هدایت شده از ‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
-〖پستهاےاینستاگࢪامےآقامحمدࢪضا . . ؛!
|•🌱
🌿🌺 خیلی روی حلال و حروم حساس بود، برای اینکه توی زندگیش نان حلال بیاوره از کلی زمین گذشت و آمد به شهر مشهد و در خانهای کوچک زندگی کرد، چند تا شغل عوض کرد، اولین شغلش کار در مغازه شیر فروشی بود، وقتی از شغلش آمد بیرون دلیلش را که پرسیدم گفت: من باید شیر را بکشم بدم به مردم و چون من میدونم صاحب مغازه آب میبنده داخل شیر، وزن شیر خالص کمتر میشود و آب قاطی شیر میشود، ولی باید پول شیر را بدهند من نمیتوانم به مردم دروغ بگویم.
🕊#شهیدعبدالحسین_برونسی🌷
✨#ظرافتهاےفکرےاخلاقےشهدا
|• @shahiddehghan_amiri20 •|
💠✨"نذر ابوالفضل (علیه السلام)"
این روزها مرا به زمانی می برد که مصطفی را درسن چهارسالگی نذر حضرت اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای محرم آرام و قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید
زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو هم توی دسته عزاداری راه بدن ،
یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد
ومی گفت خواب رفتم جاموندم،
یازمانی که در سن نوجوانی رفت لباس عید بگیره ولی لباس_مشکی گرفت و گفت امسال عید نداریم ،❣ و یا سال ۸۸ در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔
تمام این خاطرات مرا بی قرار ش
می کند و یقین پیدا میکنم که آمدنش در پنجم_محرم و رفتنش در
نهم_محرم و عاشورایی شدنش در روز تاسوعا از روز ازل ثبت شده بود.😭
🔳✨ @shahiddehghan_amiri
#آیتاللهبهجت(ره):
💠اگر نمازتان را مراقبت و محافظت نکنید
میلیاردها قطره اشک هم برای سیدالشهدا بریزید،در آخرت شما را نجات نمیدهد.
#نماز_اول_وقت
#شهیدمدافعحرم
#جواد_محمدی🕯🍂
▪️@Shahiddehghan_amiri▪️
یکی از رفقا و هم دانشگاهی هاش تعریف میکرد که با محمد پینت بال می رفتیم.به شوخی به شهید دهقان گفتم:آقا همه این تیرها عین این بازی کامپوتری به سر و کله من خورد. او گفت:اشکال نداره داداش!چه چیزی بهتر از اینکه بی سر شهید شوی. خودم گلوله بارانش کرده بودم، به شوخی گفتم چیزی نصیب تو نمی شود محمد!همه تیرهایی که نثارت کردم به سینه و پهلوهایت خورد. وقتی که پیکرش را آوردند و نحوه شهادتش را فهمیدم نابود شدم. با خودم فکر کردم اشتباه از من بود که گمان میکردم چیزی به تو نمیرسد.
*راوی یکی از دوستان شهید محمدرضا دهقان امیری
🕯🖤 @shahiddehghan_amiri
🌙💜بسم ربــ الشہداء و الصــديقيــن💜🌙
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
معرفي مختصر شهيد مدافع حرم
#محمدرضادهقاناميرے
#زندگینامه
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
تاريخ تولد: ٧٤/١/٢٦
محل تولد: تهران
وضعيت تأهل: مجرد
فرزند دوم خانواده ي آقاي علي دهقان اميري
🎓دانش آموخته ي دبيرستان علوم و معارف اسلامي امام صادق عليه السلام
🎓دانشجوي سال سوم فقه و حقوق اسلامي در مدرسه عالي شهيد مطهري
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
اعزام به سوريه در تاريخ: ١٥ مهرماه سال ١٣٩٤ با عنوان بسيجي تكاور
شهادت در تاريخ: ٢١ آبان ماه سال ١٣٩٤♦️
محل شهادت: سوريه، حلب🇸🇾
محل دفن: امام زاده علي اكبر، چيذر🕌
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
شهيد مورد علاقه:
شهيد مدافع حرم،
شهيد رسول(محمدحسن) خليلے❣
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
صفات بارز اخلاقي:👤
مؤمن،😇 مهربان،🙂 دلسوز،🤗 خوش اخلاق،😍 خنده رو،😄 شوخ طبع،😉 متبسم،🙂 دست و دلباز،😋 خلوص نيت در انجام وظايف ديني و امور خير،😌 اعتقاد راسخ به اصل نظام جمهوري اسلامي ايران و اصل ولايت فقيه، آگاه و بصير نسبت به امور سياسي جامعه،😍 غيرتمند نسبت به خاندان عصمت و طهارت و همچنين اطرافيان خود، ارادت خاص به شهدا مخصوصاً شهداي مدافع حرم حضرت عقيله بني هاشم سلام الله عليها...😍💛
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
علايق: 😍
مراسمات مذهبي به خصوص مراسمات هيأت راية العباس و ريحانة النبي
زيارت كربلا و مشهد مقدس
تفريح و گردش
كوهنوردي
پاركور
ورزش هاي هيجانی
موتور سواري، ...
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
💌| @shahiddehghan_amiri
•شهــیدمحمدرضا دهقان امیری•
🌙💜بسم ربــ الشہداء و الصــديقيــن💜🌙 ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ معرفي مختصر شهيد مدافع حرم #م
عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند حتما مطالعه بفرمایند.🕊🌷
#سخن_بزرگان
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷🌷مقام معظم رهبری
عده ای از مردم در شرایط فعلی زندگی سختی می گذارند و مردمی که دست باز دارند از انها حمایت کنند.
✨[ @shahiddehghan_amiri ]✨
﴾﷽﴿
#خاطرات_شهدا 🕊💌
.
برای اینکه حضرت آقا خطبه عقدمان را بخوانند، خیلی پیگیر بود.
از هر طریق که می توانست اقدام و پیگیری می کرد.
برایم انقدر بزرگ و باورنکردنی بود که واقعا فکر نمی کردم چنین توفیقی نصیبمان شود. ☺️
یکبار بین صحبتامون بهش گفتم: یعنی واقعا جور میشه?🤔
با تعجب و خیلی جدی گفت😳: " این جمله ت یعنی هنوز باور نکردی. وقتی باور نباشه، توسل واقعی برای رسیدن نیست و رسیدنی هم نیست"
مدتی بعد از این صحبتمون، الحمدلله پیگیری ها نتیجه داد و بعد از سه ماه انتظار لطف خدا شامل حالمون شد و حضرت آقا خطبه عقدمون رو تلفنی📞 خوندند.
پ.ن: بعد از شهادت، الحمدلله خیلی ها به شهید توسل کردند و حاجت گرفتند و بعضی هم نه و خیلی وقتها پیامی یا حضوری ناراحتی خودشون رو از اینکه جواب نمیگیرن ابراز می کنند ✔️ این خاطره را از این جهت گفتم که احساس کردم این صحبت آقانوید جواب خیلی از ارادتمندان می تونه باشه😊
.
پ.ن۲: یاس و ناامیدی های گاه و بیگاه که نتیجه ی ضعف باور و ایمان و اعتماد به خدا هست، از بزرگترین آفات نرسیدن ها و جواب نگرفتن هاست. .
💭 باور کنیم که خداوند از همه به ما دلسوزتر هست و اگر همین خیرخواهی و حکیم بودن خدا را باور کنیم، ناامید نمی شویم و توسلاتمان حقیقی تر می شود و رنگ و بوی دیگری می گیرد. 🌸
عکس📷 شهید در جوار مزار #شهید_مصطفی_ابراهیمی_مجد در قطعه ۲۴ بهشت زهرا ، سال ۹۵
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات
#سبک_زندگی_شهدا
#شهید_نوید_صفری✨
#توسل #باور #ایمان
#نقل_از_همسر_شهید
🍃🌸 @shahiddehghan_amiri
#امروز_داخل_کانال_پستی_گذاشته_نمیشود.❌
[ انشالله فردا خدمت شما عزیزان خواهیم بود.✨🙏 ]
شهید دهقان هم منطقه ایه ما هستن !
ما پارسال مشرف شدیم مراسم شهید احمد اعطایی ، آخر مراسم یکی از دست اندرکاران برنامه گفتن چهارشنبه همین هفته مراسم شهید محمدرضا دهقان توی فلان مسجد برگزار میشه ! (شهید دهقان و شهید اعطایی توی یک عملیات به شهادت رسیدند )
من اونجا اولین باری بود که نام ایشون رو میشنیدم و عکسشون رو می دیدم !
خیلی کنجکاو بودم که زندگینامه شون رو بخونم و بیشتر باهاشون آشنا بشم ، این حس ناخودآگاه در من شکل گرفته بود . چند هفته ای از این مراسم می گذشت که من اسم شهید رو زدم توی اینترنت و کمی درباره شون خوندم ؛ نمی دونم ولی همون چند خط زندگی نامه و چندتا عکسی که از ایشون دیدم به شدت من رو مجذوب خودش کرد .
تا اینکه چند وقت بعدش همراه با خانواده رفتیم جمکران ، خیلی یک دفعه ای یاد شهید دهقان افتادم و تصمیم گرفتم کتاب ایشون رو بخرم .
تقریبا یکی دو هفته بعدش شروع کردم به خوندن کتاب ، اوایلش برام کسل کننده بود ولی کم کم داشت خوشم میومد . نمی دونم کتاب یک روز بعد از حیرانی رو خوندید یا نه ولی کتابیه که خنده رو لبت میاره ، ولی من با تمام کتاب گریه کردم . به طور خاصی مجذوب شهید شده بودم .
توی همون احوالات دچار یک بحران روحی شدم و از شهید کمک خواستم ، خیلی کمکم کردن . از وقتی با شهید آشنا شدم رابطه ام با خدا هم خیلی قوی شد ، از خیلی گناه ها دست کشیدم ، مثلا سعی کردم غیبت نکنم و یا خیلی روی کنترل نگاهم کار کردم . کتاب یک روز بعد از حیرانی تنها کتابی بود که من دو سه بار خوندمش و تمام دو سه بار اشک ریختم . هر دفعه داستان برام تازگی داشت و حال منو خوب می کرد . به حدی مجذوب صفات اخلاقی و رفتاری شهید شده بودم که دوستام بهم می گفتن تو بخاطر ظاهر شهید انقدر دوستش داری ولی خدا می دونه که به هیچ عنوان این طوری نبود .
من واقعا بعد از آشنایی با ایشون دچار تحولاتی شدم و به بخاطر جریان خداوند رو شاکرم ، چون همیشه از خدا یک رفیق خوب می خواستم و خدا رفقای این چنینی نصیبم کرد .
#ارسالی_کاربران_محترم...🕊
#معرفی_کتاب⇩⇩⇩
🔸{یک روز بعد از حیرانی}🔸