eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
793 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
41 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین پسر غلامحسین👇
☘🕊☘ 🕊☘ ☘ 🌻 حسین پسر غلامحسین 🌻 👤 فصل اول: به روایت مادر 🌷 تولد ۹ او طبق معمول کنار سماور نشست و مشغول چای شد . چای را که برایش ریختم ، گفتم: آقا غلامحسین ! یک خبر بهت بدم‌؟ با لحنی مهربان گفت : بفرما خانم ، ان شاءالله خیره،. گفتم : یادت می آید روزی که محمد حسین را باردار شدم چقدر اعصابم به هم ريخته بود ؟ گفت: بله دقیقا یادم هست . گفتم: یادت می آید شما به من چه گفتی ؟ گفت من زياد با شما حرف زدم و می زنم برو اصل مطلب . گفتم : هيچي، یه همراه و حامی برای محمد حسین تو راه دارم . همچنان که چای را در نعلبکی ریخته و نوش جان می‌کرد گفت راست می گویی !؟ و با گفتن این کلمه شروع کرد به سرفه زدن مبهوت شد . گفتم مراقب خودت باش ! چه خبر است ؟ گفت: الحمدلله ، در همین هنگام صداي محمد حسین بلند شد ، من به طرفش رفتم و غلامحسین را تنها گذاشتم .. دوران بارداری به هر ترتیب بود گذشت من نزدیک سی و شش سال از عمرم می گذشت با این که در رفاه نسبی بودم . اما توان جسمی ام ، به سبب تعدد زایمان‌ها کم شده بود ، ولی خدا رو شکر دهمین فرزندم محمد هادی به سلامتی به اعضای خانواده پیوست تا دوران سختی و خوشی ، همراه و یاور محمد حسین باشد . 📚منبع : کتاب حسین پسر غلامحسین کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین پسر غلامحسین 👇
☘🕊☘ 🕊☘ ☘ 🌻 حسین پسر غلامحسین 🌻 👤 فصل اول : به روایت مادر 🌷 تولد ۱۰ محمد حسین آنقدر عزیز و دوست داشتنی بود که به دنیا آمدن برادرش او را از آغوش من جدا نکرد . او از همان کودکی، آرام و خلاق بود و لبخندهای ملیح و شیرینش هنوز در ذهنم ماندگار است . محمد حسین پنج سال داشت که آخرین فرزندم نعیمه به دنیا آمد. تعدد بچه ها هیچ زمانی از بار تربیتی آنها کم نمی کرد . من با جدیت به تحصیل بچه هاي بزرگ تر رسیدگی می کردم و از آنها می خواستم تا کوچیکتر ها را در انجام تکالیف کمک کنند . همچنین نسبت به آموزه های دینی آنها بی تفاوت نبودم. به دختر ها از همان کودکی نظافت منزل ، آشپزی، رعایت حجاب و احتراز از نامحرم را یاد دادم و آنها این امور را به شایستگی انجام می دادند حیاط خانه ما به وسعت چشم اندازی بسیار زیبا و جذاب ، تفرجگاه و تفریحگاه خوبی برای بچه ها بود . این امر باعث شده بود تا آنها دنبال بازی های کوه و خیابانی نباشند و در کنار من و در محیط کنترل شده ی خانه رشد کنند . پسرها فوتبال را دوست داشتند ، اما همسرم به دلیل جو نامطلوب حاکم بر فضا های ورزشی ، اجازه حضور در باشگاه و سالن را کمتر به آنها می داد. 📚 منبع: کتاب حسین پسر غلامحسین کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
صحبت درباره رو متوقف نکنید!
ناهیدکیانی هستن... پارسال حامی ززا و امسال بیت‌رهبری(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا