eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
754 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
38 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
طوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه ... وقتی خدا عاشقت بشه همه کاری برات می‌کنه(خوب تو رو خریداری میکنه) +شهید حججی🙂❤
| |🖇 میخونم قراره ...📚
🍃 ما عشق شهادتیم و این باور ماست 😍 سربند حسین بن علی بر سر ماست 😇 یک جمله ی ما امید دشمن را برد 😌 سید علی خامنه ای رهبر ماست 🤗 °•°🌻°•° °•°🌸°•° 🌧
🌱هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده💫 ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست💚💬 ‹شبتون‌امام‌زمانی›🌌 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
ایݩڪہ بدونۍ یہ ڊوست ، داره‍ـ صدات میڪنـہ خیلۍ ـقشنگہ نہ ^^ ارتبـاط‌بـا‌شهیـده‍ ؛ دو‌طرفہ‌اسـت:)🌚🚶‍♀🌱 الکی نبوده‍ ڪـہ تو الان دعوت شدۍ🖤🌚👇🏿^^! https://eitaa.com/joinchat/2417295506C52428763a4
لطفا کانال مارا بین دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید👆🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 شرط رسیدن به امام زمان 👤 استاد : 🕌 در صدر اسلام، پیامبر نماز جمعه می‌خواند یک کاروانی آمد و سر و صدا راه انداخت. همهٔ مردم حاضر در مسجد رفتند و فقط ۱۲ نفر که از اهل بیت و کسانی که بعد پای امیرالمومنین ایستادند، در مسجد ماندند. بقیه دنبال تجارت و لهو و لعب رفتند. 💰 هم همین می‌شود. امام زمانشان را به تجارت و لهو و لعب می‌فروشند. یعنی مردم پول در می‌آورند یا پول را خرج لهو و لعب می‌کنند. فلذا کسی به مهدی می رسد که بتواند از این دو مورد بگذرد. «ترکوک قائما» می‌گوید اگر تو تنها ماندی، دلیلش همین دو مورد است. ❤ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
「شهیده راضیه کشاورز」
#عکس_نوشته #رهبرانه 🍃 ما عشق شهادتیم و این باور ماست 😍 سربند حسین بن علی بر سر ماست 😇 یک جمله ی ما
🍃💫 ما عشق شهادتیم و این باور ماست 😍 سربند حسین بن علی بر سر ماست 😇 یک جمله ی ما امید دشمن را برد 😌 سید علی خامنه ای رهبر ماست 🤗 °•°🌻°•° °•°🌸°•° 🌧
ما کاخ نداریم بدان فخر بفروشیم اموال نداریم که بر فقر بپوشیم داریم گرانمایه ترین ثروت عالم یک رهبر و او را به جهانی نفروشیم اللهم_احفظ_سیدناالقائدنا_المظلوم -المام الخامنه_ای _ باد _ رهبرم❤ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و سلام بر مولای مهربان😍 ای'اَمَن یجیب'دلهای بی قرار، مهدی(عج)جان سلام...💕 دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است🙃♥️ ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ ❤ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🌷 اگر هر روز بتونی به نعمت‌هایی که بهت داده فکر کنی، خیلی حالت خوب میشه. 🌷 میدونی چرا؟ چون وقتی نعمت‌ها را به یادت می‌آوری و مرور می‌کنی، علاقت به کسی که این نعمت‌های فراوان را که بدون منّت هم داده، زیاد میشه و بیشتر با او دوست میشی. 🌷 وقتی خدا دوستت بشه، تاثیر پذیریت هم بیشتر می‌شه و راحت‌تر مطیع حرف‌هاش میشی. 🌷 وقتی خدا دوستت بشه، دیگه با هر کسی رفیق نمی‌شی، توپ دلت رو به هر کس و ناکس پاس نمیدی و اون وقت هست که طعم و آزادی، نشاط عمیق روحی را حس خواهی کرد. ❤️خدا دوست دارم که منو رها نکردی❤️ هیچ کسی غیر از تو، حال نگه داشتن بنده‌ای مثل منو نداره، تو منو با تمام نقص‌ها، ضعف‌ها و آلودگی‌هام دوستم داری و هیچ سودی از دوستیت با من نمی‌بری، فقط برات مایه‌ی دردسرم. با این حال منو رها نمی‌کنی و بهم توجه می‌کنی، لطف میکنی و نعمت میدی؛ اما بقیه بودن‌شون با من به خاطر سودی هست که ازم میبرن و اگه همون افراد، نقصی یا آلودگی از من ببینند، حتما رهام میکنن. این تویی که همیشه باهامی، حتی وقتی که همه بهم پشت کردن. خدایا ای رفیق عاشق، هیچ کس مثل تو نمیشه. خداروشکر که منو لایق دونستی و محبتت و ایمان به خودت رو در دلم قرار دادی و من از پس شکر نعمت‌های بی‌نهایت بدون منتت بر نمی‌آم. این شکر منِ غافل را بپذیر. ❤ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان خوبم بدلیل درخواست بعضی دوستان داستان سه دقیقه در قیامت ادامه پیدا میکنه 😊🌷
قسمت ۱۰ ام داستان سه دقیقه در قیامت👇 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۰) ✅در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب‌المثل بود آش نخورده و دهن سوخته! ♨ شخصی در میان جمع کرده یا زده و من هم که غیبت را شنیده بودم در او شریک شده بودم... ♨چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط برایم گناه ایجاد کرد! خیلی سخت بود خیلی... 🔰 حساب و کتاب خود به دقت ادامه داشت اما زمانی که نقایص کارهایم را می‌دیدم، گرمای چپ گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد حرارتی که نزدیک بود و تمام بدنم را میسوزاند! 🔥همه جای بدنم می سوخت به جز صورت و سینه و کف دست هایم! 💥برای من جای تعجب بود چرا این سمت بدنم نمی‌سوزد.. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم. 💠از نوجوانی در جلسات فرهنگی مسجد حضور داشتم. پدرم به من توصیه می‌کرد که وقتی برای آقا علیه السلام و یا حضرت زهرا و اهل بیت علیه السلام اشک میریزی ✨قدر این اشک را بدان و به سینه و صورت خود بکش من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه می‌کردند اشک خود را به صورت و سینه می کشیدم. ♦️حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدن نمی‌سوزد ✔️نکته دیگری که در آن واحد شاهد بودم به اشکال توبه به درگاه الهی بود و دقت کردم که برخی از گناهانم در کتاب اعمال نیست. آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم... بعد از اینکه انسان از گناه توبه کند و دیگر سمتش نرود گناهانی که قبلاً مرتکب شده بود کاملا از اعمالش حذف می شود. 💥 حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است،اما از طلبکار خود بی اطلاع است با دادن رد مظالم برطرف می‌شود. 💠 اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند... اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند از ابتدای جوانی به حق‌الناس بیت المال بسیار اهمیت می دادم. لذا وقتی در سپاه مشغول به کار شدم سعی می‌کردم در ساعاتی که در محل کار حضور دارم به کار شخصی مشغول نشوم و یا اگر در طی روز کار شخصی یا تلفن شخصی داشتم، کمی بیشتر اضافه کاری بدون حقوق انجام می‌دادم. ✨ با خودم میگفتم حقوق کمتر ببرم و حلال باشد خیلی بهتر است. 🌷این موارد را در نامه عمل می دیدم.. 🍃 جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر که بیت المال بر گردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب می‌کردی! اتفاقا در همانجا کسانی را می‌دیدم که شدیداً گرفتار هستند گرفتار رضایت تمام مردم،گرفتار بیت‌المال! 🔴 این را هم بار دیگر اشاره کنم که بعد زمان و مکان در آنجا وجود نداشت. 💠 من به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من وفات کردن ببینم یا کسانی را که بعد از من قرار بود بیایند. 🌿 یا اگه کسی را می‌دیدم لازم صحبت نبود به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد. ✔️ چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس و دزدی از بیت المال و آن طرف آمده بودند و حالا باید از تمامی مردم کشور حتی آنهایی که بعدها به دنیا می آیند حلالیت می طلبیدند!! ☘اما در یکی از صفحات این کتاب قطور یک مطلبی برای من نوشته شده بود که خیلی وحشت کردم! ادامه دارد... کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بزرگترین 🔸 امام علی (علیه السلام): بزرگترین در ، حسرت و افسوس مردی است که از راه مالی بدست آورد و آنرا برای وارثین خود قرار دهد و وارث، آن مال را در راه اطاعت خدای سبحان کند و به رود ولی آن کسی که صاحب مال بود، به واسطه همان مال به دوزخ برود. 📚 آثارالصادقین/ج13/ص۲۱۰ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢تشکر مادر شهید از در ✨صدقه چرخاندن مادر شهید در شب اغتشاشات دور سر مأموران ناجا و بسیجی ها در چهارراه حضرت ولیعصر(عج) و میدان انقلاب و قوت قلب گرفتن بسیج و نیروی انتظامی 🇮🇷 👌🌷 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم سراغ قسمت ۱۱ ام داستان سه دقیقه در قیامت🤗👇 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۱) ❎یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند جلد کتاب به واحد ما آورد و گذاشت روی طاقچه و گفت: اینها باشد اینجا تا سربازهایی که بعد می آیند در ساعات بیکاری استفاده کنند. 💥 کتابهای خوبی بود،یک سال روی تاقچه بود. سربازهایی که شیفت شب داشتند یا ساعات بیکاری استفاده می‌کردند. 🍃 بعد از مدتی من از آن واحد مکان دیگری منتقل شدم،همراه با وسایل شخصی که بردم کتاب‌ها را هم بردم. ✨ یک ماه از حضور من در آن واحد گذشت احساس کردم که این کتاب‌ها استفاده نمی شود شرایط مکان جدید واحد قبلی فرق داشت و سربازان و پرسنل کمتر اوقات بیکاری داشتند. ☘لذا کتاب‌ها را به همان مکان قبلی منتقل کردم و گفتم: اینجا باشد بهتر استفاده می‌شود. 🍃جوان پشت میزش اشاره به ماجرای کتاب‌ها کرد و گفت: این کتاب‌ها جزو بیت‌المال و برای آن مکان بود. ♨️چون بدون اجازه آنها را به مکان دیگری بردی اگر آنها را نگه می داشتی و به مکان اول نمی‌آوردی ⛔️ باید از تمام پرسنل و سربازانی که در آینده هم به مانند شما می آمدند حلالیت می‌طلبیدی. ⚠️خیلی ترسیدم! به خودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم و کتاب‌ها را استفاده شخصی نکرده و به منزل نبرده بودم..خدا به داد کسانی برسد که بیت‌المال را ملک شخصی خود کرده‌اند! 🔆درآن لحظه یکی از دوستان همکار مخلص و مومن در مجموعه دوستان را دیدم. 🔰 مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند. 🔴اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره در جیب خودش گذاشت، ⛔️ روز بعد در اثر یک سانحه رانندگی درگذشت. وقتی مرا در آن وادی دید به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر می‌کنند که این پول برای من است و آن را خرج کرده اند. تورو خدا برو به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برساند. من اینجا گرفتارم برای من کاری بکن. 💥 تازه فهمیدم چرا انقدر بزرگان در مورد بیت المال حساس هستند! راست می گویند که مرگ خبر نمیکند. ☘در سیره پیامبر گرامی اسلام نقل شده که: روز حرکت از سرزمین خیبر ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت شد و همان دم شهید شد. 🔰 یارانش گفتند: بهشت بر تو گوارا باد. ❤️خبر به پیامبر رسید.ایشان فرمودند: من با شما هم عقیده نیستم زیرا لباسهایی که بر تن او بود از بیت‌المال بود و آن را بی اجازه برده و روز قیامت به صورت آتش آن را احاطه خواهد کرد. 💠 در این لحظه یکی از یاران پیامبر گفت: من دو بند کفش بدون اجازه برداشتم. 🌸 حضرت فرمود: آن را برگردان و گرنه روز قیامت به صورت آتش🔥 در پای تو قرار می‌گیرد. 💥 در میان روزهایی که بررسی اعمال انجام شد ما به باطن اعمال آگاه می شدیم. 🔰 یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع را می‌فهمیدیم. ❎چیزی که امروزه به اسم شانس نام برده می شود اصلا آنجا مورد تایید نبود! 🔆بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه برخی علت‌ها را می داد... 💠مثلا روزی در جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم. کلاس های روزانه تمام شد و برنامه اردو رسید. ♻️ نمی‌دانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم بیشتر این نیروها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند. 🔷 یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. روز دوم اردو هم باز بقیه را اذیت کردیم. 🔵 البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. 📘وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده 🔮 من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم با دوعدد پتو برای خودم یک تختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔶چادر ما چراغ نداشت متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را اذیت کند. ✅لذا همین طور که پوتین به پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم. یک باره دیدم حاج آقا که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفت! داد میزد: کی بود،چی شد!؟ ♨️وحشت کردم...سریع از چادر آمده بیرون و فهمیدم حاج آقا جای خواب نداشته، بچه‌ها برای اینکه من را اذیت کنند به حاج آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست. 🔘 لگد خیلی بدی زده بودم.بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. 🔆حاج آقا آمد بیرون و گفت: الهی پات بشکند، مگر من چه کردم که اینجوری لگد زدی؟ گفتم:حاج آقا غلط کردم ببخشید. من با کسی دیگه شمارو اشتباه گرفتم ..خلاصه خیلی معذرت خواهی کردم. ⚜ به حاج آقا گفتم: شرمنده من توی ماشین میخوابم شما بخوابید. فقط با اجازه بالش خودم را بر می دارم. 🌿 رفتم توی چادر همین که بالش را برداشتم دیدم یک عقرب بزرگی اندازه کف دست زیر بالش من قرار دارد . من و حاج آقا هر طور بود او را کشتیم. حاجی گفت :جون من را نجات دادی.. ادامه دارد.. کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz