eitaa logo
صفحه رسمی شهیده زینب کمایی
446 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
674 ویدیو
19 فایل
[مــــــن میتـــــرا نیــستم] صفحه ی نورانی #مجاهد چهارده ساله و شاگرد خصوصی حضرت زهرا و پرستار حضرت علی اصغرعلیه السلامه پیام داری به صورت ناشناس بفرست👇 https://harfeto.timefriend.net/17237486553671 ⛔️نشر پستها بدون آدرس کانال مورد رضایت نیست ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
همسر شهید بزرگوار بلوکات وقتی که محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت و بسیاری از شب‌ها تب می‌کرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود؛ یک شب در خواب من را برای دیدن شهید به بهشت بردند. وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گل‌های قرمز رُز پوشیده شده،‌ جلوه می‌کند و رودخانه‌ای در آنجاست که آنچنان زلال و بی‌همتاست که فقط از آن یک خط دیده می‌شود و همه از روی آن به آسانی می‌گذرند و کوهی که مثل آینه برافراشته شده، در برابرم است. در حالی که انتظار آمدن شهید را می‌کشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم خوشگل در کنارش بودند دیدم. آن‌ها آنقدر زیبا و ناز بودند که موهایشان تا کف پایشان کشیده می‌شد و از دو طرف شهید را محکم گرفته بودند. من با دیدن این صحنه حسادت زنانه‌ام گل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم. شهید دنبال من می‌دوید که نروم و من می‌گفتم: بایدم بهت خوش بگذره، من با این همه مشکلات زندگی می‌کنم و بچه‌ها را نگه می‌دارم اونوقت تو اینجا خوش می‌گذرونی و ما از یادت رفته‌ایم و... . شهید گفت: به خدا باور کن این‌ها زن من نیستند، این‌ها اعمال من هستند و به من چسبیده‌اند، چکارشان کنم؟! و گفت: می‌خواهی بگویم بروند؟ دستی زد و آن‌ها غیب شدند و شروع به دلجویی کرد و می‌گفت: ما تو دنیا خیلی کار کردیم و اصلا زیادی هم آوردیم. حاضرم آن‌ها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن... @shahidehzeinabkamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها مبارک @shahidzeinabkamaee