eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
579 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
37 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال شرایط مون☕️↯: 『 @shaidehkeshavarz111 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
-♥️🪴- امـــام‌زمان(عج)، یارِ باسواد می‌خواد! -حواست‌هست‌که‌رفیق؟ :) ،،
دسترسی به مطالب : 🌹 🇵🇸 🇵🇸 🥺😔 🇮🇷🇮🇷 🥺🇮🇷 🇮🇷 😊 🌹 🇮🇷(ما می توانیم😃) 🌹 🌹(ارثیه مادرمان حضرت زهرا سلام الله) 🌹 🌹 🌹 🇮🇷 🌹 🇮🇷🌹 🌹 (توجه کنیم!) 🌹 شهیده راضیه کشاورز🌹 🌹@shahideraziehkeshavarz🌹
⊰🥀⊱
اے واے بر ما کہ کورے خود را
همیشہ با تعبیر
غیبت ‌تو
مے‌آوریم .
در این مسئلہ هم تو را متہم میکنیم
و دائم میگوییم
تو بیا …‌!
اما نمیدانیم کہ هم تو آمده اے و
هم آماده‌اے‌ ولـے تنہا نداے
هل من ناصر تو  …
غریبانہ تر از جدت حسین علیه‌السلام
است و هیچ گوش شنوایـے براے
این نداے مظلومانہ نمـے‌یابی …‌!
پ.ن:دلنوشته‌شہید‌براے‌امام‌زمانﷻ
♥️" 🕊" 🌦"
شهید مدافع حرم بهروز واحدی اولین شهید سال1403 پدر بچه دوساله بود جانش را گذاشت برای وطنش! عاشق حضرت زینب سلام الله بود عزیزان راه شهید شدن باز است! ما باید بخواهیم کانال شهیده راضیه کشاورز🇮🇷 @shahideraziehkeshavarz
🇮🇷 حرم حضرت زینب سلام الله همیشه مورد عنایت مردم بوده وهست ... و دشمن با حمله به سوریه خودش را نابود و نابود تر می کند شهدا همیشه زنده اند کانال شهیده راضیه کشاورز @shahideraziehkeshavarz
مادر شهید راضیه کشاورز در خاطره ای می گوید: کلاس پنجم ابتدایی بود. توی آشپزخانه مشغول پختن غذا بودم. مدتی پیش همسرم تقویمی را خریده بود. راضیه مرا صدا زد. تقویم را در دستش گرفته بود و گفت: "مامان وقت داری برات حدیثی از امام صادق (علیه السلام) بخوانم." با آن چهره مهربان و معصومانه ای که اکثر دختر های 10-11 ساله دارند، آمد کنارم، دستی روی سرش کشیدم و او را بوسیدم. شروع کرد به خواندن حدیث که پشت تقویم نوشته بود. گفت: "مامان امام صادق (ع) فرموده اند اگر هر شخصی 40 صبح بعد از نماز، دعای عهد امام زمان (عج) را بخواند جزء یاران امام زمان (عج) می شود؛ حتی اگر در هنگام ظهور امام از دنیا رفته باشد به دنیا رجعت کرده و درکاب امام زمان(عج) سرباز او می شود." وقتی حدیث را خواند خدا را شکر کردم و برایش از خداوند طلب موفقیت و عاقبت بخیری کردم. مدتی گذشت. دیگر تاریخ و روز ماه از دستم خارج شده بود. پدرش هنوز از سرکار به خانه نیامده بود. راضیه گفت: "مامان پول بده تا برم از مغازه شکلات بخرم." 500 تومانی پول به او دادم. رفت و شکلات را خرید آمد و گفت: "مامان وقتی بابا از سر کار اومد بریم خونه هر دو تا آقام؟" منزل پدر بزرگ هایش یکی مرودشت و دیگری در روستای کوه سبز نزدیک مرودشت بود. گفتم: "راضیه جان امروز دیگه دیره و بابات خسته است و خانه پدر بزرگ هایت هم دور است. ان شاالله جمعه ی دیگر." ولی راضیه دست بردار نبود. مدام اصرار می کرد. گفتم: "مامان چرا انقدر اصرار میکنی؟!" گفت: "این یک رازه." گفتم: "قول میدم به هیچ کس نگم ." گفت: "مامان یادتون هست چند وقت پیش حدیثی از امام صادق (ع) برای شما خوندم؟" گفتم: آره؟ گفت: "من از همون موقع چله ی دعای عهد امام زمان (عج) را گرفتم و امروز چهل روز تمام شده و من یار امام زمان شده ام و این شکلات شیرینی یار امام زمان است." زمانی که این را گفت اشک از چشمانم سرازیر شد و افتخار کردم به داشتن دختری که دلش با امام زمانش است. او دعای عهد را تا زمان شهادتش رها نکرد. این امر در دست نوشته هایش کاملا مشهود است. کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🍃 •°مے گفت: ✨چادࢪ یادگاࢪ حضࢪت زهࢪا(سلام الله علیها) است •°ایمان یک زن وقتے کامݪ مے شود ✨که حجاب ࢪا ڪامݪ ࢪعایت ڪند...
🔹مادر شهیده كلاس سوم راهنمايي بود. در مسابقات كاراته استان، مقام اول را كسب كرد و پس از آن بایستی به اردوي آمادگی، جهت شركت در مسابقات كشوری می رفت. از چند وقت قبل نیز برنامه ریزی کرده بودیم که به مشهد و زیارت آقا امام رضا (علیه السلام) برویم. چند روزی به باشگاه رفت. زمان مسابقات اعلام شد که دقیقا مصادف شد با سفر زیارتی ما. راضیه گفت: "مامان به اردو مسابقات نمی روم." گفتم: "راضیه جان چند سال زحمت کشیدی و آرزوی موفقیت را داشتی من و پدرت هم آرزوی دیدن قهرمانی تو را داریم." راضیه شروع کرد به گریه کردن و می گفت: "به زیارت امام رضا برویم."  سفر مشهد را لغو کردیم. ولی راضیه همچنان گریه می کرد. کمی با ناراحتی گفتم: "مادر چرا ناراحتی؟! خب شهریور ماه میریم!! " گفت: "آخه من چله ی زیارت امین الله گرفته بودم و با خودم قرار گذاشته ام که چله را در حرم امام رضا(ع) تمام کنم." کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
در دوران تحصیل راهنمایى درس، تحصیل، تهذیب نفس، ورزش، انس با قرآن و مطالعات غیر درسى و دینى را به جدیت دنبال میكرد.🌱 از نظر تقوا و صفات خوب اخلاقى و پشتكار در درس و فعالیتهاى ورزشى و مذهبى و حجاب و انس با قران و اهل بیت (ع) آن چنان پیشرفت داشتند كه با سن كم خود الگو و نمونه ای براى خانواده، اقوام و همکلاسی ها و دوستان خود و زبانزد آنها شده بود...🥀 ➕شهیده راضیه کشاورز کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
|بلندترین تپه برفی!|❄️ همینه دیگه! آبجی داشته باشی اینجوری میشه. هم برات مادره، هم خواهر.🧕🏻 اما راضیه برای من که تک پسر خونه بودم، برادر هم بود. یه برادر شجاع و بازیگوش و قوی. باهم از درخت بالا میرفتیم، توپ بازی میکردیم و اصال گاهی اوقات راضیه یه کارایی میکرد که منم میترسیدم. اون روز رفته بودیم پیست اسکی.🎿 روی بالا ترین تپه برفی ایستاده بوديم. اینقدر همه جا از برف پوشیده شده بود که رنگ سفید چشمم رو میزد.☃ راضیه تیوپی آورد و گفت: - هستی سرسره بازی؟ چشمام گرد شد. ارتفاع اونقدر زیاد بود که بتونه یه پسر ۹ساله رو بترسونه. ولی خب،راضیه هم همش دوسال بزرگتر بود! - دست بردار راضیه. با سر میریم تو برفا. عین این کبکا میشیم! خندید و نشست روی تیوپ: نترس بابا من خانم محافظه کارم! آب دهنم را قورت دادم. - بیا دیگه علی! داری استخاره میگیری؟ بهش اعتماد کردم. نشستم و سر خوردیم. ⛷ ثانیه های اول همچی خوب بود که ناگهان از تیوپ کنده شدیم و عین توپ توی هوای چرخ زدیم و... بوووووم!💥 دقیقا عین کبکا با سر رفتیم تو برف. تا اون موقعیت فکر نمیکردم برفها هم میتونن اینقدر سفت و محکم باشن. دردم گرفته بود، با ناراحتی از روی برفها بلند شدم. راضیه لباسش را تکاند، دستانش را جلوی دهانش گرفته بود و ها میکرد. پاورچین پاورچین به سمتم آمد. همین که منو دید، خندید : علی دماغتو! شده عین گوجه له شده! منم خنده ام گرفت: خانم محافظه کار! دماغ خودتو ندیدی. شده عین لبو! یادم رفت ناراحتی و سرما رو. حتی خراش روی دستم رو. آن روز هم همینطور زانوهایم را بغل کرده بودم و بغ کرده گوشه اتاق نشسته بودم.🍂 از در که وارد شد، با دیدن قیافه ام، ابروهایش را بالا برد: عه! نبینم علی مردخدا اخماشو تو هم کنه! چانه ام را تکیه دادم روی زانوهایم: مامان و بابا دعوام کردند... لبخند زد و نشست کنارم.🌸 گفت: مامان و باباها دلشون فقط موفقیت بچشون میخواد. اگه ببینن بچهشون داره عقب میره، ناراحت میشن. دستی زد روی شانه ام و ادامه داد: از این به بعدم هر وقت خواستی بیا با هم درس بخونیم، باشه؟!📚 آخه میدونی ما فرماندهی داریم که از پدر و مادرمون هم مهربونتره و براش خیلی مهمه که ما توی پیشرفت علمی و معنویمون موفق باشیم و بتونیم دنیا رو نورانی و زیبا کنیم.✨ سرم را تکان دادم. خواست از اتاق بیرون برود که ناگهان پرسید: راستی علی نمازتوخوندی؟ ابروهام رو بالا بردم: نچ! و ادامه دادم: اصلا واسه چی باید نماز بخونم؟ برگشت و کنارم نشست: وقتی یکی بهت خوبی میکنه، تو ازش تشکر میکنی درسته؟ - اوهوم. - چجوری؟ - یه کاری میکنم خوشحال بشه، میگم ممنونم. - خب دیگه پسر خوب! خدا این همه نعمت به ما داده، ما نباید ازش تشکر کنیم؟ خود خدا هم راه تشکر رو نشون داده بهمون. اسمش چیه؟ - نماز؟ - باریکالا! کمی که فکر کردم دیدم حرفش خیلی منطقیه، واسه همین آستین هایم را بالا زدم و از اتاق بیرون دویدم...✨ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
شهیده بزرگوار ارادت و علاقه عجیبی به امام رحمة اللّٰه و رهبر گرامی ایه اللّٰه خامنه ای داشتند و بیشتر اوقات مشغول مطالعه مخصوصا زندگی و وصیت نامه شهدا بودند و به شهدا ارادت داشتند واز آنها همیشه سخن می‌گفتند و می‌پرسیدند؛ که می‌توان شهید برونسی را از جمله این شهدا و کتاب خاکهای نرم کوشک و حماسه یاسین را از جمله این کتابها نام برد که تحول بیشتری در زندگی این شهیده به وجود آورد."🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🔹متن قسمتی از مصاحبه ای با مادر شهیده راضیه کشاورز: راضیه خانم محصل سال دوم تجربی بود که با مقایسه الان تقریبا میشه،دهم. ایشون رشته تجربی بودن و [در] مدرسه نمونه دولتی محصل بودند. و جزو به قولی یکی از دانش آموزای ممتاز مدرسه تو همه چیز نه فقط توی درس[بودن]. ایشون یه دانش آموزی بودند که با جدیت و تلاش زیادی درس میخوندن.📚 خیلی دوست داشتن موفق باشن نه تنها توی درس،در همه زمینه ها ایشون فعالیت داشتن.💫 توی زمینه ورزش،توی زمینه هنر،توی آموزش زبان انگلیسی...توی حالا مسائل دینی و مسائل فرهنگی هم ایشان همیشه فعال بود. ایشون یک بسیجی فعال بود. ایشون قاری قرآن بود.حافظ چند جزء قرآن بود.🌸 راضیه موقعی که شهید شد۱۵سال و نیم بود. یعنی قرار بود که ۱۱ شهریور ۸۷،جشن تولد ۱۶ سالگیش رو بگیریم. که[در]فروردین ۸۷ توی واقعه بمب گذاری ایشون مجروح شدند و در سه شنبه در اردیبهشت به شهادت رسیدن🥀 ولی وقتی شهید شدن ۱۵ سال و نیم بودن راضیه سنش کم بود، ولی کوله بارش پر بار بود🌱 با دست پر توشه خیلی عظیم خوبی برای سفر آخرتش برداشته بود راضیه زرنگ بود،راضیه باهوش بود. چرا میگم باهوش؟ نه اینکه به صرف اینکه چون درسش خوب بود🍃 درسخون بود باهوش بود چرا که از همه فرصت های زندگیش به نحو احسن استفاده کرد✨ [و]فرصتهای زندگیش رو به بطالت،تنبلی به بیهودگی نگذروند....🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🔸 روایت زندگی و خاطرات شهیده راضیه کشاورز🥀 🖇یک‌دفعه در خود فرو رفت انگار می‌خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم... دعا می‌کنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. «مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره‌ش رو به کعبه باز بشه...❤️ 📚 کتاب راض بابا ✍🏻به قلم طاهره کوه کن 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
چه زیبا ملائک شدند زیستند همان ها که هستند ولی نیستند ! کسانی که در جمع ما بوده اند ولی حیف نفهمیده ایم کیستند🦋✨ +مزار شهیده راضیه کشاورز🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🌹 کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفته ایی از مدرسه میگذشت، یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: مامان! راضیه جان چرا ناراحتی؟! گفت: مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم. چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم اما میگن تو دیگه شورشو در آوردی...! 💠یک روز یکی از بچه ها پرسید: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟! میگوید:گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمی شنود و چشمی که حرام ببیند توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمیکند...!!☝️ 🌷شهیده راضیه کشاورز🌷 مزار مطهر: گلزار شهدای شیراز کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
|💚✨| اخیرا راضیه کتابچه دعایی را گرفته که در آن ۴۰حدیث قدسی نوشته شده. یکی از احادیث درمورد اهمیت انجام مستحبات است که آن را با کلی شور و هیاهو برای نرگس میخواند: «نرگس یه حدیث خوندم که اگه بشنوی کف میکنی» _چیه خب،به منم بگو تا بدونم،دلمو آب کردی. _حدیث اینه؛با انجام مستحبات به من نزدیک بشید.خدا قول داده اگر بنده ای بتونه مستحبات رو انجام بده؛مثل خوندن نماز شب،قرآن خوندن و کمک به خلق خدا وارد یه راه میانبر میشه که میتونه به خدا نزدیک بشه...🌸 کانال شهیده راضیه کشاورز💚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
🌹🌱زینب علاقه زیادی به شهدا داشت، هر بار برای تشییع آنها به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت. همیشه می‌گفت: «شهادت فقط در جبهه‌های جنگ نیست؛ اگر انسان برای خدا كار كند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است.» *** پی نوشت:یاد این جمله سردار سلیمانی افتادم "تا کسی شهید نبود شهید نمی شود. شرط شهید شدن شهید بودن است." کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
. مطمئن باشيم در هر شغلی كه هستيم اگر ذره‌ای عدم خلوص در ما باشد امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط می‌كنيم. فردا نباشد پس‌فردا سقوط می‌كنيم چون انقلاب هر زمان يک موج می‌زند يک مشت زباله را بيرون می‌ريزد. شهید عبدالحمید دیالمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ سه جا ملائکه آسمون بلند بلند گریه میکنند...💔🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
.خبرگذاری رسا.فارس شهید مرحمت بالا زاده شهید دفاع مقدس است .او برای دفاع ازکشورش در سن نوجوانی مانند حضرت قاسم علیه السلام پا به میدان نهادو شهد شیرین شهادت را چشید .او نامه ی شهادتش را از دستان مبارک حضرت ایت الله خامنه ای گرفت.او جزء جزیره مجنون بود و درسال ۱۳۶۳به درجه نافع شهادت رسید 🔷نشانی در ایتا : 🇵🇸@shahideraziehkeshavarz