فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد رحیم پور ازغدی :
چطور مدیرانمون رو امر به معروف کنیم؟
خوب از نون خوردن می افتیم که❗️😟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱امر به معروف کردم....بهم گفت با ماشین زیرت میکنم.....
✌️حتما تا آخرش ببینید که چه قشنگ سرش میکنه.....
#بیتفاوت_نباشیم
خانم جنگروی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مــدیریت خواب بچههاا
🔰 #دکتر_عزیزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😁 پشت صحنههای بسیار جالب و جذاب و خندهدار از مداحان در سری جدید برنامه معلا که تاکنون ندیدید، اصلا از دست ندهید👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عاقبت جالب یک دعوای لفظی
حتما ببینید ✅
ای لیله الرغائبیان هم صدا شوید ....
بالاترین دعا ، دعای فرج و اِذن کربلاست❤️
زیباترین آرزو 🌱
🌷"بسمربالشهداءوالصدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
به نیابت از #شهید_مصطفی_احمدی_روشن طرح فاتحه انلاین برگزار ڪردیم عزیزانی ڪه میخواهند هدیهای معنوی برای این شهید والامقام بفرستند وارد لینڪ زیر شوند.. 👇🏻🌱
https://fatehe-online.ir/2743945
با تشڪر از همه شما بزرگواران شفاعت شهدا شامل حالتان🤲🏻🌷🌱
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤍🍃'
سلام علیکم
شبتون مهدوی
ان شاءالله امشب سهم شما عزیزان برآورده شدن تمام آرزوهای زیباتون باشه و بهترینها نصیب تک تکتون شود
💚به این بغض پنهان شده در گلویم
🦋به این اشک های روان از سبویم
🌹به جز دیدنت آرزویی ندارم
🌱شب آرزوها تویی آرزویم
🕊به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن
☀چه دارم بخوانم چه دارم بگویم💚
امشب آقــــــ♡ــــــاامام زمان
(عجل الله تعالی فرجه شریف) رو واسطه ی حاجات و خواسته هامون می کنیم که صدر حوائج فرج و سلامتی آقــــ♡ــــــاامام زمان(علیه السلام) هست که ان شاءالله ظهور مولای عزیزمان هر چه زودتر واقع شود
ختم دسته جمعی
👇
🌴۳۱۳ دعای فرج
( إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ....... )🌴
به نیت👇
🌺سلامتی و فرج آقاامام زمــــ♡ـــــان و هدیه به مادر گرامیشون و چهارده معصوم (سلام الله علیها) 🍃🌺
👇
🌱فرج و سلامتی آقـــــ♡ـــــای عزیزمان و حاجت روایی مشارکت کنندگان و حاجت روایی شخص سفارش شده 🌱
چنانچه تمایل به مشارکت بودید تعداد را به این ایدی اعلام نمایید 👇
@KAZEMlsh313
صدر همه ی حوائج👇
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲
🌷دعـــــــــــای فـــــــــــرج🌷
بسمِـ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمـ
الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ🤲🌷
🌷الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها🤲
1_2956406477.mp3
2.41M
🕊
شب آرزوها همین آرزومه ،ببینم ضریحِ حسین روبرومه..❤️
🌷
🌠☫﷽☫🌠
💠 اهمیت نمازشب در رزق انسان
🔸️عارف وارسته آیت الله آقا سید محمد نجفی(ره) در جواب فقر فرمود:
▫️اگرچه نماز قضا داری امشب را نماز شب بخوان خدا روزی تو را می رساند.
👈نمازشب بسیار بسیار در افزایش رزق مادی و معنوی انسان موثر است. مخصوصا اگر در اعتقاد و عمل ترک گناه کند.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#شبتون_مهدوی
یا زهرا (سلام الله علیها)
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
🦋✨
✨
#ســلام_بر_ابراهیـم1💕
#قسمت47»
.ابراهيم در عين ســادگي ظاهر، به مســائل سياســي كاملا آگاه بود.
جريانات سياسي را هم خوب تحليل ميكرد.
مدتي پس از نصب تصاوير امام راحل و شهيد بهشتي در مقر، از طرف دفتر
فرماندهي كل قوا در غرب كشور كه زير نظر بنيصدر اداره ميشد دستور تعطيلي
و بستن آذوقه گروه صادر گرديد، اما فرمانده ارتش در آن منطقه اعالم كرد كه حضور اين گروه در منطقه لازم است.
تمامي حمالت ما توسط اين گروه طراحي و اجرا ميشود.
بعد از مدتي با پيگيري هاي اين فرمانده، جلوي اين حركت گرفته
شد.
يك روز صبح اعلام كردند كه بنيصدر قصد بازديد از كرمانشاه را دارد.
ابراهيم و جواد و چند نفر از بچهها به همراه حاج حسين عازم كرمانشاه شدند.
فرماندهان نظامي با ظاهري آراســته منتظر بنيصدر بودند.
اما قيافه بچه هاي اندرزگو جالب بود. با همان شلوار كردي و ظاهر هميشگي به استقبال بنيصدر
رفتند! هر چند هدفشــان چيز ديگري بود. ميگفتند: ما ميخواهيم با اين آدم
صحبت كنيم و ببينيم با كدام بينش نظامي جنگ را اداره ميكند!
آن روز خيلي معطل شديم. در پايان هم اعلام كردند رئيس جمهور به علت
آسيب ديدن هليكوپتر به كرمانشاه نميآيد.
مدتي بعد حضرت آيتا... خامنهاي)حفظها... ال..( به كرمانشاه آمدند.
ايشان درآن زمان امام جمعه تهران بودنــد.
ابراهيم تمام بچه ها را به همراه خود آورد.
آنها با همان ظاهر ساده و بي آلایش با حضرت آقا ملاقات كردند و بعد هم
يك يك، ايشان را در آغوش گرفتند و روبوسي كردند.
☆☆☆ـ
براي اولين عمليات هاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم.
ابراهيم،جواد افراســيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند.
بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راهها را خوب ميشناختند به ما اضافه شدند. به اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم.
سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتيها بسته بندي كرديم و راه افتاديم.
از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن عبور كرديم.
به منطقه چم امام حســن وارد شديم.
آنجا محل اســتقرار يك تيپ ارتش عراق بود.
ميان
شيارها و البهالي تپه ها مخفي شديم.
دشمن فكر نميكرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند.
براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم.
سه روز در آن منطقه بوديم. هرچند بارندگي هاي شديد كمي جلوي كار ما
را گرفت، اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد.
ِ پس از اتمام كار شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم. چندين مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم.
بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي خودي برگشتيم.
هنوز زياد دور نشــده بوديم که صــداي چندين انفجارآمــد.
#ادامه_دارد...🕊
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
🦋✨
✨
#ســلام_بر_ابراهیـم1 💕
#قسمت48»
خودروهاونفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش ميسوخت.
مــا هم ســريع از منطقه خطر دور شــديم.
پس ازچند دقيقه متوجه شــديم
تانك هاي دشمن به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند.
ما با عبور از داخل شيارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن علیه السلام رسانديم.
با عبور از رودخانه، تانكها نتوانستند ما را تعقيب كنند.
محل مناسبي را در پشــت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم.
دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد!
فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بلافاصله نقشه ها را داخل يك كوله پشتي ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد ميمانيم شما سريع حركت كنيد.
كاري نميشــد كرد، خشاب هاي اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با ناراحتي از آنها جدا شديم و حركت كرديم.
اصلا همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقشه ها بود.
اين موضوع به پيروزي در عمليات هاي بعدي بسيار كمك ميكرد.
از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض ميكنند و با ژست به سمت هليكوپتر تيراندازي ميكردند.
هليكوپتر عراقي هم مرتب با
دور زدن به سمت آنها شليك ميكرد.
دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم. ديگر صدايي نميآمد.
يكي از بچه ها كه خيلي ابراهيم را دوســت داشــت گريه ميكرد، ما هيــچ خبري از آنها نداشتيم.
نميدانستيم زنده هستند يا نه.
يادم آمد ديروز كه بيكار داخل شــيارها مخفي بوديــم، ابراهيم با آرامش خاصي مسابقه راه انداخت و بازي ميكرد.
بعد هم لغت هاي فارسي را به كردهاي گروه آموزش ميداد.
آنقدر آرامش داشت كه اصلا فكر نميكرديم در ميان مواضع دشمن قرار گرفتهايم.
وقتي هم موقع نماز شد ميخواست با صداي بلند اذان بگويد!
امــا با اصرار بچهها خيلــي آرام اذان گفت و بعد بــا حالت معنوي خاصي مشغول نماز شد.
ابراهيم در اين مدت شجاعتي داشت كه ترس را از دل همه
بچه ها خارج ميكرد.
حالا ديگر شب شده بود.
از آخرين باري كه ابراهيم را
ديديم ساعت ها ميگذشت.
به محل قرار رسيديم، با ابراهيم و جواد قرار گذاشته بوديم كه خودشان را
تا قبل از روشن شدن هوا به اين محل برسانند.
چند ساعت استراحت كرديم ولي هيچ خبري از آنها نشد.
هوا كمكم درحال روشن شدن بود. ما بايد از اين مكان خارج ميشديم. بچهها مرتب ذكرميگفتند و دعا ميخواندند.
آماده حركت شــديم کــه از دور صدايي آمد.
اسلحههارا مسلح كرديم و نشستيم.
چند لحظه بعد، از صداها متوجه شديم كه ابراهيم و جواد هستند. خوشحالي در چهــره همه موج ميزد. با كمك بچه هاي تازه نفس به كمكشــان رفتيم.
سريع هم از آن منطقه خارج شديم.
نقشــه هاي به دســت آمده از اين عمليات نفوذي در حملههای بعدي بسياركارســاز بود.
اين جز با حماسه بچههاي شجاع گروه از جمله ابراهيم و جواد
به دســت نميآمد.
فردا ظهر ابراهيم و جواد مثل هميشه آماده و پرتوان پيش
بچه هــا بودند.
با رضــا رفتيم پيش ابراهيــم. گفتم: داش ابــرام، ديروز وقتي
هليكوپتر رسيد چه كار كرديد؟
با آرامش خاص و هميشــگي خودش گفت: خدا كمك كرد.
من و جواد از هــم فاصله گرفتيم و مرتب جاي خودمان را عوض ميكرديم و به ســمت
هليكوپتر تيراندازي ميكرديم.
او هم مرتب دور ميزد و به سمت ما شليك ميكرد.
وقتي هم گلوله هايش تمام شد برگشت.
ما هم سريع و قبل از رسيدن نيروهاي پياده به سمت ارتفاع
حركت كرديم.
البته چند تركش ريز به ما خورد تا يادگاري بمونه!
#ادامه_دارد...🕊
#لیله_الرغائب
در شب آرزوها ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید