eitaa logo
شهدای اسارت استان قزوین
258 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
7 فایل
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست (مقام معظم رهبری ) تنها کانال تخصصی فعال با محتوای شهدایی در استان قزوین ارتباط با ادمین: @abcdefil اگه میخوای ارادت قلبی خودت رو به شهدا نشون بدی عضو کانال شو و مارو به دوستانت معرفی کن
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید انصاری که در زمان شهادت ۴۶ سال سن داشت، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد رشته علوم استراتژیک بود.   شهید انصاری  از پاسداران سپاه روح‌الله استان مرکزی بود و پس از عزیمت به سوریه برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) در جریان نبرد با تروریست‌های تکفیری در استان آمر واقع در جنوب سوریه به شهادت رسید. شهید انصاری در سال ۹۴ در ۴ مقطع مجموعا ۱۰ ماه در سوریه حضور پیدا کرد و در نهایت ۶ روز بعد از آخرین اعزامش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید انصاری در ردیف هشتم قطعه ۱۰ گلزار شهدای اراک و در کنار قبر برادر خود به خاک سپرده شده است. معصومه میرزاخانی همسر شهید انصاری : آشنایی‌ام با حمیدرضا از طریق یکی از دوستان بود. البته او دوست برادرم هم بود و با خانواده ما آشنایی داشت، اما من را دقیق ندیده بود تا اینکه یکی از همکاران‌شان ما را به هم معرفی کرد. سال ۷۶ عقدمان انجام شد و سال ۷۷ ازدواج کردیم. حمیدرضا متولد سال ۴۸ بود و آن زمان ۲۹ سال داشت. حاصل زندگی‌مان دو فرزند دختر ۱۷ و ۱۱ ساله است. زمانی که حمیدرضا به خواستگاری‌ام آمد مسئول کانون فرهنگی مسجد محله‌شان بود و خیلی پافشاری داشت که برای فعالیت در مسجد همراهی‌اش کنم. تلاش می‌کرد جوان‌ها را به سمت مسجد بکشاند و از آن‌ها نیرو‌های جهادی و رزمنده بسازد و آرزویش دفاع از اسلام بود. خیلی جالب بود که در همان اوایل آشنایی چنین شرطی داشت. می‌گفت، چون نظامی هستم و مأموریت کاری برایم پیش می‌آید، حاضرم با او ازدواج کنم؟ پاسخ من مثبت بود چرا که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و ارزش کار آقا حمیدرضا را خوب درک می‌کردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از من سؤال شد: « امام‌زمان غایب است یعنی چه؟ » گفتم: « غایب؟ کدام غایب؟ آیا بچه‌ای که دست پدرش را رها کرده و گم شده ، می‌گوید پدرم گم شده؟ »
📞 "حاجی جان سلام ما را به امام مان برسان و از قول ما به او بگو همان طور که گفته بودی، حسین وار جنگیدیم و حسین وار به شهادت رسیدیم.." این را که گفت تماسش قطع شد..! حاج همت یک لحظه مبهوت به بلندگوی مرکز پیام نگاه کرد! و بعد سراسیمه از قرارگاه بیرون رفت، دنبالش رفتم دیدم در آن دمِ غروبی رو به خورشید ایستاده و های های گریه می‌کنه... http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عملیات خیبر انقدر سخت و سنگین بود ڪه بعد از گشت هفت شب در جزیره مجنون وقتے به شهید ڪلهر گفتم: ڪه این هفت شب چگونه گذشت؟ پاسخ داد نگو هفت شب،بگو هفت هزار سال وضعیت وحشتناڪی بود تعداد انگشت شمارے باقے مانده بودند به اضافهـ یڪ تیربار و دو اسلحه.. به آقا مهدے گفتم چه بایدڪرد؟ با خونسردے گفت: صد متر تا انجام تڪلیف باقے مانده ما تڪلیف خود را انجام مےدهیم ادامه راه با آنان ڪه باقے مانده اند.. http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‎🖌🌱🖌🌱🖌🌱🖌🌱🖌 ✍ پنــــــــــــــــــــد امشـــــــــــــــب همیشــــــــه... بــــــه کســـــی تکیـــــه کـــــن کــــه بــــه هیــــچکس تکیــــــه نــــــــداده واوکســـــی نیســـــت جـــــز خـــــدا..... اللــــه الصمـــــــد فقــــــط اوتنـــــــها بــی نیـــــاز عالــــــم اســــــت ...√ http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا