیا پابرجاست نامشان بر سر زبان ها می چرخد .
دفاع مقدس طلوع دوباره فرهنگ عاشورا و تفسیر متفاوتی از عشق است !
به امید اینکه ادامه دهندگان این را پر شکوه باشیم و بمانیم ...
✍🏻 کاووسی
🔹 @shahiddehghan_amiri🔹
.
✅ محرم در راه بود، قرار شده بود ڪه با عملیاتهایے اطراف حرم بیبی(سلام الله علیها) از اشغال تروریستهاے تڪفیرے، پاڪسازے شده تا مردم محرم امسال بتوانند بهراحتے و در امنیت ڪامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزادارے ڪنند. محمودرضا نیز مانند بقیه براے شروع عملیات لحظه شمارے میڪرد، خیلے خوشحال به نظر میرسید. با شادے فوقالعادهاے از حضورش بر بالاے گلدستههاے حرم جهت شناسایے دشمن تعریف میڪرد و از عڪسهاے نابے میگفت ڪه از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) براے خود تهیه ڪرده بود.
🔺#شهید #محمودرضا_بیضایی
🔺#راوی_دوست_شهید
ـــــــــــــــــــــــــــــ✨ــــــــــــــــــــــــــــ
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
▪️@shahiddehghan_amiri▪️
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••